خاک ، آب ، آسمان | ||
شهرستان "فریدونشهر" در ۱۸۷ کیلومتری اصفهان واقع شده و هم مرز با استانهای لرستان و چهارمحال و بختیاری قرار گرفته است.
وضعیت آب و هوا : موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, قله [ یکشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ 16:7 ] [ پوریا باقرزاده ]
کوهستان "کلار" یکی از کوه های مهم استان چهارمحال و بختیاری می باشد که در شمال غرب شهر ناغان و شرق شهر گندمان واقع شده است و خط الراسی به طول تقریبی ۴۰ کیلومتر داراست. بلندترین نقطه آن حدود ۳۸۳۵ متر ارتفاع دارد که قله "کلار سیاه" نیز به آن گفته می شود. از جمله قله های شاخص کوهستان کلار می توان به : چیرو ، هزار چال ، بردبلند ، تاوه اشاره کرد. برای صعود به هر یک از قلل این کوهستان می توان هم از دامنههای جنوبی آن صعود کرد و هم از دامنه های شمالی که هر کدام در فصل خود شرایط خاص خود را می طلبند. در یکی از روزهای خوش آب و هوای بهاری (جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴) به همراه جمعی از علاقمندان به کوه و طبیعت از شهرکرد و اصفهان به سمت روستای "وستگان" حرکت کردیم. بعد از پشت سر گذاشتن شهر ها و آبادی های مختلفی همچون: فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ، گندمان به دو راهی جاده برخوردیم که با تابلوی سبز بزرگی سمت راست روستای وستگان را نشان میداد. جاده را به سمت راست ادامه داده و بعد از گذشتن از روستاهای کنرک سفلی و علیا و مورچگان به روستای وستگان رسیدیم. انتهای روستا به دوراهی دیگر برمیخوریم و جاده آسفالت سمت چپ که به سمت بالا هم میرود انتخاب میکنیم. جاده کوهستانی و پروپیچ خم که به منطقه "سبزه کوه" میرسد. پس از ۱۵ دقیقه رانندگی در این جاده به ایست بازرسی سازمان محیط زیست برمیخوریم. که برای اعمال محدودیت برای دام های عشایر و افراد متفرقه که تا ۱۵ خرداد ورود آن ها به این منطقه ممنوع است. و گروه های کوهنوردی نیز فقط با داشتن مجوز رسمی اجازه تردد دارند. پس از استعلام مشخصات ما اجازه عبور را دادند. جاده آسفالت را حدود ۱۵ دقیقه دیگر پیش رفتیم تا به دوراهی دیگر برخوردیم. جاده خاکی سمت راست که به سمت سنگ شکن میرفت و حدود ۵۰۰ متر طول داشت را پیش گرفتیم. این قسمت از منطقه به "له دراز" نیز شناخته می شود. ماشین را در جای مناسب پارک کردیم. بعد از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان ساعت حدود ۷:۱۰ کوهپیمایی را در راستای شمال شرق آغاز کردیم. از کنار تاسیسات سنگ شکن عبور کرده و به ابتدای یال مورد نظر رسیدیم. شیب متوسطی را به سمت بالا ادامه می دادیم. ساعت حدود ۸ برای صبحانه توقفی کردیم. پس از صرف صبحانه ادامه یال را پیش گرفتیم. ساعت ۹:۳۵ به ارتفاع تقریبی ۳۵۰۰ رسیدیم و خط الراس اصلی کوهستان کلار نیز مشاهده میشد. همچنین قله "کلار سیاه" در شمال غرب و "قله چیرو" در سمت شرق واقع شده بودند. به سمت شمال متمایل شدیم و بعد از دو فراز فرود کوتاه به سمت یال منتهی به قله "هزار چال" رسیدیم که با شیب ملایمی ادامه داشت. در تمام دشت های اطراف قله چاله ها و آبگیر های متعددی وجود داشت که آب حاصل از ذوب شدن برف ها در آن ها جمع میشد. و مناظر زیبایی پدید آورده بودند. ساعت ۱۰:۳۵ به چکاد "هزار چال" به ارتفاع تقریبی ۳۷۲۰ متر قدم گذاشتیم. "تالاب چغاخور" در سمت شمال غرب به خوبی دیده میشد. این تالاب حدود ۲۳۰۰ هکتار وسعت دارد و جز تالاب های مهم ایران و ثبت ملی و جهانی شده است و جز ذخیره گاه های زیست کره ایران و کنوانسیون بین المللی رامسر است. پس از استراحتی که انجام دادیم. ساعت ۱۱:۱۰ به سمت قله "برد بلند" که در سمت غرب واقع شده است حرکت کردیم. چند فراز و فرود دیگر را پشت سر گذاشتیم در نهایت ساعت ۱۱:۳۶ به چکاد "برد بلند" با ارتفاع تقریبی ۳۷۱۰ متر رسیدیم. بر روی این قله نیز استراحت مفصلی انجام دادیم. مسیر برگشت را تقریباً از همان سمت مسیری که صعود کردیم انتخاب کردیم. برای سریعتر فرود آمدن کمی از روی برف های باقیمانده پیمایش کردیم. ساعت ۱۲:۴۵ برای صرف ناهار در کنار یکی از آبگیر ها توقف کردیم. ساعت ۱۴:۴۰ حرکت را دوباره از سر گرفتیم. از همان یال ابتدای صبح انتخاب کرده بودیم به سمت پایین میرفتیم. سرانجام ساعت ۱۶ به پای ماشین ها رسیدیم. و ساعت ۱۸ به شهرکرد رسیدیم و برنامه به سلامت و با حالی خوش به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۱۲ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۶۷۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۳۷۲۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۱۲۵۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۲۵۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه - آفتابی وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر کمینه دما حدود مثبت ۲ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۷ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, قله [ شنبه بیستم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ 12:17 ] [ پوریا باقرزاده ]
این بار مقصد را پیمایش بخشی از دامنههای شمالی کوهستان جهان بین انتخاب کردیم. کوه جهانبین بخشی از ارتفاعات رشته کوه های زاگرس محسوب می شود که بلندترین ارتفاع آن ۳۳۳۲ متر قله "دالانک" می باشد. به ترتیب در حدود ۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهرکرد و ۵ کیلومتری شهر هفشجان و ۵ کیلومتری غرب جونقان واقع شده است. کوه جهان بین به طول حدود ۳۰ کیلومتر از جنوب تنگ خراجی شروع و تا غرب روستای مصطفیآباد امتداد دارد. این کوهستان دارای چشمه ساران فراوانی است. که هر کدام نام به خصوص دارند از جمله: چشمه زنه ، چشمه وقت و ساعت ، چشمه یورتیچه ، چشمه رم رم ، چشمه مگزی ، چشمه لری ، چشمه آب سرده و ... به دلیل کثرت چشمه های این منطقه ، دارای باغات و زمین های کشاورزی زیادی نیز در دامنههای این کوه وجود دارد. روز جمعه در یکی از روزهای مطبوع بهاری ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ به همراه چند تن از علاقمندان به طبیعت از شهرکرد به سمت مقصد با یک دستگاه تاکسی سواری حرکت کردیم. از شهرها و آبادی های مختلفی همچون شهر کیان ، بهرام اباد ، طاقانک و شمس آباد عبور کردیم و حدود ۵ کیلومتر بعد از روستای شمس آباد به چشمه وقت و ساعت رسیدیم. وقت و ساعت جز چشمههای کارستی است که آب آن به صورت تناوبی خشک و پرآب میشود. و در فهرست ثبت آثار طبیعی ملی ایران قرار گرفتهاست. علت نامگذاری وقت و ساعت به این دلیل است که آب این چشمه ممکن است برای مدت چند ساعت و در پاییز و زمستان حتی تا چند روز قطع شود به گونهای که هیچ اثری از آب در دهانه چشمه مشاهده نمیشود ولی با گذشت مدت زمانی به یک باره آب از دهانه این چشمه شروع به جوشش میکند و منظره زیبایی را به وجود میآورد. پس از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان ، کوهپیمایی را ساعت حدود ۶:۴۰ در راستای غرب آغاز کردیم. پاکوب های متعددی در مسیر وجود داشت که ما به تشخیص خود بهترین مسیر را برای بالاروی انتخاب می کردیم. متأسفانه برخلاف سال های گذشته این کوهستان آن هم در این فصل سبزی و طراوت مورد انتظار را نداشت. به هر حال ما با آن چه بود راضی و خوشحال بودیم و از بودن در این طبیعت لذت می بردیم. ساعت ۸:۱۰ برای صبحانه توقفی داشتیم و بعد از آن ادامه پیمایش مسیر را از سر گرفتیم. ساعت حدود ۱۱ به چشمه سرد رسیدیم. ولی با توجه به وجود چند گله گوسفند و سگ های آن ها از رفتن به پای چشمه خودداری کردیم. از بالا دست آن به سمت گردنه زیر تخت صمنبر که ارتفاع تقریبی آن ۲۸۶۰ بود گذشتیم و به سمت پایین ادامه مسیر را طی کردیم. بعد از حدود بیست دقیقه به چشمه پرآب دیگری رسیدیم. ساعت ۱۱:۲۵ در کنار چشمه توقف طولانی انجام دادیم و ناهار را نیز در همین محل صرف کردیم. ساعت ۱۳:۳۵ حرکت را آغاز کردیم و در جهت شمال غربی ادامه دادیم. فراز و فرود های مختلفی را یک به یک گذراندیم. چشمه های متعددی نیز در مسیر وجود داشت که ما را از حمل آب اضافه بی نیاز میکرد. ساعت ۱۶:۱۰ به چشمه رم رم رسیدیم. در این محل توقف نکردیم و از زیر آن گذشتیم. جاده خاکی نامناسبی نیز وجود داشت که عده ای با ماشین آفرود و حتی پراید و گاها با موتور در آن رفت و آمد میکردند. که از روستای نوآباد میتوان با وسیله نقلیه به پای این چشمه رسید. در راستای شمالی و داخل دره ای با سنگ های کنگلومرا و ویژگی ظاهری خاصی ادامه مسیر را طی کردیم. در نهایت ساعت ۱۷:۴۵ به گردشگاه چشمه زنه رسیدیم. و بعد از سوار شدن در ماشین به سمت شهرکرد راهی شدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۱۵ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۰۵۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۲۸۶۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۹۲۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۸۷۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه - آفتابی وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر کمینه دما حدود مثبت ۸ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۸ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی [ پنجشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ 19:1 ] [ پوریا باقرزاده ]
کوه "خامی" یا "خامین" یا به گویش محلی "خومی" ( به معنای تازه و سرزنده) در استان کهگیلویه و بویراحمد و در نزدیکی شهر باشت یکی از کوههای زیبا رشته کوه زاگرس جنوبی است که در غرب و شمال غرب شهر باشت و مابین باشت و شهرستان گچساران به صورت رشته کوهی ممتد واقع شده است.این منطقه کوهستانی در سال ۱۳۸۰ به عنوان منطقه حفاظت شده مورد حفاظت قرار گرفت. کوه خامی پوشیده از درخت بلوط به شکل جنگلهای تنک میباشد.بلوط، زال زالک، بادام وحشی ، ارس از مهمترین پوشش گیاهی و جنگلی مناطق حفاظت شده کوه خامی است. پلنگ، خرس، کفتار، روباه، جوجه تیغی، کل بز، کبک ، تیهو و گراز از مهمترین گونههای حیات وحش این منطقه است. بلندترین قله كوه خامی ، "کَل وُل" با ارتفاع تقریبی ۳۲۰۰ متر است و این کوهستان حدود ۱۰ قله بیش از سه هزار متری دارد. این كوه از معدود مناطق كوهستانی ایران است كه چون نقاشی چیره دست تمام زیبایی های طبیعی چون جنگل، چشمه ، آبشارها، علفزارها ،گیاهان معطر، رودخانه ها و حیات وحش را در خود جای داده است. امسال نیز این کوهستان زیبا ما را فراخواند. روز پنج شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ به همراه یک دستگاه خودرو شخصی از شهرکرد ساعت ۵ بامداد به سمت شهرستان باشت حرکت کردیم. از شهر ها و آبادی های مختلفی همچون: فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ، گندمان ، گدارکبک ، دوراهان ، گردبیشه و سپس سه راهی کوشکی را به سمت چپ و جاده لردگان - یاسوج ادامه دادیم ، از روستای جوانمردی ، باغ بهزاد ، سیله ، چنارمحمودی ، کلواری ، یونکی و سپس از پل قرح جاده را مستقیم پیش گرفتیم از پل کتا عبور کرده و به سمت گردنه پر پیچ و خم به سمت پاتاوه ادامه دادیم. جاده پاتاوه - یاسوج را ادامه داده و کمی بعد از یاسوج و در سراب تاوه در سه راهی به سمت راست و جاده بابا میدان را پیش گرفتیم. از آبادی هایی مختلفی همچون : دشت روم ، سرگچینه ، سادات آباد ، پرزه ، قنات ، تنگ محمد صالح گذشتیم و به بابا میدان رسیدیم. به سمت راست جاده را ادامه دادیم. از روستاهای دزدک کوچک ، دهنو ، تل بندو ، عرب خنیمه گذشتیم و به شهر کوپن رسیدیم از پل پریم (پرین) عبور کردیم که بر روی رودخانه تنگ شیو ساخته شده است.پل پریم (پرین) مربوط به دورانهای تاریخی ساسانیان است و در مرز شهرستان باشت و شهرستان رستم واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. سپس به روستای شوش علیا رسیدیم و از کنار پمپ گاز جاده را به سمت راست ادامه دادیم.از روستاهای الاکان ، تل مویزی گذشتیم و وارد شهرستان باشت شدیم. از کمربندی شهر گذشتیم و وارد جاده باشت - چرام شدیم. از کنار روستاهای ، آبدگاه ، پنبه زار ، چشمه دره ، نازنگون ، کزنگان عبور کردیم و قبل از روستای تل چگاه سمت چپ ورودی جاده منطقه گردشگری رودرونه را مشاهده کردیم. ابتدای راه هزینه ورودی را پرداخت کردیم (مبلغ ۵۰ هزار تومن) و حدود سه کیلومتر جاده خاکی نسبتا خوبی را جلو رفتیم و ماشین را در جای مناسبی پارک کردیم. بعد از پیاده شدن و پوشیدن کفش ها و آماده شدن همنوردان ساعت حدود ۱۲ ظهر کوهپیمایی را در راستای غرب آغاز کردیم. وارد دره "موهون" شدیم و در پاکوب پیش میرفتیم. البته پاکوب ها و سنگچین ها در طول مسیر زیاد بودند و تشخیص اینکه کدام یک مسیر مورد نظر ماست نیاز به دقت داشت. بعد از حدود یک ساعت پیمایش در دره به سمت جنوب غرب متمایل شدیم و بالاروی را آغاز کردیم. گرمای هوا عرقمان را درآورده بود و دما ۳۷ درجه تخمین زده میشد. که در این موقع سال برای ما عجیب بود. خوشبختانه ابرها آمدند و کمی نسیم خنک شروع به وزیدن کرد. هر چه جلو میرفتیم زیبایی های مسیر چشم نواز تر میشدند. ساعت حدود ۱۴ به چشمه معروف "تَر سنگ" یا "تورٌه سنگ" رسیدیم. در کنار چشمه وعده ناهار نیز میل کردیم. بعد از توقفی که داشتیم ساعت ۱۵ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. شیب مسیر کمی بیشتر شد ولی آهسته و پیوسته پیش میرفتیم. مسیر را به سمت بالا ادامه داده و از کنار یادبود مرحوم البرز زارعی نیز گذشتیم. که در سال ۱۳۹۹ در آتش سوزی جنگل های دیل گچساران دارفانی را وداع گفت (روحش شاد). در پاکوب پر پیچ و خمی پیش میرفتیم و از کنار صخرهها به شکل تراورس عبور کردیم و به سمت جنوب شرق متمایل شدیم. در قسمت هایی از مسیر آنتن دهی موبایل و دسترسی به اینترنت وجود داشت. بعد از رسیدن به دشت سرسبز و پهناوری در ارتفاع تقریبی ۲۲۰۰ متر کمی ارتفاع کم کرده و به سمت محل کمپ پایین رفتیم. ساعت ۱۷:۴۰ به چشمه "آب نو" یا "اُو نو" یا "نوبر" رسیدیم. در محل مناسبی روبروی چشمه کمپ خود را برپا کردیم. طبیعتگردان مختلفی از شیراز ، یاسوج و.. در محل حضور داشتند و منطقه کمی شلوغ بود. شب را در فضای دلنشینی سپری کردیم. رگبار جزئی باران شب هنگام ، گاهی نوازشمان میکرد. روز جمعه ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب بیدار شده و با دیدن آسمان صاف و ستاره ها از نگرانی مان بابت بارندگی کاسته شد. بعد از خوردن صبحانه و آماده سازی کوله حمله کوهپیمایی را ساعت ۵:۳۵ آغاز کردیم. دو نفر از همنوردان با توجه به شرایط توان بدنی خود شب گذشته از صعود به قله انصراف داده بودند. در جهت شمال غرب و در شیب ملایم راه را طی می کردیم. ابرها دوباره پدیدار شدند و چیزی نگذشت که شروع به باریدن کرد. رگبار باران کمی شدید شد و در مدت کوتاهی خیسمان کرد. پوشاک گرتکس و ضد آب ما مناسب نبودند و با توجه به وزش باد کمی احساس سرما نیز میکردیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش شدت بارش کاسته شد و گاهی باران متوقف میشد. ولی با توجه به شرایط پوشاک تیم و احتمال دادن شروع بارش دوباره از صعود قله انصراف دادیم. و مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. در مسیر بازگشت به همراه دو همنورد دیگر که در حال طبیعتگردی و لذت بردن از حال و هوای طبیعت بودند جمعا کمی به گشت و گذار در حوالی منطقه مشغول شدیم. ساعت ۷:۲۰ به محل کمپ برگشته و بعد از جمع آوری وسایل و چادر ها به راه افتادیم. باران با شدت و ضعف دوباره شروع به باریدن کرد. بعد از رسیدن به تابلوی یادبود البرز زارعی مسیر بازگشت را کمی تغییر دادیم و به سمت شرق متمایل شدیم. در پاکوب مشخصی پیش میرفتیم. اکثر گروه ها و افراد از این مسیر استفاده میکنند. باران بهاری طراوت خاصی به منطقه داده بود و حال و هوای جان آدمی را صفا و روشنی میبخشید. به قول سهراب سپهری : فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت دوست را، زیر باران باید دید عشق را، زیر باران باید جست ساعت ۱۰:۱۵ به اقامتگاه بومگردی غریب رسیدیم. محل بسیار کثیف و شلوغ بود و از دیدن این زشتی در میان این همه زیبایی تأسف خوردیم. این محل را به سرعت ترک کرده و به پایین سرازیر شدیم. با توجه به نظر همنوردان که علاقمند به دیدن آبشار خامی بودند مسیر را به سمت جنوب شرق تغییر دادیم و ساعت ۱۱:۳۵ به ابتدای دره رسیدیم. در همان ابتدای مسیر دره توقف کرده و ناهار را صرف کردیم. بعد از وعده غذایی عده ای از همنوردان در محل ماندند و عده ای به سمت آبشار رفتند که رفت و برگشت حدود ۴۰ دقیقه زمان برد. ساعت حدود ۱۳ در جهت شمال شرق مسیر بازگشت را همگی پیش گرفتیم. از کنار شالیزارهای برنج عبور کردیم و بعد از چند فراز و فرود کوتاه ساعت ۱۳:۳۵ به پای ماشین رسیدیم. لباس و کفش ها را عوض کرده و کوله پشتی ها و وسایل را در ماشین گذاشتیم و ساعت حدود ۱۴ به سمت شهرکرد راهی شدیم. ساعت ۱۹:۴۰ به شهرکرد رسیدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۲۰ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۱۹۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۲۲۷۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۲۹۰۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۲۹۰۰ متر
وضعیت آب و هوا : پنج شنبه - آفتابی از عصر نیمه ابری جمعه ابری - رگبار باران وزش باد حدود ۵ الی ۲۵ کیلومتر کمینه دما حدود مثبت ۱۱ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۳۷ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی, قله [ شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 9:58 ] [ پوریا باقرزاده ]
پناه بر دشت ، بر مهربانی بی چشم داشت درخت ، بر شکوه سکوت بیابان ، و بر سایه روشن گذرای ابرها بر کوه ، که ماندنی تر از ماست. بار دیگر بهانهای یافتیم که قدم به طبیعت زیبای بهاری استان خوزستان بگذاریم. به همراه جمعی از علاقمندان طبیعت جمعه ۸ فروردین ۱۴۰۴ از شهرکرد ساعت ۴ صبح به سمت خوزستان حرکت کردیم. با توجه به نظر راننده از مسیر جاده بازفت منصرف شدیم و جاده لردگان - ایذه را انتخاب کردیم و راه طولانی تر را انتخاب کردیم. از شهر ها و آبادی های مختلفی گذشتیم همچون : فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ، گندمان ، گدارکبک ، دوراهان ، گردبیشه ، کوشکی ، آلونی ، صالحات ، لردگان ، دره شور ، منج ، مشکدوزان ، بیدله ، موزرم ، دهدز ، ایذه ، پیان ، قلعه خواجه ، بابا احمد به لالی رسیدیم. شهر لالی از جنوب به شهرستان مسجدسلیمان، از شرق و جنوبشرقی به شهرستان اندیکا، از جنوب غربی به گتوند، از شمال و شمالغربی به شهرستان دزفول محدود میشود. سپس به سمت شمال و سپس شمال شرق ادامه جاده را طی کردیم و بعد از چند روستای کوچک همچون قلعه میدان ، کریم آباد و... به روستای "هتی" رسیدیم. در روستا از قبل با نیسان هماهنگ کرده بودیم و ساعت ۱۲:۱۵ سوار نیسان شدیم. جاده خاکی و ناهموار را تا امامزاده "بابا روزبهان" بعد از یک ساعت ماشین سواری طی کردیم. باباروزبهان در بخش هتی شهرستان لالی واقع شده است. در روستا امکانات رفاهی وجود ندارد و فقط چند جایگاه سیمانی و دو دستشویی و آب آشامیدنی در کنار امامزاده وجود دارد که گردشگران از آن استفاده میکردند. آنتن دهی موبایل همراه با اینترنت نیز فراهم بود. بعد از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان کوهپیمایی را به سمت دره در راستای شمال شرق شروع کردیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش در کنار آبشار اول رسیدیم و کوله های سنگین را زمین گذاشتیم و یکی از همنوردان از بالا آمدن و دیدن ادامه آبشار ها انصراف داد و کنار کوله پشتی ها ماند. بعد از حدود سی دقیقه چند آبشار دیگر در مسیر بازدید کردیم و در کنار بلند ترین آن ها که حدود ۲۵ متر ارتفاع داشت توقف کردیم. همچنان راه برای دسترسی به آبشار های بالاتر وجود داشت ولی ما با توجه به خطرات مسیر از دیدن آبشار های بالاتر انصراف دادیم. مسیر برگشت را پیش گرفتیم و در کنار آبشار اول ناهار را میل کردیم. بعد از صرف ناهار به سمت جاده خاکی رفتیم. در جهت شمال غرب و بعد از حدود دو کیلومتر پیمایش در محل مناسبی کنار رودخانه پر آبی کمپ روز اول را ساعت ۱۶ برپا کردیم. در سمت شمال شرق ما مجموعه آبشار دیگری وجود داشت که با توجه به وقت کافی که داشتیم از آن نیز بازدید کردیم که حدود ۴۰ دقیقه رفت و برگشت آن طول کشید. به سمت محل کمپ برگشته و بعد از خوردن شام به خواب رفتیم. پیمایش این روز حدود ۶ کیلومتر برآورد شد. روز شنبه پس از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۱۵ در راستای شمال غرب ادامه مسیر را از سر گرفتیم. از کنار روستای "برآفتاب سیپه" گذشتیم و در راه مالروی عشایر بالاروی را آغاز کردیم. در داخل دره رودخانه جاری بود و ما برخلاف جریان آب حرکت میکردیم. ساعت ۷:۴۰ به گردنه رسیدیم و سپس به سمت پایین با شیب ملایم سرازیر شدیم و در کنار رود کوچکی توقف کردیم و صبحانه را میل کردیم. کم بارشی سال گذشته اثر خودش را گذاشته بود و طبیعت سبزی و طراوت بهاری را چندان نداشت. بعد از توقفی که داشتیم ادامه مسیر را پیش گرفتیم. وارد دره "تاک دارخلک" شدیم. رودخانه رفته رفته پر آب میشد و صدای خروشان آن به گوش میرسید. عشایر نیز در منطقه حضور داشتند و هر یک مشغول اسکان موقت و برپایی سیاه چادرها بودند. حوضچه های متعدد و زلالی آب روح انسان را صفا میداد. در جهت جریان آب گاهی سمت سمت راست و گاهی سمت چپ رودخانه مسیر را طی میکردیم. ساعت ۱۳:۵۰ به رودخانه پر آب دیگر رسیدیم که در راستای شمال شرق به جنوب غرب جریان داشت. کفش ها را در آورده و عرض رودخانه را طی کردیم. به قبرستان قدیمی برخوردیم و از کنار آن گذشتیم. به سمت غرب متمایل شدیم و در جهت جریان رودخانه به راه افتادیم. پس از حدود یک ساعت پیمایش توقف کردیم. روز جاری حدود ۱۷ کیلومتر پیمایش داشتیم. با توجه به پرس و جو از بومی های منطقه دسترسی به آب در دره ای که قصد پیمایش داشتیم وجود نداشت و ادامه دادن مسیر با در نظر گرفتن خستگی و کمبود آب صلاح نبود. بنابراین در محل مناسبی کمپ روز دوم را ساعت ۱۵:۳۰ برپا کردیم. چایی ، تنقلات و شام را در آخر صرف کرده و شب را سپری کردیم. روز یکشنبه بعد از بیدار شدن و آماده شدن همنوردان ساعت ۶:۲۰ حرکت را در راستای غرب و سپس شمال غرب داخل دره خشکی ادامه دادیم. هوای دلپذیر بهاری و آواز پرندگان همراه صبحگاه ما شده بود و مسیر را لذت بخش کرده بود. مسیر راه مالروی مشخصی داشت و داخل دره حدود ۴۰ دقیقه پیش رفتیم سپس بالاروی را در شیب نسبتاً تندی آغاز کردیم و به امید پیدا کردن چشمه ای به سمت انبوهی از درختچه های "مورد" رفتیم ولی به جز چند چال آب کوچک چیزی پیدا نکردیم. برای صبحانه در همان محل توقف کردیم و از همان آب ها برای درست کردن چایی استفاده کردیم. مسیر بالاروی را از سر گرفتیم و از کنار درختان بلوط که متأسفانه آفت کرم جوانه خوار زده بودند می گذشتیم. یک چشمه کم آب برخوردیم که آب آن قابل برداشت و سالم بود. پس از برداشتن آب ادامه راه را به سمت شمال غرب پیش میرفتیم.پس از پایان یافتن سربالایی ، دامنه کوه را به صورت عرضی شروع به پیمایش کردیم. ساعت ۹ صبح به دشت سبز وسیعی برخوردیم که چند چادر عشایر نیز در آن محل حضور داشتند. از محلی های آن جا در مورد چشمه بعدی پرس و جو کردیم و سپس به راه خود ادامه دادیم. دره های عمیق و کوه های سترگ منطقه چشم انداز زیبایی را پدید آورده بودند. ساعت ۱۰:۵۰ به چشمه با نام "تی" برخوردیم و از آب گوارای آن نوشیدیم. فرصت را غنیمت شمرده و برای آماده کردن ناهار امروز نیز در کنار چشمه توقف کردیم. پس از صرف ناهار و استراحتی که داشتیم ساعت ۱۲:۳۰ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. از کنار چند چادر عشایر گذشتیم که با اصرار پیرمردی مهربان به همراه خانواده اش به صرف چایی ما را دعوت کردند و پس از گپ و گفت و پر کردن بطری دوغ خوشمزه ای که به ما داد دوباره به راه افتادیم. شیب تندی را به سمت گردنه ای دیگر طی کردیم و ساعت ۱۴:۴۰ به گردنه به ارتفاع ۱۶۴۶ متری رسیدیم. پس از نوشیدن آب و خوردن میوه به سمت پایین و دره با شیب تند به راه افتادیم. به جز چند راه بز رو مسیر پاکوب مشخصی نداشت. پس از حدود چهل دقیقه پایین رفتن به پاکوبی ضعیفی در سمت چپ دامنه کوه رسیدیم و همان را پیش گرفتیم. متاسفانه این دره هم خشک بود و به جز دو چشمه کم آب بیشتر مسیر آبی وجود نداشت. هر چقدر پایین میرفتیم پاکوب مسیر مشخص تر و پهن تر میشد و به سرعت ما می افزود. ساعت ۱۶:۳۵ به روستای خالی از سکنه با نام "گیوه دران" رسیدیم و در نهایت ۱۷:۱۵ به رودخانه منطقه "نارون" رسیدیم. این منطقه جز ذخیره گاه های جنگلی و تحت حفاظت محیط زیست و ثبت ملی نیز شده است. و در دهستان احمدفداله ، بخش شهیون شهرستان دزفول قرار دارد. حاشیه رودخانه را اداره حفاظت محیط زیست با فنس بسته بود و به جز چند قسمت که تعیین شده بود این منطقه قابل تردد نبود. با راهنمایی یکی از اهالی منطقه در کنار چشمه ای بزرگ و پر آب در همان نزدیکی با نام "حیات الغیب" کمپ شب سوم را ساعت ۱۷:۲۵ برپا کردیم. در این قسمت آنتن دهی موبایل به خوبی وجود داشت. و چند آبادی کوچک نیز در اطراف نیز بودند. شب خوبی را در این محل سپری کردیم. پیمایش روز سوم حدود ۱۸ کیلومتر برآورد شد. روز دوشنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۱۰ حرکت را در راستای کلی شمال شرق پیش گرفتیم. از عرض رودخانه گذشتیم و به سمت جاده خاکی رفتیم. از کنار روستاهای "پلو" و "سیلو" گذشتیم. با توجه به کم بودن نان موجودمان از یکی از اهالی روستا چند عدد نان اضافه دیگر گرفتیم. بعد از پانزده دقیقه ادامه راه را در پاکوب پیش گرفتیم. و از جاده ای که به سمت "فداله عمران" میرفت جدا شدیم. ساعت حدود ۷:۴۵ صبحانه را در کنار رودخانه میل کردیم. در این محل دسترسی به اینترنت 4G نیز وجود داشت. سپس به سمت شمال غرب متمایل شدیم و در راه مالرو که بیشتر با موتور در آن رفت و آمد میکردند ادامه مسیر را طی کردیم. دره آب کافی در آن جریان داشت و ما از آب آن استفاده کردیم. از کنار چند خانه کوچک نیز گذشتیم. ساعت ۱۰:۱۰ پس از رسیدن به گردنه وارد دره دیگر شدیم که شیب ملایمی داشت و در دره آن نیز آب جریان داشت. پس از کمی جلو رفتن به چشمه پرآبی برخوردیم و در همان محل توقفی داشتیم و چایی درست کرده و از طبیعت منطقه استفاده کردیم. ادامه مسیر را طی کردیم و ساعت ۱۱:۱۵ به سه راهی جاده سالندکوه - احمد فداله - چلون برخوردیم. حدود ده دقیقه در جاده پیش رفتیم و سپس به سمت شمال غرب و جاده "چِلون" و "اَلمون" پیش رفتیم. چلون، منطقه ای از توابع بخش سردشت و در دهستان امامزاده سیدمحمود شهرستان دزفول قرار دارد. خانه های روستایی این منطقه بسیار پراکنده بودند و هر یک با فاصله زیاد از هم ساخته شده بودند. ساعت ۱۲ ظهر بعد از چشمه آب و در کنار رودخانه ناهار را میل کردیم. بعد از چرت نیمروز و استراحتی که داشتیم مسیر را بر خلاف جریان رودخانه پیش گرفتیم. گاهی در جاده خاکی گاهی در دامنه های سرسبز کوه پیمایش میکردیم. ساعت ۱۵ در کنار یک خانه روستایی و کنار چشمه آب و با اجازه گرفتن از آن خانواده در آلاچیق مزرعه آن ها چادر ها را بر پا کردیم. با توجه به کثیف شدن لباس ها و بدن ها نیاز به شستشو احساس میشد. شام را پخته و بعد از شب نشینی کوتاهی که داشتیم زودهنگام به درون کیسه خواب رفتیم. پیمایش روز چهارم حدود ۱۷ کیلومتر روز سه شنبه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شدیم و بعد از جمع آوری وسایل و خوردن چند دانه خرما به راه افتادیم. سرمای اول صبح باعث شد که با کلاه و کاپشن پلار حدود یک ساعتی مسیر را طی کنیم تا کمی هوا روشن شده و گرم شود. رودخانه رفته رفته خشک شد و دیگر اثری از آب نبود. در جاده خاکی به سمت گردنه بالا میرفتیم و در نهایت ساعت ۶:۳۰ به گردنه در ارتفاع تقریبی ۱۷۳۰ متر رسیدیم. "سالند کوه" در غرب و جنوب غرب و کوه هایی با دیواره های عظیم و صخره های خشن در شمال ما خودنمایی میکردند. به سمت شمال غرب و داخل دره به سمت پایین ادامه دادیم. در کف دره رودخانه های متعددی جریان داشت. ساعت ۷:۱۵ به صرف صبحانه توقف کردیم. صبحانه مفصلی خوردیم و ساعت ۷:۴۰ به راه افتادیم. در دامنه های شمالی سالند کوه هنوز لکه های برف وجود داشت. سالند کوه یا سالن کوه در شمال خوزستان و در شهرستان دزفول و بخش سردشت واقع شده است و ارتفاع بلندترین نقطه آن حدود ۲۶۶۰ متر است. این کوهستان و منطقه دارای زیستگاه غنی جانوری و گیاهی است. در قسمت هایی از این کوه پاسگاه محیط بانی نیز وجود دارد. پوشش گیاهی آن شامل بلوط ایرانی،کیکم ،بنه ، بادام،زالزالک ،نارون ،انجیر کوهی،گردوی وحشی و انار می باشد. زیستگاه جانورانی از قبیل پلنگ ،خرس،گرگ،تشی،سنجاب ایرانی،روباه ،کبک ،تیهو و دارکوب نیز هست. هر چقدر پیش میرفتیم به سرسبزی منطقه افزوده میشد و زیباییهای مسیر دوچندان شده بود. ساعت حدود ۱۰:۱۵ به روستای "سرتنگ المون" رسیدیم.و بعد از احوال پرسی با اهالی روستا و گرفتن اطلاعات و چند عدد نان راهی ادامه مسیر شدیم. ساعت ۱۰:۳۰ به رودخانه پر آب رسیدیم. در همان محل وعده غذایی به عنوان ناهار میل کردیم. ساعت ۱۱:۲۰ حرکت را آغاز کردیم. در راه مالرو و به سمت غرب حرکت میکردیم. دامنههای کوه را با فراز و فرودهای زیاد طی میکردیم.ساعت ۱۲:۴۵ به لوله آبی برخوردیم و از فرصت استفاده کرده و آبی نوشیدیم. گرمای هوا عرقمان را حسابی درآورده بود. در دامنه جنوبی کوه روبروی ما روستای "کیلنج" نیز دیده میشد. ساعت ۱۴:۵۵ به یک چشمه آب برخوردیم. با در نظر گرفتن خستگی و احتمال نبودن چشمه دیگر در ادامه مسیر تصمیم به ماندن در همین محل کردیم. در پایین دست یک مزرعه کوچک وجود داشت و در بالا دست یک آلاچیق که مناسب محل کمپ ما بود و چادر ها را همان جا بر پا کردیم. اکثر درختان این منطقه کاملا سبز شده بودند و طبیعت بهاری را کامل حس میکردیم. روز پنجم را با حدود ۱۸ کیلومتر پیمایش به پایان رساندیم. روز چهارشنبه ساعت حدود ۶ به حرکت افتادیم و بعد از بالا رفتن از شیب تندی متوجه شدیم به اشتباه یال را انتخاب کردیم و بعد از یک فراز و فرود دوباره در مسیر درست قرار گرفتیم. ساعت ۶:۴۵ صبحانه را میل کردیم. بعد از وعده صبحانه بالاروی را از سرگرفتیم. ساعت ۷:۴۵ به گردنه به ارتفاع تقریبی ۱۵۰۰ متر رسیدیم. در پاکوب نامشخصی حرکت میکردیم و به سمت پایین سرازیر شدیم. و در جهت جنوب شرق ادامه میدادیم. به قسمتی از منطقه رسیدیم که خاک آن شنی بود و سنگ های رسوبی آن عمدتا از نوع ماسه سنگ و آرکوز تشکیل شده بود و زیبایی خاصی را جلوه گر بود. دامنه ها را یک به یک و با فراز و فرودهای متعدد طی میکردیم. رود ها و چشمه های فراوانی در این منطقه نیز وجود داشت که باعث شد کمبود آبی را حس نکنیم. در راه مالروی کوچکی پیش میرفتیم و سپس به سمت جنوب غرب متمایل شدیم. ساعت حدود ۱۱:۲۰ برای صرف ناهار توقف کردیم. رودخانه پر آبی جریان داشت و از فرصت استفاده کرده و به آب تنی و شستن لباس پرداختیم. دوباره کوهپیمایی را از سرگرفتیم و دامنه های کوه را یک به یک بالا و پایین میرفتیم. هوا گرم بود و رطوبت بالایی داشت و باعث کند شدن سرعت ما شده بود. ساعت ۱۴:۴۵ نمایی از رودخانه "دز" و جاده "شوی" مشاهده کردیم. و ساعت ۱۵:۵۰ به جاده تله زنگ - شوی رسیدیم و در کنار چشمه ای با نام "دادا" برخوردیم و بعد از استراحت کوتاه که داشتیم در جهت جنوب شرق و در جاده خاکی حرکت را از سر گرفتیم. موتور های محلی برای جا به جایی گردشگران رفت و آمد داشتند (کرایه هر نفر حدود ۳۰۰ هزار تومن) ولی اجازه رفت و آمد ماشین سواری داده نمیشد. آنتن دهی موبایل به همراه اینترنت 4G نیز وجود داشت. از کنار آبادی های مختلفی همچون دهبر ، سربند و.. گذشتیم تا در نهایت ساعت ۱۷:۰۵ به اول روستای شوی رسیدیم. بر روی سنگ ها با اسپری و فلش مسیر را علامت گذاری کرده بودند و بعد از در آوردن کفش ها و عبور از عرض رودخانه در محل مناسبی کمپ را برپا کردیم. پیمایش روز ششم حدود ۱۹ کیلومتر روز پنج شنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت حدود ۵:۳۰ کوهپیمایی را آغاز کردیم. با توجه به تاریک بودن هوا و ندیدن فلش های مسیر راه بالای روستا را انتخاب کردیم. بعد از بالاروی کوتاهی در مسیر درست قرار گرفتیم. بعد از عبور از روستای "شوی" و باغات انار و زیتون و درختان نخل به سمت شرق و داخل دره حرکت کردیم. مسیر پاکوب مشخصی داشت و با علامت گذاری ها انجام شده میتوان راه را با کمی دقت درست انتخاب کرد. مسیر در داخل دره و سپس با شیب تندی و از کنار نوارهای صخرهای به سمت بالا میرفت. در قسمت های خطرناک ایمن سازی های سطحی انجام شده بود و با کمی صبر و احتیاط میتوان به سلامت از این قسمت عبور کرد. بعد از دو ساعت پیمایش ساعت حدود ۷:۳۰ به آبشار اصلی شوی رسیدیم. منطقه بسیار خلوت بود و با فراغت خیال به مشاهده این آبشار عریض و زیبا مشغول شدیم. در محل مناسبی صبحانه را نیز میل کردیم. ساعت ۸:۲۵ برگشت را از همان مسیر از سر گرفتیم. بعد از یک ساعت و نیم به روستای شوی رسیدیم. و از همان مسیر جاده به سمت "تله زنگ" حرکت کردیم. روستای تله زنگ در تقسیمات کشوری، از توابع شهرستان اندیمشک خوزستان محسوب می شود. در مسیر یکی از همنوردان با توجه به وضعیت تاول و زخم پا از حمل و نقل موتورها استفاده کرده و خود را به روستا رساند و ما با پای پیاده این مسیر جاده را طی سه ساعت پیمایش کردیم. رودخانه دز با عظمت و جریان پرتلاطم خود نیز دیدنی بود. دز رودخانهای است که از به هم پیوستن چند رودخانه از جمله رودخانه سزار و رودخانه بختیاری در استان لرستان تشکیل میشود و پس از ورود به استان خوزستان به رود کارون میریزد. ساعت ۱۱:۴۰ به اول روستای تله زنگ رسیدیم و برنامه کوهپیمایی ما با سلامت و خاطره ای خوش به پایان رسید. در ایستگاه قطار نیز امکانات مانند دستشویی و نمازخانه و بوفه غذا وجود داشت ولی درب آن ها بسته بود. قطار محلی نیز در طول روز در دو نوبت صبح و عصر حرکت میکرد (ایستگاه تله زنگ در ایام عید صبح ها ساعت ۸ و عصر ساعت ۱۵) ، قطار های باربری و قطار سراسری تهران - اهواز نیز در این مسیر رفت و آمد داشتند. ما از قطار محلی استفاده کردیم و بلیط آن نفری ۲۰ هزار تومن شد. ازدحام جمعیت بسیار زیاد بود و صندلی برای نشستن پیدا نمیشد. و مسیر سه ساعت و نیم تا دورود لرستان را به سختی گذراندیم. در نهایت ساعت ۱۸:۳۵ به ایستگاه راه آهن درود رسیدیم. و از آن جا راهی شهرکرد شدیم.
مجموع پیمایش حدود ۱۱۱ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۴۹۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۱۷۳۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در هفت روز حدود ۴۱۳۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در هفت روز حدود ۴۸۲۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه تا یکشنبه آفتابی دوشنبه تا پنج شنبه نیمه ابری - گاهی رگبار باران وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر کمینه دما حدود مثبت ۱۲ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۷ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های چالشی، برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی [ جمعه پانزدهم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 23:41 ] [ پوریا باقرزاده ]
فصل بهار است , طبیعت سرشار از جنبش و جریان و جوشش ، در حال تغییر و شکوفایی، بهار یک یادآوری برای همه ما است که تغییر واقعا چقدر می تواند زیبا باشد. باران دلپذیر بهار می بارد و با قلبی آکنده از عشق و امید به فردایی روشن، به استقبال نوروزی دیگر می رویم. روز جمعه اول فروردین با جمعی از علاقمندان به طبیعت از شهرکرد به سمت ایلام حرکت کردیم. طبق برنامه ریزی های انجام شده قرار بود که روز اول چند اثر باستانی و دو آبشار که در مسیر هست را بازدید کنیم. ساعت ۵ صبح راهی مسیر شدیم. بعد از عبور از آبادی ها و شهرهایی همچون بن ، داران ، الیگودرز ، ازنا ، درود ، خرم آباد ، ویسیان ، قبل از شهرستان معمولان به پل "کله هور" رسیدیم. و برای بازدید از آن از ماشین پیاده شدیم. در گویش لُری به بُز کوهی «کَل» گفته میشود. هنگامی که این جانور خوشخُرام از کوه پایین میآید بومیها رفتار او را که بسیار تماشایی هم هست، «هُر» مینامند. پس "کله هور" به معنای جایی ست که بزهای کوهی را میتوان دید که از کوه سرازیر میشوند. این پل بر روی رود کشکان ساخته شده و نزدیک به روستای "مملو" و تنگهی شمالی آن است. از آن تنگه راهی هست که به "طرهان"، از بخشهای شهرستان کوهدشت، راه میبَرد. نشانههای سازهای پل کله هور باستانشناسان را مطمئن کرده است که بنای آغازین آن در روزگاران دور تاریخی در زمان شهریاری ساسانیان، ساخته شده است. در سدهی چهارم ، فرمانروایی از خاندان حسنویه به نام بدر که بر بخشهای گستردهای از قلمرو مردمان زاگرسنشین فرمان میراند، پل کله هور را بازسازی کرد. پس از بازدید از این سازه و گرفتن چند عکس یادگاری ادامه مسیر را پی گرفتیم. بعد از شهرستان معمولان به روستای "اَفرینه" رسیدیم. ماشین را در جای مناسبی پارک کرده و از روی پل اول روستا به سمت جنوب پیاده روی آغاز کردیم بعد از حدود ده دقیقه به آبشار اَفرینه رسیدیم. این آبشار عریض و حدود ده متر ارتفاع دارد. از تلاقی رودهای چمشک و افرینه تشکیل میشود. آبشار افرینه سرانجام به رودخانه کشکان میریزد.باران همچنان میبارید و حجم رودخانه کمی بالا آمده بود. بعد از دیدن آبشار به سمت ماشین رفته و راهی ادامه مسیر شدیم. به شهر پل دختر رسیدیم و بعد از خوردن ناهار ادامه راه را از سر گرفتیم. به پل گاومیشان رسیدیم که مرز دو استان لرستان و ایلام است. پل تاریخی و بسیار زیبای "گاو میشان" بر روی رودخانه سیمره که بعد از تلاقی با رودخانه کشکان است ساخته شده است و بر طبق نظریات متفاوت وجه تسمیه و نام این پل از "گومیشه" برگرفته شده است؛ گومیشه به معنای محل پرورش گاو است. این پل یکی از قدیمی ترین پل های تاریخی در کشورمان و به دوران ساسانی متعلق است. بعد از بازدید از این سازه به سمت راست جاده حرکت را ادامه دادیم. به روستای کل سفید رسیدیم و برای بازدید از آبشار این منطقه از ماشین پیاده شدیم و در جهت کلی شمال شرق پیاده روی را آغاز کردیم. بعد از حدود ۳۵ دقیقه به آبشار "ماربره" رسیدیم. این آبشار که از نوع آبشارهای کاسه ای است در دره ای قرار دارد که آب آن نیز به این دره می ریزد. آبشار آب چندانی نداشت ولی جلوه زیبایی در دره ای که قرار داشت به وجود آورده بود. بعد از گرفتن چند عکس یادگاری مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. دوباره سوار ماشین شدیم و راهی جاده شدیم. به شهرستان دره شهر رسیدیم و در آنجا یکی از دوستان که سردرد داشت به بیمارستان بردیم و بعد از تزریق سرم و بهبود حالش راهی مسیر شدیم. شهرستان درهشهر از شرق و جنوب شرقی با شهرستانهای کوهدشت، رومشکان و پل دختر استان لرستان و اندیمشک خوزستان همجوار است و از شمال، شمال غرب و جنوب غربی به دیگر شهرستانهای استان ایلام محدود میشود. شهر تاریخی ماداکتو (شهر قدیمی درهشهر) در امتداد ضلع جنوبی شهر کنونی درهشهر واقع شدهاست. بعد از حدود ۴۰ دقیقه به روستای زرانگوش رسیدیم و در خانه ای که از قبل هماهنگ کرده بودیم اسکان یافتیم. باران با گاهی ضعف و گاهی با شدت ادامه داشت. شب را در خانه سپری کردیم. و استراحت خوبی انجام دادیم. صبح روز شنبه بعد از بیدار شدن و خوردن صبحانه و آماده شدن همنوردان ساعت ۶:۱۰ کوهپیمایی را در جهت جنوب غرب و به سمت تنگ "زرانگوش" آغاز کردیم. نسیم دلپذیر بهاری میوزید و جان آدمی را تازه میکرد. سرسبزی مسیر ، دیواره های بلند ، ریزش آب از روی دیواره ها همگی بر جذابیت مسیر افزوده بود. بعد از حدود ۳.۵ کیلومتر پیمایش و فراز و فرود هایی که داشتیم به انتهای تنگ رسیدیم. در وسط تنگ جاده خاکی قرار داشت که با ماشین های مناسب میتوان از آن عبور کرد. مسیر را در جهت شمال غرب و در دامنه های کبیرکوه پیش گرفتیم. کَبیرکوه یکی از کوههای طولانی زاگرس در استان ایلام است.در منابع قدیمی نام آن عظیمکوه ذکر شده است.این کوه حدود ۱۷۵ کیلومتر طول دارد. بلندترین قله آن، کان صیفی حدود ۲۸۱۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در شهرستان بدره قرار گرفته است.در امتداد کبیر کوه، کوههای کوتاه و بلند دیگری به نامهای دینار کوه، سیاه کوه، سهند ، سرمیدان و کمرسفید و اناران وجود دارند که سلسله کبیر کوه را تشکیل میدهند. منطقه کبیرکوه طی مصوبه شماره ۲۱۶ شورای عالی محیط زیست مورخ ۱۳۸۰/۷/۲۵ با مساحت ۱۷٬۹۲۳ هکتار به عنوان منطقه حفاظت شده به مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست پیوسته است. این منطقه به لحاظ داشتن تنوع ارتفاعی دارای اکوسیستمهای مختلف بوده که اغلب غیرقابل دسترس هستند و نسبت به سایر مناطق، به صورت بکر و دست نخورده باقی ماندهاند. با توجه به تنوع و تغییرات شرایط فیزیکی که در سطح منطقه وجود دارد، علاوه بر برخورداری از غنای زیستی دارای ارزشهای گردشگری و اکوتوریسم بالایی نیز میباشد. تعدادی از گونههای گیاهی موجود در منطقه حفاظت شده کبیرکوه عبارتند از: زبان گنجشک، داغداغان، ارژن، آلبالو وحشی، پرسیاوش، اسپند، گوش بره، دافنه، بلوط ایرانی، بروموس، بومادران، بنه، بادام، زالزالک، تمشک، کنگر، پنیرک، ملیکا، شنبلیله و… در طول مسیر اکثر رودخانه ها آب در آن ها جاری بود ولی ما از آن ها استفاده نکردیم. حدود ساعت ۱۰ صبح به چشمه ای به نام "مورت" رسیدیم که پر آب بود. و در همان محل استراحتی کردیم و وعده غذایی خوردیم. بعد از توقفی که داشتیم مسیر را از سر گرفتیم. چند گردنه و فراز و فرود های دیگر را رد کردیم. ساعت ۱۳:۳۰ به محلی به نام "سراب میسزوون" رسیدیم که آب گوارایی داشت و توقفی در این محل نیز داشتیم. خستگی راه و کوله های سنگین کم کم خودش را در رفتار و گفتار همنوردان نمایان میکرد. در امتداد جاده خاکی پیش رفتیم و آخرین گردنه امروز را نیز پشت سر گذاشتیم و به سمت امامزاده راهی شدیم. امامزاده پیرمحمد مربوط به دوره قاجاریه است و در شهرستان بدره، دهستان هندمینی، روستای آبهرپایین واقع شده است. این اثر در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۸۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این منطقه شلوغ بود و ما مجبور شدیم که برای دوری از سرو صداها به مکان خلوت تری حدود دو کیلومتر جلوتر برویم. چشمه و رودخانه پر آبی نیز در این منطقه وجود داشت. بالاخره ساعت ۱۶:۴۰ در مکان مناسبی چادر ها را برپا کردیم. باد میوزید و با پایین رفتن خورشید هوا سرد شد. بعد از خوردن شام ، زودهنگام به درون چادر ها رفته و به خواب رفتیم. صبح روز یکشنبه با صدای پرندگان از خواب بیدار شدیم. وسایل و چادر ها را جمع آوری کردیم و ساعت ۷:۱۰ در همان راستای شمال غرب ادامه مسیر را پیش گرفتیم. بعد از حدود دو ساعت پیمایش به چند چاه آب برخوردیم که دو تای آن آب مناسب برای درست کردن چایی داشتند و از فرصت استفاده کرده و صبحانه را در همین محل صرف کردیم. بعد از صبحانه کمی جلوتر نیز رودخانه پر آبی وجود داشت که ما از وجود آن بی خبر بودیم. به هر حال در طول برنامه کمبود آب حس نکردیم و همیشه در زمان مناسب به آب برمیخوردیم. بعد از عبور از گردنه به سمت روستای "پشت ارشت" پیش رفتیم که در این محل هم گردشگران زیادی حضور داشتند. از چشمه پر آب در این منطقه نیز نوشیدیم و ساعت ۱۲:۳۰ در جای مناسبی ناهار را نیز میل کردیم. چند فراز و فرود دیگر را رد کردیم. تابش آفتاب و گرما گاهی آزاردهنده بود مخصوصا برای این موقع از سال. بعد از عبور از دره ای به دشت پهناوری رسیدیم که همه جای آن سرسبزی و زیبایی بود. به سمت غرب متمایل شدیم و برخلاف جریان رودخانه حرکت میکردیم. در مکان مناسبی که پیدا کردیم ساعت ۱۷ چادرها را برپا کردیم. شب را زیر سقف آسمان پرستاره به دورهمی پرخاطره ای گذراندیم. روز دوشنبه ساعت ۸:۱۵ حرکت را در جهت جنوب شرق و به سمت روستا ادامه دادیم. در جاده خاکی و از کنار پرورش ماهی های فراوانی که وجود داشت گذشتیم و ساعت ۹ به روستای "کلم بالا" رسیدیم. از آن جا با وسیله نقلیه به سمت روستای مهتابی به راه افتادیم. برنامه امروز ما بازدید از آبشار هفت آسیاب بود. ساعت حدود ۱۲ ظهر به روستا رسیدیم و در روستا ، در محل مناسبی برای پختن ناهار توقفی کردیم. بعد صرف ناهار و آماده شدن همنوردان ساعت ۱۴:۳۰ در جهت جنوب غربی کوهپیمایی را آغاز کردیم. مسیر پاکوب مشخصی داشت و آهسته و پیوسته پیش میرفتیم. در مسیر گردشگران و دره نوردان مختلفی را مشاهده کردیم که هر یک با هدف خاصی به منطقه آمده بودند. ساعت ۱۵:۲۰ به بالای سر دره ای که به صورت زیگزاگ پایین میرفت رسیدیم. کمی پایین رفته و در جای مناسبی که پیدا کردیم کوله های اصلی را پایین گذاشته ، چادر ها را برپا کردیم. با کوله سبک به سمت ادامه مسیر پیش رفتیم. به سمت دامنه پر شیبی حرکت کردیم و در پاکوب بالاروی میکردیم. بعد از پانزده دقیقه وارد دره شدیم. دره هفت آسیاب از حوضچه های متعددی تشکیل شده است.در پاکوب حرکت میکردیم گاهی به سمت چپ گاهی به سمت راست رودخانه جا به جا میشدیم. در نهایت ساعت ۱۶:۲۵ به آبشار رسیدیم. با توجه به لیز بودن سنگ ها با کمی فاصله به دیدن آبشار و مناظر زیبای اطراف مشغول شدیم. علت نامگذاری آبشار هفت آسیاب این است که در پاییندست آبشار، آثاری بهجامانده از آسیابهای آبی قرار دارد که درگذشته مورداستفاده قرارگرفتهاند و طبق گفته ساکنین محلی تعداد این آسیابها درگذشته هفت آسیاب بوده است به همین علت نام این آبشار برگرفته از هفت آسیاب است. سپس مسیر بازگشت را پیش گرفتیم و به محل کمپ خود بازگشتیم. و روز چهارم به این شکل سپری شد. روز پنجم برنامه سه شنبه فرارسید و ساعت حدود ۷:۱۵ پیمایش را آغاز کردیم. از پاکوب زیگزاگ مانند و پرشیب بالا رفتیم. دامنه ها و تپه ها را یک به یک پیمایش میکردیم. ساعت ۷:۵۵ در کنار برکه فصلی به نام "گوری زالی اوو" به صرف صبحانه مشغول شدیم. بعد از وعده صبحانه حرکت را از سر گرفتیم. از روستای مهتابی تا روستای گاومیشان را پیاده طی کردیم. با توجه به وقت زیادی که داشتیم مشغول به عکاسی با مزارع کلزا که زیبایی منحصر به فردی به منطقه داده بودند ، شدیم. در نهایت ساعت ۱۲ ظهر سوار ماشین شدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۶۷ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۶۲۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۱۴۶۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه ابری همراه با بارندگی - شنبه نیمه ابری یکشنبه تا سه شنبه آفتابی - وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر کمینه دما حدود صفر درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۳ درجه
موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی [ پنجشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 22:59 ] [ پوریا باقرزاده ]
"زردكوه" رشته كوهى از سلسله جبال زاگرس در جنوب غربى ايران است که در شهرستان کوهرنگ و استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. این رشته کوه از شمال غرب تا جنوب شرق هم آهنگ با حرکت کلی ساختار زاگرس واقع شده است. زردکوه میان دو رودخانه کوهرنگ و رودخانه بازفت قرار دارد و یکی از اصلیترین سرچشمههای آب جنوب غربی ایران به حساب میآید. زردکوه بیش از ۱۰۰ قله اصلی و فرعی بالای ۳۰۰۰ متر دارد. تعداد قله های اصلی بالای ۴۰۰۰ متر نیز به ۲۰ قله می رسند. کلونچین (۴۲۲۵ متر) ، شاه شهیدان ، دوزرده ، هفت تنان ، قنبرکش ، چگاله ، درویش کزلی ، نازی ، آب سفید ، پله بلند و سیردان از قله های مشهور کوهستان زردکوه به شمار می روند. زمستان در زردکوه به دلیل برف و سرما، چالشی برای کوهنوردان محسوب میشود. در این فصل، قلهها و مسیرهای صعود تحت تأثیر برف و یخ قرار میگیرند، که نیاز به مهارت و تجربیات را افزایش میدهد. کوهنوردان باید با احتیاط بیشتری به صعود بپردازند و با دقت زیادتری مسیر مناسب را انتخاب کنند. چیزی به پایان فصل زمستان نمانده که این بار تصمیم به عزیمت به این کوهستان با شکوه و صعود به قله "چگاله" را گرفتیم. پنج شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ به همراه سه همنورد دیگر از شهرکرد به سمت مقصد خود رهسپار شدیم. بعد از عبور از سورشجان ، پردنجان ، فارسان ، فیل آباد ، باباحیدر ، نصیرآباد و قبل از روستای دهنو به سمت چپ پیچیده و جاده "شهریاری" (شاه منصوری) که با تابلوی بزرگی روی آن نوشته صمصامی - بازفت را پیش گرفتیم. این جاده در قدیم بیشتر مورد استفاده قرار میگرفت زیرا یکی از محورهای اصلی ارتباطی بین دو استان چهارمحال و بختیاری و خوزستان به شمار میآمد. کم بارشی های سال جاری اثر خودش را در این منطقه نیز گذاشته بود و خبری از آن حجم برف های عظیم که در تصور ما وجود داشت دیگر نبود. ساعت ۵:۴۵ به ابتدای محل شروع کوهپیمایی خود رسیدیم. بعد از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان ساعت ۶ حرکت را در راستای کلی جنوب غربی آغاز کردیم. جاده خاکی را ادامه داده و به سمت پایین رفتیم و بعد از پل "کلگیان" که از روی رودخانه کوهرنگ میگذرد عبور کردیم. از پاکوب مشخصی بالاروی را شروع کردیم و بعد از ۳۵ دقیقه پیمایش به دشت پر برفی رسیدیم. به سمت تنگ "کلونچی" حرکت را ادامه داده و از چند پستی و بلندی عبور کردیم. در ایوان یک اتاقک صبحانه را میل کردیم. و با بالا آمدن خورشید و گرم شدن هوا پوشاک خود را کم کردیم. به سمت پایین و تنگ کلونچی فرود رفتیم و بعد از برداشتن آب از رودخانه جاری در آن به راه خود ادامه دادیم. بالاروی را به سمت ابتدای یال پیش گرفتیم. خوشبختانه برف در ابتدای این مسیر چون اول صبح بود هنوز سفت بود. ولی بعد از قرار گرفتن در ابتدای یال چالش اول شروع شد. با توجه به گرم شدن هوا طی چند روز گذشته و کمی بارش باران در این منطقه لایه های برف سست شده بودند و با هر قدم گاهی تا کمر و حتی تا بالاتر فرو میرفتیم. و این مسیر پر بود از این تله های برفی که به ناچار و با احتیاط این مسیر را طی کردیم. بعد از یک ساعت پیمایش رفته رفته جنس لایه های برف متراکم تر و قابل اطمینان تر شد و با خیال راحت تری به صعود ادامه دادیم. انتخاب یال مناسب نیز دقت زیادی می طلبید زیرا مسیر پیش رو پر بود از یال های فرعی که باعث سردرگمی میشد.گرمای هوا و انعکاس نور آفتاب بر روی برف حسابی عرقمان را درآورده بود. با حوصله و با توقف ها و فواصل استراحت های مناسب این مسیر را تا ارتفاع تقریبی ۳۷۴۰ متری صعود کردیم. در نهایت ساعت ۱۵ در محل مناسبی کمپ خود را بر پا کردیم. زیباییهای زمستان زردکوه نیز قابل توجه است. پوشش برفی و مناظر سرد و ساکت، تصویری زیبا و روح بخشی را به پدید میآورد. با پایین رفتن خورشید هوا به شدت سرد شد و ما به درون چادر پناه بردیم. در اکثر مسیر آنتن دهی موبایل (همراه اول) نیز وجود داشت. روز جمعه بعد از بیدار شدن و خوردن صبحانه ساعت ۶:۴۰ با کوله سبک به سمت قله اصلی حرکت کردیم. کمی ارتفاع گرفته و دوباره حدود ۷۰ متر به پایین رفتیم. یال مناسبی برای صعود انتخاب کردیم و بالاروی را آغاز کردیم. دو قله فرعی را صعود کردیم و سپس قله اصلی نمایان شد ساعت ۸:۴۲ به قله اصلی "چگاله" به ارتفاع تقریبی ۴۱۵۰ متر قدم گذاشتیم. کمی روی قله استراحت کردیم و به دیدن مناظر اطراف مشغول شدیم. اکثر خط الراس زردکوه ، میلی ، هفت چشمه ، منگشت ، مافارون ، کینو ، شاهان ، فردان ، خوربه ، کرپوش و غیره دیده میشدند. سپس مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. ساعت ۱۰ به پای چادر ها رسیدیم و بعد از جمع آوری وسایل و خوردن وعده غذایی و چایی ساعت ۱۱:۱۵ از همان مسیر بازگشتیم. تله های برفی در مسیر را با احتیاط بیشتری رد کردیم. قسمت هایی از مسیر که روز گذشته برف سفت تری داشت امروز همه سست شده بودند و مجبور به برف کوبی مجدد شدیم. ساعت ۱۴ به پای رودخانه که از تنگ کلونچی جاری بود رسیدیم و وعده ناهار را صرف کردیم. و ساعت ۱۶:۱۰ به پل رسیدیم و وعده غذایی میل کردیم و استراحتی انجام دادیم. در مسیر جاده خاکی یک چشمه آب نیز وجود داشت که از آب گوارای آن میتوان استفاده کرد. در نهایت ساعت ۱۷ به پای ماشین رسیدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۲۸ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۳۰۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۴۱۵۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۲۳۰۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۲۳۰۰ متر
وضعیت آب و هوا : پنج شنبه و جمعه آفتابی - وزش باد حدود ۲ الی ۱۰ کیلومتر کمینه دما حدود منفی ۱۲ - بیشینه دما حدود مثبت ۱۴ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله, زردکوه [ یکشنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۳ ] [ 10:28 ] [ پوریا باقرزاده ]
کوه جهانبین بخشی از ارتفاعات رشته کوه های زاگرس محسوب می شود که حداکثر ارتفاع تقریبی آن ۳۳۳۲ متر قله "دالانک" می باشد. به ترتیب در حدود ۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهرکرد و ۵ کیلومتری شهر هفشجان و ۵ کیلومتری غرب جونقان واقع شده است. کوه جهان بین به طول حدود ۳۰ کیلومتر از جنوب تنگ خراجی شروع و تا غرب روستای مصطفیآباد امتداد دارد. از قله های شاخص آن میتوان به دالانک ، نا هفشجان ، تخت صمنبر ، نا شمس آباد اشاره کرد. در وجه تسمیه نام این کوهستان روایات مختلفی هست یکی از آن به شرح زیر است: چون از فراز جهان بین، منطقه عظیمی شامل شهرهای اطراف و کوهستان های دور دست تر مثل دنا ، شاهان کوه ، هفت چشمه و... کاملاً دیده میشود به همین مناسبت به آن نام جهان بین دادهاند. در یک زمستان بی رمق و کم برف این بار بر آن شدیم روز پنج شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ با یک دستگاه تاکسی سواری از شهرکرد به سمت روستای قلعه تک از توابع شهرستان کیار حرکت کنیم. بعد از گذشتن از شهر ها و آبادی هایی همچون : کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، شمس آباد و بعد از روستای خراجی به سمت راست رفته و جاده اردل - جونقان را ادامه دادیم. بعد از عبور از روستای تشنیز به سمت راست رفته و جاده روستای قلعه تک را پیش گرفتیم. ساعت ۷:۴۵ به روستا رسیدیم. روستا در ارتفاع تقریبی ۲۳۹۰ متری واقع شده است. این روستا تنها و تک در این قسمت از دامنه کوه جهان بین قرار گرفته است و دارای چشمه های متعددی است. بعد از پیاده شدن از ماشین و برداشتن کوله های خود در جهت شرق و در جاده خاکی و کنار باغات روستا بالاروی را شروع کردیم. گلی بودن زمین حرکت را سخت کرده بود و چسبیدن گل ها به کفش ها چالشی به همراه داشت. دامنههای کم شیب را طی کردیم و بعد از عبور از نوار کوچک صخره ای ساعت ۹:۳۰ به ابتدای خط الراس جهانبین رسیدیم. شرایط آب و هوا سریع تغییر میکرد و گاهی مه بود و گاهی باد شدیدی میوزید. برف در ارتفاع ۲۹۰۰ متر به بالا وجود داشت ولی آنچنان قابل توجه نبود. در هر صورت گتر های خود را پوشیدیم و بعد از اضافه کردن دستکش مناسب و کاپشن ضد باد و خوردن کمی تنقلات به سمت قله نا شمس آباد در جهت شرق ادامه دادیم. در ارتفاع تقریبی ۳۰۴۰ متر به علت وزش باد شدید و نداشتن دید کافی تصمیم به برگشت گرفتیم. مسیر برگشت ما در جهت شمال غرب بود و از کنار تخت صمنبر گذشتیم. متأسفانه هیچ کدام از چشمه های دامنه شمالی که در مسیر میشناختیم آب نداشتند. دره کم برف با شیب ملایم را انتخاب کردیم و راه خود را به سمت پایین ادامه دادیم. سپس در جهت جنوب شرق و در جاده خاکی مسیر را پیش گرفتیم . با توقف ها و استراحت هایی که داشتیم نهایتاً ساعت ۱۲:۵۰ به چشمه وقت و ساعت رسیدیم. به امید اینکه این چشمه هم آب داشته باشد و ناهار را صرف کنیم، توقف کردیم. ولی این چشمه هم همانطور که از اسمش پیداست وقتش نرسیده بود و آبی جاری نبود.
مجموع پیمایش حدود ۱۲ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۰۴۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۰۴۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۷۱۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۰۲۵ متر
وضعیت آب و هوا : پنج شنبه ابری - وزش باد حدود ۱۵ الی ۵۰ کیلومتر کمینه دما حدود منفی ۵ - بیشینه دما حدود مثبت ۱۴ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله [ دوشنبه بیستم اسفند ۱۴۰۳ ] [ 12:9 ] [ پوریا باقرزاده ]
کوهستان کلار یکی از کوه های مهم استان چهارمحال و بختیاری می باشد که در شمال غرب شهر ناغان و شرق شهر گندمان واقع شده است و خط الراسی به طول تقریبی ۴۰ کیلومتر داراست. بلندترین نقطه آن حدود ۳۸۳۵ متر ارتفاع دارد که قله "کلار سیاه" نیز به آن گفته می شود. از جمله قله های شاخص کوهستان کلار می توان به : چیرو ، هزار چال ، بردبلند ، ابول زار، تاوه اشاره کرد. این رشته کوه از سمت جنوب شرق آن از گردنه سمت تنگ وستگان شروع و نهایتاً در جنوب شهر ناغان در گردنهای به سمت تالاب سولگان ختم میگردد. وجود تالابهای گوناگون همچون چغاخور و گندمان، زیستگاه بیش از سیصد هزار پرنده بومی و مهاجر، آبزی، کنار آبزی بوده و مدیون وجود ارتفاعات برفگیر کلار است. روز جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ با هماهنگی های انجام شده ساعت ۴ صبح از شهرکرد با یک دستگاه خودرو شخصی به سمت گندمان حرکت کردیم. برنامه اصلی ما صعود به قله بردبلند بود که بعد از عبور از جاده وستگان به سمت منطقه سبزکوه قسمتی از جاده یخ زده بود و مجبور به بازگشت و تغییر برنامه به سمت قله چیرو شدیم. از روستای وستگان و نصیرآباد عبور کرده و بعد از پاسگاه محیط بانی منطقه در جای مناسبی ماشین را پارک کردیم. ساعت ۶:۳۵ کوهپیمایی را در راستای شمال غرب آغاز کردیم . قله چیرو مسیرهای مختلفی برای صعود دارد ولی متداول ترین مسیر از مسیر باغ چیرو و سپس تک درخت و سپس دریاچه و در نهایت هم قله است. نبود برف از همان ابتدا گواه بر کم بارشی سال جاری را میداد. از طریق پاکوب مشخصی بعد از حدود ۳۰ دقیقه به باغ رسیدیم. که برخلاف گذشته صاحب باغ نیز حصار و فنس دور تا دور کشیده بود و برای کوهنوردان قابل دسترس نبود. از کنار باغ عبور کرده و در جهت جنوب غرب روی یال کم برفی ادامه دادیم. از کنار مکان تک درخت قدیمی که دیگر نیز وجود ندارد رد شدیم و همچنان از روی یال ادامه میدادیم. قسمتی از مسیر را به سمت چشمه ادامه دادیم ولی برف زیاد در دامنه ما را منصرف کرد و دوباره از روی یال پله ای مسیر را پیش گرفتیم. ساعت ۸:۳۰ در ارتفاع ۲۹۰۰ متری توقفی کردیم و صبحانه را صرف کردیم. بعد از تجدید قوا دوباره پیمایش را از سر گرفتیم. در ارتفاع ۳۳۰۰ متری برای خوردن تنقلات و میوه توقفی کردیم. و با وجود افزایش باد یک لایه گرتکس به پوشاک اضافه کردیم. در پشت سر تالاب گندمان را نظاره میکردیم که حدود ۳۰ درصد آن سوخته بود و علت آن عوامل انسانی بیان شده بود. دیدن این کم برفی و سوختن تالاب دلگیر کننده بود. بعد از یک تراورس مسیر را به سمت دریاچه ادامه دادیم. شدت وزش بیشتر شد و در پیش بینی هواشناسی هم عنوان شده بود. مسیر را به سمت جنوب شرق پیش گرفتیم. و با دور زدن قسمت های سنگی قله و در پاکوب مشخصی خود را رساندیم. در نهایت ساعت ۱۲ ظهر به چکاد چیرو به ارتفاع تقریبی ۳۶۱۰ متر رسیدیم. وزش باد کمی آرام گرفت و اجازه داد چند عکس یادگاری بگیریم و به دیدن مناظر اطراف مشغول شویم. در دور دست میتوان قله های شاخصی همچون هزاردره ، هفت چشمه را مشاهده کرد. از همان مسیر بازگشتیم و به سرعت ارتفاع کم میکردیم. ساعت ۱۲:۳۰ تا ۱۳:۳۰ را صرف ناهار کردیم. در طول مسیر کوهنوردان مختلفی را ملاقات کردیم که برخلاف تصور زیاد نبودند. ساعت ۱۵:۳۰ به پای ماشین رسیدیم. سایه کوه کلار پیشی گرفت و هوای سردی غالب شد و بعد از توقف کوتاهی و گرفتن جشن تولد مختصری برای همنوردمان که تدارک دیده بودیم، سوار ماشین شدیم و راهی شهرکرد شدیم.
مجموع پیمایش حدود ۱۲ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۲۴۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۶۱۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۱۳۶۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۳۶۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - وزش باد حدود ۱۵ الی ۴۰ کیلومتر کمینه دما حدود منفی ۱۳ - بیشینه دما حدود مثبت ۱۰ درجه موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله [ چهارشنبه پانزدهم اسفند ۱۴۰۳ ] [ 16:52 ] [ پوریا باقرزاده ]
روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ با قرار قبلی و هماهنگی های انجام شده به همراه علاقمندان به طبیعت با یک دستگاه تاکسی از شهرکرد به سمت شهر تیران حرکت کردیم. در شهر تیران سوار ماشین شخصی همنوردمان که از اصفهان آمده بود شدیم. و راهی مقصد اصلی خود شدیم. از شهر ها و آبادی های مختلفی همچون : جاجا ، ورپشت ، تندران ، جعفر آباد ، مهدی آباد ، افجان ، مبارکه ، علی آباد ، الور ، عسگران ، دولت آباد ، کرد علیا و بعد از روستای تقی آباد به دوراهی روستای گنهران رسیدیم که با تابلوی بزرگی مشخص بود. بعد از طی مسافت حدود ۶۰ کیلومتراز تیران به ابتدای پای کوه رسیدیم.
وضعیت آب و هوا : موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله [ شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ ] [ 19:22 ] [ پوریا باقرزاده ]
"زردکوه" یا به گویش محلی "کوه زرده" کوهستانی در زاگرس مرکزی است، که در شهرستان کوهرنگ و استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. این رشته کوه از شمال غرب تا جنوب شرق هم آهنگ با حرکت کلی ساختار زاگرس واقع شده است.
وضعیت آب و هوا : موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله, زردکوه [ شنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۳ ] [ 10:25 ] [ پوریا باقرزاده ]
شهر بن در دامنه شرقی رشته کوه های زاگرس مرکزی قرار گرفته است و حدود ۲۲۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. این شهر و باغات آن بر روی دشت بن قرار گرفته است کوه لاتان ( کوه افغان ) در غرب شهر بن قرار دارد. كوهي است با دیواره های بلند و سترگ كه در دامنه اين كوه چشمه هاي آب سرد و گوارا جاري مي باشد. از معروفترین این چشمهها میتوان به چشمه گاو ، چشمه دره سی ، اوچ بولاغی، یار بولاغی و مرغ آشنا اشاره کرد. با هماهنگی های انجام شده روز سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳ از شهرکرد به سمت شهرستان بن حرکت کردیم از آبادی ها و شهر هایی همچون چالشتر ، نافچ، وردنجان گذشتیم و ابتدای شهر بن فلکه اول را به سمت چپ از کنار پمپ گاز ادامه دادیم و بعد از کمی ادامه دادن در جاده خاکی ساعت ۸:۱۵ صبح از ماشین پیاده شدیم. مجموع پیمایش حدود ۱۰ کیلومتر وضعیت آب و هوا : موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله [ چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳ ] [ 19:23 ] [ پوریا باقرزاده ]
📝 اشتران کوه رشته کوهی در شرق استان لرستان و یکی از بزرگترین رشته کوه های زاگرس است و دارای قلل صخره ای و سنگی بسیاری است. طول این خط الرأس که از جنوب شرقی تا شمال غربی ادامه دارد حدود ۴۰ کیلومتر می باشد. قله های بلند و پر برف ، دره های ژرف و طولانی ، رودهای دائمی ، پوشش گیاهی و جانوری بسیار متنوع که جز زیست بوم های این منطقه تلقی میشود و اشتران کوه جز مناطق حفاظت شده ایران به شمار میآید. این رشته کوه دارای قلل معروفی چون : سنبران ، گل گل ، کول جنو ، فیالستون ، پیارو ، شاه تخت و... می باشد. این بار بر آن شدیم که صعود به قله گل گل را به اجرا در آوریم. در زمستان یکی از رایجترین مسیرهای صعود آن از روستای طیان است. روستای طیان بين دو شهرستان ازنا و درود قرار دارد اين روستا از سمت درود ۳۰ کيلومتر و از سمت ازنا حدود ۱۵ کيلومتر فاصله دارد که جاده آن از مسير جاده اصلی با تابلو مشخص می باشد. بالاخره روز موعود فرا رسید و طبق برنامه مقرر شد ساعت ۴ صبح روز پنج شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ با دو دستگاه ماشین شخصی از شهرستان تیران اصفهان به سمت مقصد یعنی روستای طیان حرکت کنیم. بعد از الیگودرز و ازنا به سمت جنوب شرقی رفته و بعد از طی ۱۵ کیلومتر به دهستان دربند و هنگام خروج از روستا وارد جاده ایستگاه راه آهن دربند شده و به ساختمان ایستگاه میرسیم و از زیرگذر راه آهن عبور نموده و سپس از روی پل رودخانه ماربره عبور کرده و وارد جاده روستای طیان میشویم. ماشین را در پارکینگ یکی از اهالی که برای کوهنوردان مهیا کرده قرار میدهیم. پس از رسیدن و آماده شدن همنوردان ساعت ۷:۴۵ کوهپیمایی را آغاز کردیم از کنار قبرستان طیان به سمت محلي موسوم به تک درخت و سپس کل حسن رفتيم. وضعیت برف سال جاری تقریباً مناسب بود و از ارتفاع ۲۲۰۰ مسیر برفی بود. تیم های جلوتر از ما که در منطقه حضور داشتند برف کوبی را انجام داده بودند. ساعت ۱۱ صبح به پناهگاه گل گل رسیدیم و در کنار پناه گاه کمی استراحت کرده و تنقلات خوردیم و از تنها چشمه موجود در مسیر آب برداشتیم. در ادامه به سمت گرده ماهی حرکت کردیم و پس از طی مسیر از سنگ مثقال و سپس از سنگ چخماق عبور کردیم در نهایت ساعت ۱۵:۲۰ به چال کبود در ارتفاع ۳۶۴۰ متر رسیدیم که ما بين قلل سنبران ، کول لايو ، گل گهر ، گلريزان و گل گل واقع شده است و نمایی زیبا و محسور کننده ای دارد. در اکثر مسیر آنتن دهی موبایل وجود داشت. با اینکه چادر همراه داشتیم ولی با تصمیم و مشورت همنوردان داخل جانپناه چال کبود شب مانی را انجام دادیم که بسیار از این تصمیم پشیمان شدیم چون که تا ساعت ده شب افراد و گروه های مختلف همچنان به جان پناه وارد میشدن و باوجود نبود فضای کافی، رفت و آمد میکردند. با وجود این مشکلات خواب کافی نداشتیم و صبح جمعه بعد از بیدار شدن و خوردن صبحانه ساعت ۶:۴۰ با کوله سبک به سمت قله گل گل و در جهت کلی جنوب غربی حرکت کردیم. مسیر یال منتهی به قله بیشتر صخره ای است و برای ایمنی بیشتر استفاده از کرامپون توصیه می شود. بعد از عبور از مسیر یال در نهایت ساعت ۸:۲۰ به قله گل گل گام نهادیم و بعد از گرفتن چند عکس یادگاری و دیدن نمایی از قله های اطراف و دریاچه زیبای گهر از همان مسیر برگشتیم. بر روی قله نیز کوهنوردان دیگر دو چادر برپا کرده بودند که جای مناسبی برای شب مانی بود. ساعت ۱۰ به جان پناه چال کبود رسیدیم و بعد از استراحت و خوردن چایی و تنقلات و جمع آوری وسایل به سمت روستای طیان برگشت را آغاز کردیم. ناهار را در کنار پناهگاه گل گل میل کردیم و بعد ادامه مسیر را از سر گرفتیم. بعد از چند استراحت کوتاه در طول مسیر در نهایت ساعت ۱۶ به پای ماشین رسیدیم و برنامه به سلامت و خوشی پایان یافت.
مجموع پیمایش حدود ۲۴ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۷۹۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۴۰۵۰ متر
وضعیت آب و هوا : پنجشنبه آفتابی - جمعه آفتابی - وزش باد حدود ۴ الی ۱۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله [ شنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۳ ] [ 22:35 ] [ پوریا باقرزاده ]
رشته کوه شاهان کوه از دره وهرگان در ۴۰ کیلومتری شمال غربی فریدون شهر شروع شده و رو به سوی جنوب شرق تا دره آب میدانک، ۲۵ کیلومتری جنوب شرق فریدونشهر به طول حدود ۴۳ کیلومتر و عرض متوسط آن ۱۰ کیلومتر می باشد که جهت کلی آن هم سو با محور اصلی زاگرس یعنی شمال غربی - جنوب شرقی است و از قله های متعددی تشکیل شده که از شرق به غرب عبارتاند از : دری ، چال روغن ، قله اصلی شاهانکوه ، جو جر ، گورشون (گورمیشان) ، دره غول ، درمیلگان و مارک میتوان نام برد. از میان مهمترین رودخانههایی که در این منطقه قرار دارد میتوان به خدنگستان، آب طُرزه، آب سه پستان و آب سرداب اشاره کرد و چشمه لنگان در شمال این رشته کوه قرار دارد. روز پنج شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳ پس از اجتماع در محل مقرر ، گروه ما در ساعت ۱۴ عازم منطقه فریدون شهر اصفهان شد. منطقه فریدونشهر حدود ۶۰ الی ۷۰ درصد مساحت آن را کوهستان تشکیل داده است که این موضوع به دلیل قرار گیری این منطقه در وسیع ترین چین خوردگی رشته کوه زاگرس و فاز کوهزایی آن است. مسیر شهرکرد به سمت مقصد ما از شهر ها و آبادی های مختلف همچون: سودجان ، باغ ناظر ، تهلگی ، قلعه سرخ ، میدانک دوم و اول ، بردآسیاب ، نهضت آباد ، سیبک ، دادرجان می گذرد. در طول مسیر شاهد بارش پراکنده و نقطه ای در مسیر بودیم که بر خلاف پیش بینی هواشناسی همچنان ادامه داشت. ولی بعد از دو ساعت ابرها پراکنده و آسمان صاف شد. بعد از عبور از چشمه لنگان و عبور از روستای دادرجان در ساعت ۱۷ به علت یخ زدگی جاده آسفالت ادامه مسیر با ماشین میسر نبود و بنابراین از ماشین پیاده شدیم. روستای دادرجان در دهستان چشمه لنگان، بخش مرکزی شهرستان فریدونشهر واقع شده است. حدود یک ساعت در جاده پیمایش کردیم تا به محل مناسبی برای کمپ شبانه خود برگزیدیم. چادر را برپا کردیم و بعد از خوردن شام و چند استکان چایی به خواب رفتیم. روز جمعه صبح بعد از بیدار شدن و خوردن صبحانه و آماده شدن همنوردان ساعت ۶:۲۰ کوهپیمایی را در راستای کلی غرب آغاز کردیم. برف چند روز گذشته نسبتا خوب باریده بود و در پایین دست و شروع کار به حدود بیست سانتی متر میرسید. در امتداد جاده خاکی موجود در مسیر ادامه میدادیم. بعد از چند فراز و فرود کمی به سمت شمال غرب متمایل شدیم و به ابتدای یال صعود رسیدیم. به شیب مسیر افزوده میشد و به سرعت ارتفاع میگرفتیم. ساعت ۱۱ در ارتفاع تقریبی ۳۵۲۰ متر با توجه به سفت شدن لایه برف ، کرامپون ها و یخ شکن ها را بستیم. از کنار دهلیز با شیب تندی گذشتیم و خود را به مسیر منتهی به قله رساندیم. در سمت جنوب شرق قله های جوجر و قله اصلی شاهان کوه با دیواره عظیم خود نمایان شدند. ساعت ۱۱:۴۵ در ۸۰ متری مانده به قله در ارتفاع ۳۷۵۰ متر متوقف شدیم. به بررسی راه های صعود پرداختیم. مسیر صعود دیواره ای سنگی و به همراه عبور از دهلیز پربرف همراه بود. عبور از مسیر دست به سنگ نیاز به طناب و ابزار حمایت داشت و مسیر دهلیز پر از برف بود که در جایی تا حدود ۷۰ سانتی متر فرو میرفتیم و با توجه تثبیت نشدن برف ، این مسیر نیز پرریسک تلقی شد. در نهایت با توجه به نداشتن تجهیزات ، آمادگی نداشتن کافی جسمی و ذهنی و کمبود وقت تصمیم به برگشت گرفتیم. از همان مسیر بازگشتیم و ساعت ۱۵:۲۶ به محل کمپ رسیدیم. وعده غذایی را میل کردیم و بعد از جمع آوری وسایل و چادر ادامه پیمایش را در جاده از سر گرفتیم. ساعت ۱۷ ماشین به دنبال ما آمد و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۱۶ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۶۰۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۷۵۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز و نیم حدود ۱۳۰۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز و نیم حدود ۱۳۰۰ متر
وضعیت آب و هوا : پنج شنبه نیمه ابری همراه با بارش پراکنده جمعه آفتابی کمینه دما حدود منفی ۲۰ - بیشینه دما مثبت ۱۰ درجه وزش باد حدود ۳ الی ۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, زمستان, قله [ یکشنبه شانزدهم دی ۱۴۰۳ ] [ 9:30 ] [ پوریا باقرزاده ]
باری دیگر با برنامه ریزی های مستمر قبلی، بار سفر را به همراهی همنوردان از شهرکرد و اصفهان بستیم و برنامه پیمایش از روستای "شترخوس" تا آبشار "چنجوله" را شروع کردیم. بامداد پنجشنبه ۱۵ آذر ماه، آغار حرکت ما بود. ساعت ۴:۳۰ صبح از شهرکرد به سمت منطقه "دیناران" با دو دستگاه ماشین سواری حرکت کردیم. بعد از گذشتن از شهرها و آبادی های مختلف همچون: شهرک کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، خراجی ، شلمزار ، کاج ، وارد روستای رستم آباد شدیم و پس از گذشتن از پل فلزی رودخانه به سمت منطقه دیناران ادامه مسیر را پیش گرفتیم. از روستاهای عباس آباد ، روپینه ، گردپینه ، چشمه سلیمان ، لاخشک عبور کرده و ساعت ۶:۱۵ صبح به روستای "لُشْتَر" رسیدیم. لشترگوروئی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اردل و در دهستان دیناران واقع شده است. فاصله روستا تا شهر اردل حدود ۵۵ کیلومتر است. از قبل با یک دستگاه نیسان هماهنگ کرده بودیم که جاده خاکی از لشتر تا شترخوس را با آن ادامه دهیم. با حدود یک ساعت و نیم تاخیر نیسان به روستا رسید و بعد از سوار شدن همنوردان ساعت ۷:۴۵ حرکت کردیم. جاده خاکی ناهموار و صعب العبور این منطقه را فقط با نیسان و ماشین های آفرود مناسب می توان عبور کرد. نیسان سواری ما با دیدن زیباییهای منطقه لذت بخش و مفرح شده بود. بعد از گذر از جاده پر پیچ و خم و چالشی آن و گذر از روستای "بادره"، ساعت حدود ۹:۳۰ صبح به روستای "شترخوس" رسیدیم. شترخوس نیز در دهستان دیناران واقع شده است. و دارای دو خانوار است. روبروی آبشار که در ابتدای مسیر بود صبحانه را صرف کردیم. این آبشار را به اسم های مختلف میشناسند از جمله آبشار شترخوس ، آبشار دره "سمی" ، آبشار "بادره" ، یا آبشار "اُوْدی" . بعد از صرف صبحانه کوهپیمایی را رأس ساعت ۱۰:۲۵ آغاز کردیم. جهت کلی پیمایش در راستای جنوب شرق ادامه داشت. پاکوب مسیر مشخص نیست و باید در انتخاب مسیر دقت فراوانی انجام داد. مسیر گاهی در امتداد رودخانه بازفت و گاهی با ارتفاع گرفتن در دامنههای کوه ادامه داشت. پس از فراز و فرودهایی که داشتیم ، ساعت ۱۳ برای صرف ناهار توقف کردیم. بعد از استراحت و خوردن وعده غذایی ادامه مسیر را پیش گرفتیم. قسمت هایی از مسیر با توجه به خاک سست و لغزنده ای که داشت باید با احتیاط عبور میکردیم. بعد از دو ساعت پیمایش به سمت شرق متمایل شدیم. در طول مسیر به چشمه آبی برخوردیم که اب آن قابل استفاده بود. کوه "گَره" و "هفت چشمه" در دوردست نمایان شدند. کوه های پوشیده از برف و با عظمت ، طبیعت بکر منطقه ، مناظر خیره کننده و روح افزایی را پدید آورده بودند. کم کم به سمت جاده خاکی که در بالا دست وجود داشت حرکت میکردیم. در جاده به سمت روستای "ده دلی" ادامه مسیر را پیش گرفتیم. ساعت ۱۵:۳۰ به روستا رسیدیم. روستای ده دلی از توابع بخش مرکزی شهرستان اردل و در دهستان دیناران قرار دارد. برای این روستا و روستای "سرقلعه" سال ۱۳۹۷ جاده ای خاکی احداث کردند. و در حال حاضر برق رسانی و نصب دکل مخابراتی نیز در دست اقدام بودند که برای مردم روستا نوید بخش هست. در ابتدای روستا به اهالی آن برخوردیم و بعد از سلام و احوال پرسی و گرفتن اطلاعات از مسیر ، یکی از ساکنان همراه ما شد و جای مناسبی برای کمپ شبانه ما پیشنهاد داد. ساعت ۱۶ به محل کمپ رسیدیم و چادرهای خود را برپا کردیم. شب خاطره انگیزی را سپری کردیم. جمعه صبح بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۱۵ حرکت را از سر گرفتیم. شب گذشته یکی از اهالی روستا (لقمان احمدی) پیشنهاد داد که راهنمای مسیر ما باشد و با توجه آشنایی بومی ها نسبت به منطقه از این پیشنهاد استقبال کردیم. صبح زود به گروه ما پیوست و ما ادامه مسیر را با راهنمایی ایشان پیش گرفتیم. مسیر آبشار را هم میتوان از کف دره پیمایش کرد و هم از طریق پاکوب مشخصی از دامنههای کوه عبور کرد. مسیر ما از دامنههای کوه بود و در راستای جنوب شرق ادامه داشت. ساعت ۸:۳۰ به آبشاری در مسیر برخوردیم که با نام "مرهوا" یا آبشار تنگ " کُوْرا " معرفی شد. صبحانه را در همین محل میل کردیم. پس از توقفی که داشتیم ادامه مسیر را از سر گرفتیم. در دوردست و در دامنه های کوه گره چند آبشار کم اب دیگر نیز مشاهده کردیم که در ماه اسفند تا اوایل ماه اردیبهشت پر آب هستند. همین طور بالاروی ما ادامه داشت تا ارتفاع تقریبی ۲۲۰۰ متر پیش رفتیم. در نهایت ساعت ۱۰:۴۰ به پای آبشار "چنجوله" رسیدیم. آبشار طبقاتی هست و چند آبشار کوچک نیز بالا دست جریان دارند. ارتفاع خود آبشار حدود ۷۰ متر تخمین زده میشد. چند عکس یادگاری با آبشار و مناظر اطراف گرفتیم. و سپس راه برگشت را پیش گرفتیم. مسیر برگشت را از کف دره انتخاب کردیم. مسیر چالش خاصی نداشت. چند بار از عرض رودخانه عبور کردیم. با استراحت های منظم و متوالی مسیر را طی کردیم و ساعت حدود ۱۴ به روستا رسیدیم. ناهار مفصلی میل کردیم و سپس سوار نیسان که در خود روستای ده دلی منتظر ما بود شدیم. در قسمت های خاصی از روستای ده دلی آنتن دهی موبایل وجود داشت ولی در اکثر مسیر تماس ممکن نبود. ساعت ۱۸:۳۰ به روستای لشتر رسیدیم و بعد از جمع آوری وسایل سوار وسایل نقلیه شخصی شدیم و راهی دیار خود شدیم.
مجموع پیمایش حدود ۲۵ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۲۳۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۲۰۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۱۴۹۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۱۳۷۰ متر
وضعیت آب و هوا : تمام روز ها آفتابی - کمینه دما منفی ۱ - بیشینه دما مثبت ۱۸ درجه وزش باد حدود ۲ الی ۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی [ یکشنبه هجدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 16:30 ] [ پوریا باقرزاده ]
سکوت سحرگاه شهر را با نگاهی سرشار از امید و قلبی آکنده از عشق و به شوق قدم زدن در دل طبیعت دوباره با صدای رفتنمان در هم آمیختیم تا راهمان رفتنی شود و یاد با هم بودنمان ماندنی. روز پنج شنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ به همراه جمعی از دوستداران طبیعت از شهرکرد و از اصفهان به سمت استان کهگیلویه و بویراحمد حرکت کردیم. بعد از عبور از شهرها و آبادی های مختلف همچون : فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ،گندمان ، گدارکبک ، دوراهان ، گردبیشه و از سه راهی کوشکی به سمت جاده لردگان - یاسوج ادامه دادیم. از باغ بهزاد ، سیله ، چنارمحمودی ، کلواری و قرح عبور کرده و وارد گردنه پر پیچ و خم شده و از تونل ها عبور کردیم. بعد از روستای بنستان به دوراهی رسیدیم که تابلوی درب کلات امامزاده محمود را نشان میداد پس به سمت راست جاده را ادامه دادیم از چند آبادی کوچک دیگر عبور کردیم و در نهایت ساعت ۹ صبح به روستای درب کلات رسیدیم و ماشین ها را داخل محوطه امامزاده محمود پارک کردیم. درب کلات امامزاده محمود، روستایی از توابع بخش پاتاوه شهرستان دنا در دهستان سادات محمودی در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع گردیده است.روستای درب کلات یا امامزاده محمود طیار یکی از قدیمی ترین روستا های ایران است. صبحانه را در همان محل میل کردیم و ساعت ۹:۵۰ کوهپیمایی را آغاز کردیم. در جهت کلی شمال غربی پیمایش می کردیم. ابتدا وارد دره ای زیبا با انبوه درختان بلوط شدیم. درختان منطقه عمدتاً بلوط هستن ولی درختان دیگری نیز یافت میشوند از جمله کیکم، بادام کوهی، بن آب، انجیر کوهی، بن، کلخنک، سپیدار. مسیر پاکوب مشخصی داشت و به صورت زیگزاگ به کف دره میرسید. تپه های کوچکی را یک به یک رد میکردیم. در مسیر دو چشمه آب وجود داشت که آب آن ها کم بود و قابل استفاده نبود. بعد از یک ساعت و نیم پیمایش رودخانه خرسان در دیدگاه ما پدیدار شد. هم جهت با رودخانه حرکت میکردیم. کوهستان سترگ ریگ نیز با بارش های روز های گذشته سفید پوش شده بود و جلوه زیبایی به وجود آورده بود. ساعت ۱۲:۳۰ به روستای گاهکده رسیدیم. روستای گاهکده در دهستان رودشت شهرستان لردگان در ۷۰ کیلومتری مرکز شهرستان قرار دارد. به منظور بازدید از آبشارها بلافاصله وارد دره شدیم. از چند آبشار اولیه دره بازدید کردیم و از همان مسیر دوباره بازگشتیم. استراحتی انجام دادیم و تنقلات مختصری خوردیم. بعد از وقفه ای که داشتیم کوهپیمایی را از سر گرفتیم. کمی بعد از روستا داخل جاده خاکی ادامه دادیم و بعد به سمت پایین و کنار رودخانه ادامه مسیر دادیم. مسیر مالرو بین روستا ها بود. بعد از سی دقیقه و بعد از عبور از پل کابلی به روستای فاج رسیدیم. از یکی از اهالی روستا مسیر پیش رو را پرس و جو کردیم. مسیر پیش رو صخره ای بود و باید با دقت زیادی مسیر را انتخاب کرد. قسمتی از مسیر را ما به اشتباه به سمت بالا ادامه دادیم که در نهایت سه نفر از اهالی روستای نزدیک برای نشان دادن مسیر درست به پیش ما آمدند و مسیر را تا روستای دورک نشانمان دادند. یک پل کابلی هم برای اهالی این روستا در حال ساختن بودند. ساعت ۱۵:۳۰ بود و ادامه مسیر را پیش گرفتیم. بعد از فراز و فرودهایی که داشتیم ساعت ۱۷:۱۵ به روستای ورکاب رسیدیم. محل مناسبی برای کمپ پیدا کردیم و چادر ها را برپا کردیم. شب پرخاطره ای را سپری کردیم. روز جمعه ساعت ۵:۳۰ از خواب بیدار شدیم و بعد از خوردن ناشتایی و جمع آوری چادرها و وسایل ساعت ۶:۳۰ حرکت را از سر گرفتیم. هوای باطراوت پاییزی و دل انگیز صبحگاهی انرژی مضاعفی به انسان میداد. بعد از حدود یک ساعت پیمایش به روستای مونوم رسیدیم. به نظر روستا خالی از سکنه میرسید و فقط یک نفر از اهالی آن را دیدیم. بعد از روستا در محلی برای صبحانه توقف کردیم. ادامه مسیر به سمت روستای آتشگاه میرسید. بعد از یک ساعت پیمایش دیگر به روستا رسیدیم و جوش و خروش آب در ابتدای دره آتشگاه به گوش می رسید. مسیر جاده ای آتشگاه، از لردگان سپس روستاهای میلاس ، سردشت و از کنار رودخانه خرسان عبور کرده که نهایتا به روستای آتشگاه ختم می شود.نام آتشگاه طبق گفته ها هیچ ارتباطی به آتشگاه زرتشتیان ندارد. وارد کوچه های باریک و سنگی روستا شدیم و سپس داخل دره ، برخلاف جریان رودخانه حرکت را شروع کردیم. و در امتداد آن ادامه میدادیم. بیشتر مسیر کوهپیمایی بود و فقط در قسمت هایی نیاز به دست به سنگ شدن بود که آن ها نیز توسط اهالی ایمن سازی شده بودند. چند آبشار این دره را نیز بازدید کردیم و سپس از همان مسیر بازگشتیم. داخل روستای آتشگاه ماشین کرایه کردیم و بعد از ۴۵ دقیقه ما را تا روستای گاهکده رساند. از آن جا تا درب کلات را نیز طی دو ساعت و نیم پیمایش کردیم و در نهایت ساعت ۱۶ به امام زاده رسیدیم.
مجموع پیمایش حدود ۲۷ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۳۰۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۱۸۰۰ متر
وضعیت آب و هوا : تمام روز ها آفتابی - کمینه دما مثبت ۱ - بیشینه دما مثبت ۱۸ درجه وزش باد حدود ۳ الی ۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی [ شنبه دهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:26 ] [ پوریا باقرزاده ]
کوه چوبین با مساحت حدود ۱۲۳۲ هکتار، در موقعیت بین´30 ◦32 تا ´33 ◦32 عرض شمالی و ´50 ◦50 تا ´53 ◦50 طول شرقی، در استان چهارمحال و بختیاری واقع شده است این رشته کوه از سمت جنوب شرقی تنگ پردنجان شروع شده و تا جنوب غرب روستای سیل گاه ادامه دارد.
وضعیت آب و هوا : موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, پاییز, قله [ چهارشنبه بیست و سوم آبان ۱۴۰۳ ] [ 13:18 ] [ پوریا باقرزاده ]
سبزه کوه یکی از کوهستان های مهم استان چهارمحال و بختیاری است که در جنوب شرق شهرستان ناغان واقع شده است. در دامنه شمالی آن از شمال شرق به سمت شمال غرب رودخانه سبزه کوه نیز جریان دارد. بلندترین قله این کوهستان به ارتفاع تقریبی ۳۵۷۰ متر ثبت شده است. روز جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۴ صبح از شهرکرد به وسیله خودروهای شخصی همنوردان به سمت شهرستان ناغان حرکت کردیم بعد از گذشتن از شهرک کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، خراجی ، شلمزار ، گهرو ، زوردگان ، به داخل ناغان حرکت کردیم و سپس به سمت منطقه سبزکوه ادامه دادیم. بعد از هنرستان فنی حرفه ای ناغان متوجه خاکریز وسط جاده شدیم و بعد از دور زدن خاکریز و ادامه دادن جاده آسفالت متوجه علت بسته بودن جاده شدیم که ریزش قسمتی کوه باعث مسدود شدن مسیر شده بود. با چاره اندیشی و بررسی شرایط تصمیم گرفتیم که از همان مسیر به سمت گهرو برگشته و سپس از جاده بلداجی به سمت گندمان و سپس وستگان و از آن جا به سمت مقصد خود یعنی روستای چهارطاق برسیم. ساعت ۷:۴۵ به روستا رسیده و از وسایل نقلیه خارج شدیم. از داخل روستا عبور کردیم و به سمت جنوب غرب ادامه دادیم. رودخانه سبزکوه این موقع سال بسیار کم آب است و به راحتی میتوان از آن عبور کرد ولی برای عبور ما از پل چوبی استفاده کردیم و به سمت دیگر خود را رساندیم. تپه کوچکی را بالا رفته و به سمت دره بادام تلخ پیش رفتیم. در طول مسیر درخت های سرو کوهی یا اُرُس جلوه زیبایی به طبیعت بخشیده بودند. مسیر پاکوب مشخصی داشت. پس از حدود ۳۰ دقیقه پیمایش به دو راهی رسیدیم و دره سمت راست را انتخاب کردیم و به سمت غرب تغییر مسیر دادیم. متأسفانه درون دره ها آبی جاری نبود و چشمه ها یا خشک شده بودند یا آب آن ها گنداب شده بود. همچنان درون پاکوب مسیر ادامه میدادیم. در مکان مناسبی صبحانه دیر هنگام را صرف کردیم. پس از وعده صبحانه به سمت جنوب غرب متمایل شدیم و با فراز و فرودهایی پیش میرفتیم. پوشش گیاهی منطقه به خصوص گون ها بسیار متراکم بود و برای در امان ماندن از تیغ های گیاهان از درون رودخانه خشک شده ادامه میدادیم. ساعت ۱۱:۳۵ در ارتفاع ۲۷۶۰ توقف کرده و برای ادامه برنامه مشورتی کردیم. با توجه به محدود بودن زمان و کمبود آب و شرایط گروه تصمیم به برگشت کردیم. ساعت ۱۴ در محل مناسبی ناهار را صرف کردیم. و پس از وقفه ها و استراحت های متعدد در نهایت ساعت ۱۶:۳۰ به روستای چهارطاق رسیدیم. و پس از سوار شدن راهی شهر و دیار خود شدیم.
مجموع پیمایش حدود ۱۲ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۱۰۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : ۲۷۶۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه از ظهر هوا نیمه ابری گاهی آفتابی وزش باد حدود ۵ تا ۱۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی [ سه شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:20 ] [ پوریا باقرزاده ]
دشت هایی چه فراخ کوه هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می آمد من در این آبادی، پی چیزی می گشتم پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی پشت تبریزی ها غفلت پاکی بود، که صدایم می زد.
روز ۲۰ مهر ۱۴۰۳ طبق هماهنگی های انجام شده ساعت ۳:۵۰ بامداد از شهرکرد با یک دستگاه مینیبوس بنز به سمت بخش ناغان حرکت کردیم. بعد از عبور از شهرک کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، شمس آباد ، خراجی به سمت جاده شلمزار ادامه داده و سپس به سمت گهرو و در ادامه از روستای زوردگان و تالاب چغاخور و تالاب سولگان عبور کرده و وارد ناغان شدیم. از ناغان باید به سمت روستاهای دهنو و باجگیران و سپس وارد گردنه باجگیران شده و پس از جاده پر پیچ و خم ، از گل سفید ، دوپلان و رحیم آباد عبور کرده و به دو راهی جاده آسفالت سرتنگ محمود میرسیم و به سمت راست می پیچیم. ساعت ۶:۲۰ به شهرک "سرتنگ محمود" میرسیم و از مینی بوس پیاده می شویم. "سرتنگ محمود"، روستایی از توابع بخش ناغان ، شهرستان کیار و در دهستان مشایخ در استان چهارمحال و بختیاری واقع گردیده است. به علت خطر رانش زمین در محل قدیم روستای سرتنگ محمود به محل امن تری در بالادست انتقال داده شده و به شهرک تبدیل شده است. پس از معارفه و تعیین وظایف توسط سرپرست برنامه ، کوهپیمایی را در جهت کلی شمال غرب آغاز می کنیم. از بین درختان بلوط عبور کرده و خود را به تنگه میرسانیم. در ابتدای تنگه صبحانه را صرف کردیم. بعد از وقفه ای که داشتیم ساعت ۷:۴۰ مسیر را به سمت شمال شرق و از طریق راه مالروی مشخصی و در جهت جریان رودخانه ادامه دادیم. هوا بسیار مطبوع و دلپذیر هست و از هر لحظه ای که در این طبیعت قدم برمیداریم قدردان هستیم. پس از سه بار عبور از عرض رودخانه به سمت سمت چپ دامنه کوه رفته و بالاروی را به سمت شمال غرب شروع می کنیم. شیب متوسطی را رد میکنیم و وارد جاده خاکی که به سمت روستای "اَرجُل" ادامه دارد میرویم. ساعت ۹:۳۰ به روستای ارجل رسیده و از داخل روستا عبور کرده و در داخل دره پهنی در جهت شمال غرب پیمایش انجام میدادیم. "ارجل"، روستایی از توابع بخش مركزی شهرستان اردل ، در دهستان دیناران و در دامنهی کوه "هفت چشمه" واقع شده است. ساعت ۹:۵۵ به چشمه گوارایی در کنار باغات روستا رسیدیم و در همان محل توقف و استراحتی مفصل انجام دادیم. ساعت ۱۰:۳۵ حرکت را از سر گرفتیم. در جهت شمال و در پاکوب مشخصی ادامه میدادیم. سی دقیقه از پیمایش نگذشته بود که به کنار رودخانه "آبسرده" رسیدیم. در جاده خاکی که یک سمت آن به شیلات و یک سمت به روستای "شوران" میرسید، برخلاف جریان رودخانه پیمایش میکردیم. ساعت ۱۱:۵۰ بود که به شالیزارهای منطقه رسیدیم و با توجه به بدمسیر بودن این سمت دامنه ، از عرض رودخانه عبور کرده و به دامنه سمت راست خود را رساندیم. در محل مناسبی برای نهار توقف کردیم. پس از صرف نهار ساعت ۱۳:۴۵ حرکت را از سر گرفتیم. در جهت غرب و سپس در جهت کلی شمالی کوهپیمایی را ادامه دادیم. آسمان آبی با لکه ابرهای سپید و توپولو ، رودخانه ، شالیزار ها و رنگ سرخ خاک تلفیق این همه زیبایی منظره بی بدیلی پدید آورده بود. در نهایت ساعت ۱۴:۴۰ به روستای "کری چهاربنیچه" رسیدیم. "کری چهاربنیچه" نیز روستایی از توابع دهستان دیناران است. بنیچه به معنای ریشه است و چهار بنیچه یعنی گرفته شده از چهار ریشه. چهار برادر //منطقهٔ کری چهار بنیچه نام چهار طایفه چهار برادران وابسته به هم در چهار روستای نزدیک به هم است. چشمه پر آبی در بالای روستا جریان داشت که تمام شیلات ها و باغات این قسمت را تأمین میکرد. ساعت حدود ۱۶:۲۰ مینی بوس به روستا رسید و بعد از سوار شدن همنوردان به سمت شهرکرد رهسپار شدیم.
مجموع پیمایش حدود ۱۳ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۷۰۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۲۰۵۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۴۰۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۵۹۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - میانگین دما ۲۵ درجه وزش باد حدود ۵ الی ۱۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی [ یکشنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 15:56 ] [ پوریا باقرزاده ]
رشته کوه ونگ مجموعه کوهستانی بلند که جزئی از رشته کوه زاگرس مرکزی محسوب می شود و در حد فاصل شمال غربی روستای شیخ علیخان تا کوه کرپوش در شمال غرب روستای نیاکان و جنوب شرق روستای بیراهگان از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهار محال و بختیاری واقع شده است. در دامنه جنوبی ونگ نیز چند جریان آب سرچشمه می گیرد و به رودخانه الگن می پیوندند و در دامنه شمالی نیز تمام چشمه ها و رودخانه ها به شاخاب اصلی رودخانه کوهرنگ می ریزند. برای صعود به قله اصلی این کوه چند مسیر وجود دارد : یکی از مسیر ها به این طریق است که باید از جاده شهرستان چلگرد به روستای شیخ علیخان عبور کرده و به سمت جاده آسفالت غار یخی چما ادامه داد و پس از رسیدن به پل بتنی توقف نمود و از وسیله نقلیه پیاده شده و در راستای شرق داخل دره کوهپیمایی را آغاز می کنیم. روز ششم مهر ۱۴۰۳ است و اولین برنامه هفته اول پاییز را به سمت منطقه کوهرنگ انتخاب کردیم. بعد طی مسافت ۱۱۵ کیلومتر از شهرکرد بعد از عبور از شهرها و روستاهای مختلف همچون سورشجان ، پردنجان ، فارسان ،فیل آباد ، باباحیدر ، ده نو ، چلگرد ، شیخ علی خان وارد جاده چما شدیم و بعد از ۱۵ کیلومتر به محل مورد نظر رسیدیم. بعد از آماده شدن همنوردان ساعت ۶ صبح کوهپیمایی را آغاز کردیم. در جهت کلی شرق و برخلاف جریان رودخانه پیمایش می کردیم. مسیر پاکوب هایی داشت که باید در انتخاب آن ها دقت کرد. پس از ۱۵ دقیقه پیمایش به سمت شمال شرق بالاروی را شروع کردیم و بعد از عبور از شیب تندی به دره جوجار رسیدیم. پس از ۲۰ دقیقه به چشمه پر آبی رسیدیم و صبحانه را در همان محل صرف کردیم. عشایر منطقه اکثراً کوچ کرده بودند و تعدادی هنوز باقی مانده بودند که آن ها نیز در حال بستن بار سفر بودند. در امتداد جاده و در راستای کلی در جهت شرق ادامه دادیم. و پس از ۳۰ دقیقه پیمایش در جاده مسیر را به سمت شمال شرق و در پاکوب مشخصی پیش گرفتیم. عرض رودخانه را عبور کردیم و در سمت راست دامنه کوه ادامه دادیم. وارد تنگه ای با دیواره های بلند و سترگ شدیم و جذابیت مسیر در نگاه ما دو چندان شده بود. مسیر همچنان پاکوب هایی نیمه مشخص داشت و میتوان راه درست را با کمی دقت پیدا کرد. بعد از اتمام تنگه در محلی توقف کرده و به استراحت خوردن تنقلات پرداختیم. از این قسمت دیگر دسترسی به آب وجود نداشت و باید بطری های آب را پر کرد. داخل دره به سمت شمال غرب متمایل میشدیم و با شیب ملایمی ارتفاع میگرفتیم. به سمت گردنه حرکت می کردیم. پاکوب ها کم کم از بین میرفت و خاک منطقه بسیار سفت و ریزالی بود و حرکت را کند میکرد. یالی را به سمت شمال شرق انتخاب کردیم و شیب تند و صخره ای را بالا رفتیم. ساعت ۱۲:۳۰ به چکاد ونگ با ارتفاع تقریبی ۳۸۲۶ متر صعود کردیم. بر فراز قله نمایی از رشته کوه زردکوه همچون قله های هفت تنان ، قنبرکش ، چهل خشت ، سیردان ، کلونچین و در سمت شمال و شمال شرق شاهان کوه و قله دری ، و در شرق کوهستان خوربه و کرپوش دیده میشدند. استراحتی کوتاه انجام دادیم و سپس به سمت گردنه فرود را آغاز کردیم. متأسفانه یکی از همنوردان گوشی موبایل خود را گم کرد و یک ساعت وقت صرف پیدا کردن آن شد. از مسیر گردنه دوباره به داخل دره فرود رفتیم و از همان مسیر بازگشتیم. با توجه به اتلاف وقت زیادی که داشتیم قسمت انتهایی مسیر را با کمی تغییر به سمت جاده گردنه عسل کشان حرکت کردیم و کنار جاده خاکی مسیر را ادامه دادیم به امید آنکه وسیله نقلیه عبوری ما را تا چما برساند که این امر محقق نشد. ساعت ۱۸:۵۰ خود را به چما و پای ماشین رساندیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۲۵ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۶۵۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۸۲۶ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۱۶۵۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۶۲۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - کمینه دما مثبت ۱۰ - بیشینه دما مثبت ۲۸ درجه وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, پاییز, قله [ سه شنبه دهم مهر ۱۴۰۳ ] [ 7:5 ] [ پوریا باقرزاده ]
بار دیگر طبیعت سخاوتمندانه ما را فراخواند و طبق اعلام برنامه گروه کوهنوردی پیام زردکوه شهرکرد برای بازدید از دریاچه گهر واقع در استان لرستان ، نام نویسی کردیم. دریاچه گهر، یک جواهر درخشان با ویژگیهای طبیعی منحصربهفرد، درست در دلِ اشترانکوه قرار دارد و به «نگین اشترانکوه» مشهور است. این دریاچه در ارتفاع تقریبی ۲۳۳۵ متر از سطح دریا قرار گرفتهاست. به طور میانگین سالانه در حدود ۷۰٬۰۰۰ گردشگر اقدام به بازدید از این منطقه مینمایند. و دیگر خبری از بکری منطقه وجود ندارد. هر جایی که قدم گذاشتیم پر از زباله و تخریب انسان ها بود و پر از آلودگی های مختلف بود. گهر شامل ۲ بخش به نامهای گهر بزرگ (کله گهر) و گهر کوچک (کره گهر) میباشد. دریاچه گهر بزرگ حدود ۱۷۰۰ متر درازا و ۴۰۰ تا ۸۰۰ متر پهنا و ۴ تا ۲۸ متر ژرفا دارد. ساحل این دریاچه به جز قسمت مدخل دریاچه (ضلع غربی) و قسمت مقابلاش (ضلع شرقی) که ساحلی ماسهای دارد و برای شنا مناسب است در سایر نقاط دارای ساحلی صخرهای است که برای شنا مناسب نیست. در قسمت پایین دریاچه، جنگلی انبوه وجود دارد که در شرف نابودی است. در قسمت بالای آن نیز جنگلی انبوه وجود دارد که این جنگل هم در معرض خطر نابودی است. دریاچه گهر کوچک هم که سالیان پیش خشک شده است.علت افزایش حجم آب خروجی دریاچه وجود چشمههای در قسمت تحتانی آن است. آب اصلی تأمینکننده دریاچه از طریق رودخانه ورودی آن یعنی رودخانه تاپله است. دریاچه گهر چند مسیر برای دسترسی دارد. بهترین مسیر برای عموم طبیعتگردان ، مسیر دورود و مسیر الیگودرز است. پیاده روی دریاچه گهر از سمت شهرستان دورود حدود ۱۴ کیلومتر (۶ ساعت) و از سمت شهرستان الیگودرز حدود ۸ کیلومتر (۳ ساعت) میباشد. مسیر مورد نظر ما مسیر الیگودرز بود و از طریق جاده الیگودرز - شول آباد وارد جاده خاکی شدیم که حدود ۲۰ کیلومتر جاده خاکی ناهموار پیش روی ما بود و پس از یک ساعت و نیم به انتهای جاده خاکی که با مینی بوس ممکن بود رسیدیم. پس از پیاده شدن ، عده ای همنوردان اقدام به کرایه الاغ کردند و کوله های خود را به آن ها سپردند. ساعت حدود ۹ صبح کوهپیمایی را آغاز کردیم. در جهت شمال غربی در پاکوب مشخصی حرکت میکردیم. در مسیر چند چشمه وجود داشت که حتی در این موقع از سال میتوان از آب آن ها استفاده کرد. پس از طی مسیر کوتاهی وارد قسمت جنگلی مسیر شدیم که عمده پوشش آن را درختان بید تشکیل میداد. در قسمت شمال هم میتوان سنبران بلندترین قله اشترانکوه را به خوبی مشاهده کرد. ساعت ۱۲:۳۰ به دریاچه گهر رسیدیم. و انبوهی از جمعیت نیز در کنار دریاچه حضور داشتند که چادر و تارپ های بزرگ برپا کرده بودند. ما نیز چادر های خود را برپا کردیم و نهار را همان جا صرف کردیم.پس از استراحت مفصلی که انجام دادیم. تصمیم گرفتیم پیاده روی یک ساعتی دور دریاچه داشته باشیم. قدم زدن در این قسمت از مسیر بسیار لذت بخش و روح افزا بود. در قسمت هایی رنگ فیروزه ای و شفاف آب مناظر بدیعی بوجود آورده بود.از طریق پاکوب مسیر و از کنار نیزار ها عبور کرده و خود را به آن طرف دریاچه که اکثراً از مسیر درود به آن سمت می آیند خود را رساندیم. پاسگاه محیط بانی ، دستشویی ، شیر آب ، مغازه و امکانات کافی این سمت دریاچه وجود داشت. بعد از تماشا و گشت و گذار در منطقه با نزدیک شدن غروب خورشید مسیر بازگشت را از همان مسیر پیش گرفتیم. روز جمعه صبح ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها از همان مسیر روز گذشته به پای مینی بوس بازگشتیم. مسیر بازگشت چون سربالایی بود کمی زمان بیشتری صرف شد. ساعت ۱۱ صبح سوار مینیبوس شده و به سمت شهرکرد رهسپار شدیم.
مجموع پیمایش حدود ۱۵ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۳۳۵ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۶۷۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۴۵۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۴۰۰ متر
وضعیت آب و هوا : تمام روز ها آفتابی - کمینه دما مثبت ۱۵ - بیشینه دما مثبت ۳۵ درجه وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, تابستان, طبیعتگردی, گهر [ یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ] [ 9:10 ] [ پوریا باقرزاده ]
لینکن هال میگفت "نشست و برخاست با طبیعت و کوهستان، بیش از آنکه فرصتی برای روئین تنی آدمی باشد، رخصتی است برای شکوفایی جان آدمیزاد" . هر قدمی که در دل کوه بالا میرویم یک قدم از هیاهوی دنیا بیرون دور میشویم و به حس سبک بالی و آسمان بالای کوه نزدیکتر میشویم. دوباره فرصتی یافتیم که به دیدار کوهستان زیبای زردکوه قدم بگذاریم. روز پنج شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۷ صبح از شهرکرد به سمت "چما حرکت کردیم. بعد از عبور از شهرها و روستاهای مختلف همچون سورشجان ، پردنجان ، فارسان ،فیل آباد ، باباحیدر ، ده نو ، چلگرد ، شیخ علی خان ، جاده تازه آسفالت شده چما را پیش گرفتیم. بعد از حدود بیست دقیقه وارد منطقه گردشگری چما شدیم. ماشین در محل مناسبی پارک کرده و آماده کوهپیمایی شدیم. بعد از عبور از پل چوبی دست ساز به سمت شمال غرب و در امتداد جاده خاکی عشایری ادامه میدادیم. حدود ۲۷۰ متر بالاروی انجام دادیم و سپس به سمت پایین و درجهت غرب سرازیر شدیم. مسیر راه مالروی مشخصی داشت. حدود یک ساعت پیمایش کردیم تا به محلی رسیدیم که باید عرض رودخانه را عبور میکردیم و به سمت چپ رودخانه رفتیم و مسیر را تا اولین چادر عشایر ادامه دادیم. برف چال های باقیمانده نسبت به سال های گذشته بسیار کمتر بودند و نشان دهنده کم بارشی سال گذشته بود. در هر صورت چشمه های فراوانی که در منطقه وجود داشت ما را از حمل آب اضافه بی نیاز می کرد. ساعت ۱۰:۳۰ به سه راهی رسیدیم و کمی تنقلات و مواد غذایی خوردیم و در کنار چشمه آب گوارایی استراحت کردیم. بعد از استراحتی که داشتیم دره سمت چپ را در جهت جنوب غربی پیش گرفتیم. در دره رودخانه پر آبی وجود داشت که از اواسط آن برفچال های عظیمی نیز وجود داشت که باید از روی آن ها با احتیاط میگذشتیم. در دامنه های شمال غربی زردکوه و پیرامون قلل اصلی آن که بالای ۴۰۰۰ متر ارتفاع دارند، بیش از ۱۵ سیرک و زبانه یخچالی وجود دارد. این سیرکها تنها سیرکهای یخچالی موجود با هسته یخی در زاگرس بختیاری محسوب می شوند. نتایج بررسیهای مقدماتی از روی شکل های هوایی و نیز داده های میدانی تفصیلی نشان می دهد که حد اکثر گسترش زبانه های یخچالی تا ارتفاع ۲۵۰۰ متر و محدود به بستر رود خانه کوهرنگ بوده می باشد. مرز تشکیل سیرکهای یخچالی نیز حداقل تا ارتفاع ۳۴۰۰ متر بوده است. بررسیهای میدانی نشان میدهد که در حال حاضر فعالیّت مشخصی در یخچالهای زرد کوه وجود ندارد و هسته های یخی موجود در زیر یخرفتهای سطحی در حال ذوب تدریجی می باشند. انتقال حجم عظیمی از یخرفتها در طول گذر از دوره یخچالی، مخروط افکنه های بزرگی در انتهای دره های یخچالی و تا مجاورت دره رود کوهرنگ تشکیل داده اند. این مخروطها تنها نمونه های موجود با منشا یخچالی در منطقه زردکوه می باشند.(منبع: پژوهش های جغرافیایی 1386 شماره 59) . بعد از سی دقیقه پیمایش به دو راهی برخوردیم که دره سمت راست را باید ادامه می دادیم. پس از یک ساعت بالاروی دره کم کم باز تر شد و قله های قنبرکش ، میرمره ، ایمره نمایان شدند. در منطقه عشایر زیادی وجود داشتند که با مهربانی از ما استقبال کردند. در جهت شمال غربی به سمت گردنه حرکت کردیم. در میانه راه محل مناسبی پیدا کرده و نهار را میل کردیم. بعد از وعده نهار و استراحتی که داشتیم کوهپیمایی خود را از سر گرفتیم. ساعت ۱۴:۳۰ به ابتدای خط الراس رسیدیم و به سمت جنوب شرق ادامه دادیم و ابتدا قله "مال کنون" به ارتفاع تقریبی ۳۳۶۰ متر را صعود کردیم ، پس از سی دقیقه به قله "دازر" به ارتفاع تقریبی ۳۴۹۲ متر و در ادامه به قله "ایمره" با ارتفاع تقریبی ۳۴۸۰ متر صعود کردیم. سپس از همان مسیر به سمت گردنه بازگشتیم. ساعت ۱۶:۱۰ از گردنه به سمت پایین و درجهت غرب ارتفاع کم می کردیم و در راه مالروی مشخصی ادامه میدادیم. پس از بیست دقیقه پیمایش در قسمتی از مسیر بی دقتی کرده و به جای آن که راه را به سمت پایین و به صورت زیگزاگ ادامه بدهیم از طریق پاکوب دیگری به صورت مستقیم ادامه دادیم. و از یال پرشیبی به سمت پایین رفتیم. ساعت ۱۷:۳۰ به پای آبشار دره "قیله" یا "سرموله" رسیدیم. به علت سفت بودن خاک و سنگ ریزه ها که باعث دشواری مسیر شده بود دوستان دیگر که عقب مانده بودند همان مسیر را برگشتند و به ما نپیوستند. در این سمت نیز چشمه های آب فراوان در کنار آبشار مناظر بدیعی به وجود آورده بودند. روز جمعه ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شده و بعد از خوردن صبحانه و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۵:۱۵ کوهپیمایی را به سمت بالا و این بار از مسیر اصلی عشایر ادامه دادیم. مسیر پیش رو نیز خاک سفت و ریزالی بود و سرعت حرکت را کند میکرد. ساعت ۶:۵۰ به گردنه رسیدیم. در جهت شمال غرب ادامه دادیم و پس از چهل دقیقه به قله "سرپیون" به ارتفاع تقریبی ۳۵۹۵ متر صعود کردیم. و بعد از خوردن صبحانه دوم حرکت را از سر گرفتیم و در ادامه خط الراس به "قله گله بادی" به ارتفاع تقریبی ۳۵۸۶ متر نیز صعود کردیم. و از دره ما بین قله لورگا و سرپیون به سمت پایین فرود رفتیم. کف دره برفچال عظیم و طولانی و مستحکمی وجود داشت که حرکت را برای ما راحت تر کرد و در جهت شرق و جنوب شرق روی آن ادامه می دادیم. پس از دو ساعت پیمایش ساعت ۱۱:۲۵ به سه راهی روز قبل رسیدیم و نهار را همان جا کنار چشمه میل کردیم. برگشت مثل روز قبل از همان مسیر بود و ازسه راهی تا چما را در دو ساعت طی کردیم. در جاده خاکی در محل های خاصی آنتن موبایل نیز وجود داشت. به جز آن نقاط و روی خط الراس در تمام مسیر حتی خود منطقه گردشگری چما آنتن دهی موبایل وجود ندارد. در فواصل مشخص با نوشیدن آب خنک و شستن صورت از گرمای تابستان خود را نجات میدادیم. در نهایت ساعت ۱۴:۳۵ به پای ماشین رسیدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۲۶ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۶۵۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۵۹۵ متر مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۲۲۴۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۲۲۵۰ متر
وضعیت آب و هوا : تمام روز ها آفتابی - کمینه دما مثبت ۱۵ - بیشینه دما مثبت ۳۴ درجه
وزش باد حدود ۵ الی ۱۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های خط الراس، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: زردکوه, آبشار, کوهپیمایی [ شنبه ششم مرداد ۱۴۰۳ ] [ 20:18 ] [ پوریا باقرزاده ]
طبق هماهنگی های انجام شده روز ۲۹ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۵ صبح با یک دستگاه تاکسی از شهرکرد به مقصد روستای "دِه چشمه" حرکت کردیم.بعد از عبور از روستای ده چشمه ابتدای "پیرغار" پیاده شدیم. روستای ده چشمه در فاصله دو کیلومتری شهر فارسان و حدود چهل کیلومتری شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد. "پیرغار" نام غاری آهکی و تاریخی ست که در این منطقه قرار دارد . منطقه گردشگری پیرغار، از گذشته برای مردم منطقه دارای اهمیت فراوان بوده، به حدی که عبادتگاه مردم به حساب میآمده و امروزه نیز مردم به نشانه احترام و تبرک در آن شمع روشن میکنند. این کار در زمانهایی مانند عید نوروز که عیدی ست برای پاسداشت طبیعت و آمدن بهار بیشتر انجام میشود. چشمههای متعدد این منطقه در نهایت با سرازیر شدن از کوه آبشار زیبایی به نام "آبشار پیرغار" را میسازند که یکی دیگر از جاذبههای دیدنی این گردشگاه به حساب میآید. ساعت ۶ بامداد کوهپیمایی را به سمت غرب و در امتداد جاده خاکی پیش گرفتیم. در مسیر باغات متعددی وجود داشت که نشان دهنده چشمه های آب فراوانی است که در منطقه وجود دارند. پس از سی دقیقه به منطقه ای که با نام "چال نمد" معروف است رسیدیم ولی در محل استراحت نکردیم و از آن جا گذشتیم. به سمت جنوب شرق متمایل شدیم و پس از یک ساعت پیمایش به منطقه ای دیگر که با نام "چالغوز" معروف است رسیدیم و صبحانه را در همان محل میل کردیم. چالغوز از سمت غرب به کوهستان سالداران و توسط صخرههای سترگ احاطه شده است. پس از وعده صبحانه به سمت شرق و از روی یال کوتاهی ارتفاع گرفتیم و پس از چهل دقیقه به چشمه "خین میشون" رسیدیم.که درختان کهنسال گردو در آن محل استراحتگاه خوبی برای علاقمندان طبیعت پدید آورده بودند. پس از پر کردن بطری های آب از چشمه به سمت پایین فرود را آغاز کردیم و به سمت شمال شرق حرکت را ادامه دادیم. پس از یک ساعت به حاشیه رودخانه "بردنکان" (برنکون) رسیدیم. این رودخانه از روستای ده چشمه تا تنگ درکش ورکش ادامه دارد و باغات ، زمین های کشاورزی ، شیلات و صنایع مختلف را تأمین می کند. در امتداد رودخانه و در جهت جنوب شرقی پیمایش را ادامه دادیم. متأسفانه بعضی از باغات و زمین های کشاورزی قانون رعایت حاشیه رودخانه را حفظ نکرده بودند و راه را بسته بودند و ما به دفعات مجبور به تغییر مسیر شدیم و پس از دو ساعت پیمایش به روستای "گوشه" رسیدیم. گوشه، روستایی از توابع بخش جونقان است. در کنار باغات روستا مکان مناسبی پیدا کردیم و وعده نهار را میل کردیم و به استراحت پرداختیم. ساعت ۱۵ آماده از سر گرفتن پیاده روی شدیم. در کنار جاده آسفالت پیمایش می کردیم و پس از ۱۵ دقیقه به روستای "چغاهست" رسیدیم که این روستا نیز از توابع بخش جونقان است. همچنین باغات فراوانی در این قسمت وجود داشت.پس از سی دقیقه پیمایش در کنار باغات قبل از روستای "راستاب" رسیدیم و در همان محل منتظر تاکسی که از قبل هماهنگ کرده بودیم نشستیم.و در نهایت ساعت ۱۶ برنامه ما به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۱۹ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۹۸۲ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۵۲۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۶۳۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۶۴۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - بیشینه دما حدود ۳۷ درجه
وزش باد حدود ۵ الی ۱۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, تابستان, طبیعتگردی [ چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳ ] [ 22:32 ] [ پوریا باقرزاده ]
یکی از رشته کوه های شاخص استان چهارمحال و بختیاری "سالداران" نام دارد. این کوهستان از دشت لاغرک تا تنگه درکش و ورکش امتداد دارد. بلندترین نقطه کوه سالداران قله "کلک" نام دارد که ارتفاع تقریبی آن از سطح دریا ۳۶۵۲ متر است. در شمال شرق شهرستان فارسان ، در شمال غرب شهرستان چلگرد و در جنوب شهرستان دشتک قرار گرفته اند. برخی قله کلک را کوهستانی جدا میدانند اما در واقع بخشی از خط الراس کوهستان سالداران است. روز جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۴ صبح با دو دستگاه ماشین سواری شخصی از شهرکرد به سمت روستای "بیدکل" حرکت کردیم. پس از عبور از شهرها و روستاهای مختلف همچون سورشجان ، پردنجان ، فارسان ، گوجان و عبور از گردنه به ابتدای روستا رسیدیم و سپس سمت چپ جاده خاکی را به سمت سد خاکی بیدکل ادامه دادیم و بعد از عبور از باغات در محل مناسبی ماشین ها را پارک کرده و ساعت ۵:۱۵ آماده کوهپیمایی شدیم. راه مالرو مشخص را به سمت غرب و از روی یال ادامه دادیم.در ابتدای مسیر چند چشمه آب وجود داشت که صبحانه را در کنار "چشمه گچ" خوردیم. کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب و سپس جنوب متمایل کردیم و همچنان از روی یال حرکت می کردیم. بر خلاف سال های گذشته برف چال ها خالی از برف بودند و تعداد خیلی کمی با برف اندک باقی مانده بودند. و به همین دلیل دسترسی به آب بسیار محدود بود. تا قله راهی باقی نمانده بود و وقت زیادی داشتیم که با استراحت های طولانی و خوردن تنقلات فراوان وقت را سپری می کردیم. در مسیر چادر های عشایر ندیدیم فقط چند گله در ارتفاعات مشاهده کردیم که آن ها نیز از اهالی روستا و عشایر پایین دست کوه بودند. در نهایت ساعت ۱۱:۴۵ به چکاد کلک رسیدیم. در سمت جنوب غرب قله احمد لیوه و غرب قله قیصری به خوبی دیده میشدند. پس از استراحت کوتاهی و گرفتن چند عکس یادگاری به سمت شرق حرکت کردیم. در محل مناسبی زیرانداز را انداخته و چرت نیم ساعتی زدیم. وعده نهار را نیز در همان محل میل کردیم. گرمای تابستان کم کم بر ما داشت غالب میشد و خبری از هوای خنک صبحگاهی دیگر نبود. به سمت شمال شرق و داخل دره ای کوهپیمایی را ادامه دادیم. مسیر پاکوب مشخصی نداشت و از بین سنگ ها و گون های بلند راه خود را پیدا می کردیم. پس از طی کردن دامنههای مختلف در نهایت ساعت ۱۶ به انتهای دره رسیدیم. در مسیر برگشت نیز چشمه آبی وجود نداشت. ما به ناچار از محلی ها که در منطقه حضور داشتند کمی آب خنک که در مشک ذخیره داشتند نوشیدیم. پس از رسیدن به جاده خاکی و پس از سی دقیقه پیمایش به پای ماشین ها رسیدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۱۵ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۴۷۰ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۶۵۲ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - بیشینه دما حدود ۳۵ درجه وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, تابستان, قله [ یکشنبه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۳ ] [ 21:28 ] [ پوریا باقرزاده ]
اردیبهشت سال ۱۴۰۱ به قصد پیمایش منطقه پشتکوه فریدون شهر و صعود به قله دری راهی منطقه شدیم و قصد صعود از یال جنوب شرقی داشتیم ولی عده ای از دوستان حدود ۲۰۰ متری یال آخری انصراف دادند و ما هم به قصد احترام از ادامه دادن صعود منصرف شدیم. و این قله زیبا و صعود ناتمام آن در ذهن من نقش بست. تا اینکه تیر ۱۴۰۳ دوباره فرصتی پیش آمد و برنامه ریزی مجدد برای صعود قله دری را انجام دادیم. "دری" نام قله ای است در رشته کوه "شاهان کوه" که با یک یال تیغه ای و سخت گذر به خط الراس شاهان کوه متصل شده و شرقی ترین قله این خط الراس محسوب می شود این قله در ۳۷ کیلومتری جنوب غربی فریدونشهر و در جنوب روستای سرداب بالا و در شمال شرق روستای کمران با ارتفاع تقریبی ۳۸۶۵ متر قرار دارد. با نامهای " وری " و " دودکشان " نیز معروف است. برای صعود به کوه دری دو مسیر وجود دارد ، یکی تیغه ی شمالی و دیگری تیغه ی جنوب شرقی که هر دو مسیر سخت گذر بوده و نیاز به مهارت های اولیه سنگنوردی دارد. سه شنبه پنجم تیر ساعت ۵ بامداد از شهرکرد به سمت روستای سرداب بالا حرکت کردیم. از چالشتر ، نافچ ، پیربلوط ، ارجنک ، مرغملک و شهر سودجان عبور کردیم و بعد از پل سودجان جاده را مستقیم ادامه دادیم و وارد جاده قلعه سرخ که در دهستان عشایر از توابع شهرستان فریدون شهر قرار دارد ، شدیم. بعد از عبور از روستاهای زیادی از جمله باغ ناظر ، قلعه سرخ ، میدانک دوم ، میدانک اول ، سرداب پایین ، ساعت ۷:۳۰ به روستای سرداب بالا رسیدیم و جاده خاکی بعد از روستا تا قسمت زیادی در نزدیکی تنگ دودکشان ادامه داشت و با ماشین شخصی به راحتی قابل تردد بود. منتهی راننده تاکسی از ادامه راه امتناع کرد و ما کمی بعد از روستا پیاده شدیم. بعد از آماده شدن همنوردان ساعت ۷:۴۵ کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب آغاز کردیم. در امتداد جاده و بر خلاف جریان رودخانه حرکت می کردیم. با پیمایش حدود یک ساعت می توان به سرچشمه آب رسید. در منطقه نیز چند چادر عشایر حضور داشتند. بعد از اتمام جاده وارد پاکوب مشخصی به سمت تنگ دودکشان شدیم. در داخل تنگ نیز راه مالروی بسیار خوبی وجود داشت که شیب زیاد آن را قابل تحمل می کرد. بعد از یک ساعت پیمایش به آخر تنگ رسیدیم و چشمه آب گوارایی را مشاهده کردیم که به سمت آن رفتیم. بعد از چشمه کمی به سمت غرب متمایل شدیم و یال پر شیب دیگری را بالا رفتیم از یال تا گردنه به ارتفاع ۳۵۵۰ متر پاکوب نیز وجود داشت.ساعت ۱۲:۱۵ بعد از رسیدن به خط الراس کوله پشتی های سنگین خود را زمین گذاشته و با کوله حمله به سمت قله دری که در سمت جنوب شرق ما بود حرکت کردیم. بعد از یک ساعت پیمایش به اولین مسیر سنگی برخوردیم و با سنگچین هایی که در مسیر بود تا حدودی مسیر بهتر را پیدا می کردیم. مسیر خط الراس کاملا تیغه ای بود و با احتیاط و دقت از آن عبور کرده و در نهایت ساعت ۱۴:۳۵ قله دری صعود شد. بعد از کمی استراحت از همان مسیر فرود را آغاز کرده و بعد از گذشت دو ساعت در ساعت ۱۶:۳۰ به محل کوله پشتی های خود رسیده و کمی نان و کتلت برای تجدید قوا میل کردیم و بعد از استراحت که داشتیم به سمت پایین و جنوب غرب حرکت کردیم. ساعت ۱۷:۱۰ در محل سرسبزی، کنار چشمه آب چادر را برپا کردیم و شب مانی اول را در ارتفاع تقریبی ۳۲۵۰ متر گذراندیم. روز چهارشنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ساعت ۶:۳۵ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. صبح نسبتاً سردی بود و در این موقع سال قابل انتظار نبود. مسیر را به سمت غرب در منطقه پشتکوه موگویی ادامه می دادیم. پشتکوه موگویی یکی از دهستان های شهرستان فریدونشهر در استان اصفهان ایران است.که در فروردین ۱۴۰۰ با تصویب هیئت دولت به شهرستان فریدون شهر اضافه شد.ساکنین این منطقه از لرهای بختیاری باب موگویی و شاخه چهارلنگ بختیاری هستند. پشتکوه منطقه ای بسیار زیبا، کوهستانی و سرسبز است و طبیعت شگفت انگیز و روح نوازی در دل خود جای داده است. این منطقه بسیار زیبا که به سه بخش پشت کوه موگویی اول تا سوم تقسیم می گردد، از ده ها روستای کوچک تشکیل یافته و جمعیت قابل توجهی از خانوارهای عشایر بختیاری را نیز در فصل ییلاق، پذیرایی می کند. از فریدونشهر تا انتهای پشت کوه دوم (پشندگان)، جاده آسفالته بسیار مناسبی وجود دارد و امکان مسافرت با خودروی سواری را به راحتی فراهم می سازد. پس از آن نیز تا روستای دورک در پشت کوه سوم، جاده در بیشتر مناطق دارای زیرسازی نسبتا خوبی است. این منطقه از سمت روستای میدانک دوم و جاده معروف گولونی و گردنه کیوارستان نیز قابل دسترسی است. بعد از یک ساعت پیمایش توقف کردیم و صبحانه را در محل مناسبی خوردیم. بعد از وعده صبحانه به سمت شمال غرب ادامه دادیم.در مسیر آنتن دهی موبایل به خوبی وجود داشت و حتی اینترنت نسل چهارم قابل دسترس بود. بعد از فراز و فرود های زیاد و عبور از چشمه های متعدد در نهایت به جاده خاکی رسیدیم که این جاده تا روستای مصیر ادامه داشت. عشایر زیادی در منطقه حضور داشتند و هر کدام با مهربانی و سادگی از ما استقبال می کردند. ساعت ۱۲:۱۰ در کنار چشمه ای استراحت کرده و نهار را همان جا میل کردیم. بعد از وعده غذایی حرکت را از سر گرفتیم. در مسیر جاده آبادی های کوچکی نیز وجود داشتند از جمله یوزستان ، شاهان ، شادکوه ، هیزم و چهل جریب که عمدتاً دو الی چهار خانوار بیشتر در آن ها زندگی نمی کردند. در مسیر جاده همچنان ادامه می دادیم تا در ساعت ۱۶:۱۵ تصمیم به اتراق در نزدیکی چهل جریب گرفتیم و کمپ شب دوم را در ارتفاع تقریبی ۳۰۰۰ متر برپا کردیم. بعد از استراحت و خواب مفصلی که داشتیم روز پنج شنبه ساعت ۷:۱۵ حرکت را به سمت جاده خاکی دیگر در سمت شمال پیش گرفتیم. این جاده به سمت گردنه "در میلگون" ادامه داشت. در تمام مسیر نیز چشمه و رود های فراوانی جاری بودند و از نظر تامین آب مشکلی وجود نداشت. گردنه را تا ارتفاع تقریبی ۳۲۸۰ متر بالا رفتیم و پس از آن به سمت پایین سرازیر شدیم. آن طرف گردنه نیز عشایر زیادی حضور داشتند. ساعت ۸:۳۰ توقفی داشتیم و صبحانه را خوردیم. در امتداد رودخانه پر آب دره حرکت می کردیم. متأسفانه با احداث جاده های غیرضروری طبیعت منطقه را بسیار آسیب زده بودند. و جالب اینکه همچنان جاده جدید دیگری نیز در دست احداث بود. پیشتر هم در روستای "مصیر" که جاده احداثی آن به دلیل خاک سست به همراه شیب تند دره با بارندگیهایی که همه خاک و سنگ را به داخل رودخانه یَلان تخلیه میکرد اکنون بدون استفاده مانده است. بعد از پیمایش حدود ۳ ساعت در جاده وارد دره "خدنگستان" شدیم ، که بعد از چندین سال از احداث تونل آب هنوز بخشی از جاده آن نیز قابل استفاده بود که البته در بعضی قسمت ها فروریخته بود و با احتیاط باید عبور می کردیم. بعد از پیچ و تاب های زیاد به کف دره رسیدیم و برخلاف جریان رودخانه ای که از آن چیزی باقی نمانده بود به سمت جنوب پیش رفتیم. در دو طرف دره گله های بز اهلی نیز رفت و آمد می کردند که خطر ریزش سنگ را دوچندان می کردند. بعد از ۴۰ دقیقه پیمایش ساعت ۱۳:۱۵ به آبشار خدنگستان رسیدیم که حتی با وجود تأسیسات تونل هنوز زیبایی خود را حفظ کرده بود. در کنار آبشار آب تنی نیز انجام دادیم ، آب بسیار سرد آن خستگی کوهنوردی چند روزه ما را از تن بیرون کرد. بعد از توقفی که کنار آبشار داشتیم مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. ساعت ۱۴ زیر سایه درخت چناری به خوردن نهار مشغول شدیم و استراحت کافی نیز کردیم. ساعت ۱۵:۱۵ حرکت را از سر گرفتیم. گرمای هوا گاهی طاقت فرسا میشد و ما به ناچار به زیر سایه درختان معدودی که باقی مانده بودند پناه میبردیم. ساعت ۱۶:۱۰ در محل مناسبی تصمیم به ماندن کردیم و کمپ شب سوم را برپا کردیم. بعد از پختن غذا و خوردن شام به خواب رفتیم تا روز دیگری را آغاز کنیم. جمعه چهارمین و آخرین روز برنامه ما بود و ساعت ۶:۱۰ پیمایش را آغاز کردیم. تا آخر دره حدود یک ساعت باقی مانده بود و حجم آب رودخانه بیشتر بود. به دفعات عرض رودخانه را طی کردیم تا بالاخره به انتهای دره رسیدیم بعد از عبور از رودخانه به روستای "همستان" رسیدیم. قصد عبور از دامنههای کوه را به سمت شمال شرق و مقصدمان آبشار "پونه زار" داشتیم که وجود شیلات ها و حصارکشی های زیادی که در سر راه زده بودند کار را سخت کرده بود. با توجه به خستگی روز های گذشته و زمان بر بودن مسیریابی با توجه به این شرایط تصمیم به بالاروی در امتداد جاده خاکی به سمت شمال کردیم. صبحانه را در کنار چشمه ای در کنار جاده میل کردیم. بعد از صبحانه از روی خوش اقبالی ماشین نیسان در جاده خاکی در حال تردد دیدیم که بعد از دست تکان دادن و نگه داشتن آن و صحبت با راننده راضی شد که ما را تا آبشار پونه زار ببرد بعد از ۱۵ دقیقه ماشین سواری به درب ورودی پارکینگ آبشار پونه زار رسیدیم. از ماشین پیاده شده و به سمت آبشار رفتیم. در مسیر متوجه شدیم که مسئولین برای ایمنی گردشگران مسیر پیادهروی تا پای آبشار را با فنس مسدود کرده اند. ما بی توجه به این موارد به سمت پایین سرازیر شدیم و بعد از حدود ۱۵ دقیقه پیمایش نمای آبشار را مشاهده کردیم. عکس یادگاری ثبت کردیم و دوباره به سمت بالا حرکت کردیم. در این منطقه آنتن دهی موبایل ضعیف بود و در بیشتر نقاط سیگنال آنتن وجود نداشت. بعد از استراحتی که در کنار چشمه ای در بالا دست آبشار داشتیم به سمت جاده آسفالت حرکت کردیم و در ساعت ۱۱ در کنار جاده به انتظار تاکسی که از قبل هماهنگ کرده بودیم نشستیم و برنامه ما به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۶۱ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۱۵۳ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۸۶۵ متر مجموع ارتفاع صعود شده در چهار روز حدود ۳۷۶۳ متر مجموع کاهش ارتفاع در چهار روز حدود ۳۸۵۴ متر
وضعیت آب و هوا : تمام روز ها آفتابی
وزش باد حدود ۵ الی ۵۰ کیلومتر
افراد حاضر در برنامه: پوریا باقرزاده ناصر فوقانی شهرام شمسی پور موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, قله, طبیعتگردی [ پنجشنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۳ ] [ 23:21 ] [ پوریا باقرزاده ]
سلام بر آفتاب تموز ، در روزگاری که وجودمان آمیخته تر با طبیعت بود ، چله تیرگان را به جشن می نشستیم , با این حال روزگار میچرخد و در یک حال نمی ماند. این بار بر آن شدیم که در اولین روز تابستان ۱۴۰۳ برنامه ای در شهرستان کوهرنگ اجرا کنیم. کوهرنگ یکی پهناورترین شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری است. که مرکز آن شهرستان چلگرد است و در حدود ۹۰ کیلومتری شهرکرد واقع شدهاست. صبح روز جمعه با یک دستگاه مینی بوس بنز از شهرکرد به سمت کوهرنگ حرکت کردیم بعد از عبور از شهرها و روستاهای مختلف همچون سورشجان ، پردنجان ، فارسان ،فیل آباد ، باباحیدر ، ده نو ، چلگرد ، شیخ علی خان وارد جاده تازه آسفالت شده چما شدیم و در منطقه ای که با نام آسیاب شفیع معروف است توقف کردیم. آسیاب شفیع در فاصلهٔ ۲۰ کیلومتری شهرستان چلگرد، بعد از روستای شیخ علیخان قرار دارد این منطقه در دهستان شوراب تنگزی واقع شده است. بعد از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان ساعت ۶:۱۰ صبح کوهپیمایی را در ابتدای جاده خاکی و در جهت شمال شرق شروع کردیم. پس از حدود ۳۰ دقیقه طی مسیر در جاده وارد پاکوب مشخصی شدیم. قبل از "تنگه لازرد" محل مناسبی برای صبحانه پیدا کردیم و در کنار چشمه ای وعده را میل نمودیم. بعد از صبحانه حرکت را به سمت تنگه پیش گرفتیم. در مسیر یکی از عشایر منطقه به ما در مورد وضعیت امسال تنگه هشدار داد و گفت که سنگ های بسیار بزرگی مسیر را مسدود کرده اند. ولی ما تصور کردیم که ایشان بزرگ نمایی می کنند. ابتدای مسیر چالش خاصی نداشت و با چند بار عوض کردن مسیر در عرض رودخانه پیش میرفتیم. رفته رفته سنگ هایی که در موردشان هشدار دادند پدیدار میشدند. با حمایت کردن یکدیگر و کمک همنوردان سنگ ها را رد میکردیم تا اینکه به قسمتی صعبالعبور رسیدیم که ترکیبی از برف چال شکسته و سنگی بزرگ بود که مسیر را پر چالش می کرد و نیاز به احتیاط فراوان داشت. بالاخره این قسمت مسیر هم به سلامت گذشتیم. وارد پاکوبی شدیم که به سمت بالا میرفت و آبشار بلندی که در سر راه قرار داشت را دور میزد و دوباره به داخل تنگه وارد شدیم. از این قسمت تنگ و باریک مسیر ولی بدون چالشی هم عبور کردیم و بعد از رد شدن از روی برف چال دیگری وارد راه مالرویی شدیم. در جهت شمال غرب و به سمت گردنه ای حرکت را ادامه دادیم. در تمام طول مسیر از ابتدای حرکت مان دسترسی به آب رودخانه مهیا بود و مشکل کمبود آب نداشتیم. برای رسیدن به گردنه یال مناسب انتخاب کردیم که پاکوبی نیز داشت و با ارتفاع گرفتن حدود ۴۰۰ متر به ابتدای خط الراس رسیدیم. در جهت جنوب شرقی خط الراس را ادامه داده تا در ساعت ۱۱:۴۵ به قله "سرآسیاب" با ارتفاع تقریبی ۳۸۰۲ متر صعود کردیم. پایین تر از قله در محل مناسبی استقرار پیدا کردیم و وعده نهار را همان جا صرف کردیم. و بعد از حدود دو ساعت استراحت کوهپیمایی را از سر گرفتیم. مسیر خط الراس راه های مالروی زیادی داشت.خط الراس را یک ساعت دیگر ادامه دادیم تا به گردنه ای دیگر رسیدیم که وارد دره ای به سمت جنوب شرق میشد. به سمت پایین فرود را آغاز کردیم. خاک سفت و شن ریزه ها و شیب زیاد باعث میشد که آهسته تر و با احتیاط این مسیر را طی کنیم. مسیر پاکوب مشخصی به سمت کف دره داشت و همان را پیش گرفتیم.بعد از حدود دو ساعت پیمایش به چشمه ای گوارا رسیدیم. خستگی کم کم خود را در چهره همنوردان نشان میداد ، با استراحت ها و خوردن تنقلات سعی در کسب انرژی کردیم. بعد از استراحتی که داشتیم مسیر را به سمت آبشار سورنگه ادامه دادیم و بعد از سی دقیقه پیمایش به مخل آبشار رسیدیم ولی به علت کمبود زمان از بالای آن عبور کردیم و در جهت شرق بالاروی را انجام دادیم مسیر راه مالروی مشخصی داشت و تا جاده خاکی که به روستای نیاکان میرسید ادامه داشت. بعد از یک ساعت پیمایش به قبرستان روستای نیاکان رسیدیم و بعد از استراحت کوتاهی ساعت ۱۹:۳۰ سوار مینی بوس شدیم و برنامه به سلامت و دل خوش پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۲۲ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۴۳۴ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۸۰۲ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۱۵۷۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۷۷۴ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - گاهی نیمه ابری (رگبار جزئی باران) وزش باد حدود ۵ا لی ۲۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, قله, چالش [ شنبه دوم تیر ۱۴۰۳ ] [ 22:57 ] [ پوریا باقرزاده ]
روز دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ همراه چهار همنورد با یک دستگاه تاکسی از شهرکرد به سمت شهر دستنا حرکت کردیم. دستنا از توابع شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری است. در گذشته با نام دشت آناهیتا شهرت داشت و طبیعتی بی نظیر دارد. بعد از رسیدن به دستنا همچنان جاده را ادامه دادیم تا بعد از ورزشگاه این شهر وارد جاده خاکی شدیم و کمی در جاده خاکی با ماشین جلو رفتیم و در ساعت ۶:۳۰ از ماشین پیاده شده و کوهپیمایی را آغاز کردیم. به سمت جنوب غرب و داخل جاده که تا اواسط تنگ "لوویز" ادامه داشت پیمایش را ادامه دادیم. بعد از حدود چهل دقیقه در کنار چشمه ای که اطراف آن باغات زیادی وجود داشت توقف کردیم و وعده صبحانه را در آن محل خوردیم. بعد از صبحانه در جهت غرب مسیر را ادامه دادیم. از همان ابتدای صبح هوا گرم و جریانات هوا راکد بود. تقریباً هر سی دقیقه الی یک ساعت به چشمه ای بر میخوردیم و از جهت تأمین آب مشکلی نداشتیم. ساعت ۱۰:۵۰ به گردنه با ارتفاع تقریبی ۲۹۵۰ متر رسیدیم. در سمت جنوب شرق قله برف پیر و کل ناصر و در سمت شمال قله هزار گزی واقع شده بودند و از روی گردنه امکان صعود به هر کدام میسر بود. بعد از استراحت و خوردن تنقلات مسیر مالروی مشخصی را به سمت پایین پیش گرفتیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش به چند چشمه که کنار یکدیگر قرار داشتند رسیدیم و تصمیم به خوردن نهار در این محل گرفتیم. بعد از استراحت طولانی که داشتیم ساعت ۱۴ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. به سمت شمال غرب و با شیب ملایم به سمت پایین ادامه دادیم. چشمه های متعددی در مسیر وجود داشت که ما را از حمل آب بی نیاز میکرد. بعد از یک ساعت و نیم پیمایش به باغی که درختان گردو ، بادام ، هلو و.. داشت رسیدیم و برای فرار از گرما ، با کسب اجازه از صاحب باغ زیر درختان نشستیم. با استراحت طولانی دیگر و خوردن تنقلات و گپ و گفت زمان را سپری کردیم. لازم به ذکر است که در اکثر نقاط آنتن دهی موبایل وجود ندارد و در بعضی نقاط خاص فقط امکان تماس بود. در این سمت نیز تا قسمت های زیادی جاده خاکی وجود داشت و با ماشین شخصی امکان عبور و مرور بود. حرکت را همچنان به سمت شمال غرب و داخل جاده ادامه دادیم. مسیر جاده دارای سربالایی زیادی بود و منطقی نبود که آن مسیر را انتخاب کنیم بنابراین تصمیم به انتخاب مسیر داخل دره شدیم که پاکوب مشخصی نداشت. بعد از یک ساعت پیمایش به جاده خاکی دیگر رسیدیم که با مسیر مد نظر ما همخوانی داشت و همان را پیش گرفتیم. با عبور از باغات و زمین های کشاورزی مختلف در نهایت به تنگ معروف "درکش ورکش" رسیدیم. و با هماهنگی قبلی که انجام داده بودیم تاکسی ساعت ۱۷:۳۰ در محل حاضر شد و برنامه ما پایان یافت.
مجموع پیمایش حدود ۱۶ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۹۵۳ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۹۵۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۹۰۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۰۰۰ متر
وضعیت آب و هوا : دوشنبه آفتابی - بیشینه دما حدود ۳۲ درجه وزش باد حدود ۳ الی ۱۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی [ پنجشنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 10:24 ] [ پوریا باقرزاده ]
منطقه سبزکوه با مساحت تقریبی ۵۶۳۰۸ هکتار، در محدوده شهرستانهای بروجن، لردگان و دهستان مشایخ شهرستان کیار واقع شده است. منطقه حفاظت شده سبزکوه از نظر توپوگرافی دارای سیمای کاملاً کوهستانی میباشد. این منطقه دارای درههای عمیق و آبشارهای متعدد میباشد.رودخانه سبزکوه که یکی از شاخه های رودخانه کارون است از کوهستان های این منطقه سرچشمه میگیرد. این منطقه بکر و سرسبز دارای اکوسیستم های ویژه با چشم اندازهای طبیعی ، مرتعی ، جنگلی و کوهستانی است و زیستگاه جانورانی مانند پلنگ ، خرس قهوه ای ، گراز ،گرگ ، روباه ، شغال ، سنجاب ،خرگوش ، قوچ و میش ، کل ، بز و پرندگانی چون کبک دری ، تیهو و پرندگان شکاری است. با هماهنگی هایی که از قبل انجام داده بودیم مقرر شد روز جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۴ صبح از شهرکرد به سمت منطقه سبزکوه حرکت کنیم. بعد از عبور از روستاها و شهرهای زیادی چون : کیان ، بهرام آباد، طاقانک ، شلمزار ، گهرو ، بلداجی و گندمان به سمت روستای وستگان ادامه دادیم و از طریق جاده ارتباطی و آسفالت که به دهستان های مشایخ و ناغان وصل میشد رفتیم. بعد از حدود ۱۰ کیلومتر پیش رفتن بعد از پل تنگ وستگان ماشین را در جای مناسب پارک کرده و آماده کوهپیمایی شدیم. ساعت ۵:۴۰ کوهپیمایی ما در جهت جنوب غرب آغاز شد و از داخل دره پیش میرفتیم. در سبز کوه به دره ای نمیرسی مگر اینکه چشمه ای در آن میجوشد و به هر کجا نگاه میکردی آب جاری بود. تا اواسط دره پاکوب نسبتاً مشخصی داشت. و بعد از آن دو بار عرض رودخانه را طی کردیم تا پاکوب بهتری پیدا کنیم. بعد از رسیدن به آبشار کوچکی و سخت گذر بودن مسیر به سمت غرب بالاروی انجام دادیم. بعد از حدود یک ساعت و نیم پیمایش به محلی که عشایر حضور داشتند و آبی در آن جاری بود رسیدیم و صبحانه را در همان جا میل کردیم. کوهپیمایی را از سر گرفتیم و در جهت جنوب بالاروی انجام می دادیم یال انتخابی ما دارای پاکوب هایی بود که کار را برای ما راحت تر می کرد. در نهایت ساعت ۱۰ به چکاد تخت صنمبر با ارتفاع تقریبی ۳۵۷۰ متر رسیدیم. روایت است که تخت صنمبر محل اتراق گروهی از دانشمندان طب قدیم و گیاه شناسان اهل هندوستان بوده که در گذشته در این مکان به تحقیقات علمی در مورد گیاهان دارویی و کلاٌ پوشش گیاهی منطقه پرداخته اند.حیدربیک در زمان شاه عباس در این منطقه از خوانین مهم به شمار می رفته و در دیدار با صنمبر شاهزاده کشمیر که جهت جمع آوری گیاهان دارویی به این مکان آمده بود عشق به معشوق پیش می آید و آسوکه حیدر و صنمبر بازمانده آن دیدار می باشد. به همین جهت تخت صنمبر در سبزکوه یادگار حضور صنمبر در این منطقه می باشد. در سمت جنوب غرب قله هزار دره خودنمایی می کرد. و هنوز در این وقت سال برف خوبی بر روی تخت صنمبر و کوه های اطراف وجود داشت. بر روی قله جای مناسبی برای استراحت پیدا کردیم و تنقلات مفصلی خوردیم. بعد از حدود چهل دقیقه استراحت مسیر خط الراس را به سمت شمال غرب پیش گرفتیم. مسیر چالشی نداشت و بعد از عبور از چند قله فرعی به محلی مناسب که از برف چال های آن جا آب جاری شده بود رسیدیم و وعده نهار را نوش جان کردیم. بعد از استراحتی که داشتیم مسیر را از طریق راه مالرویی که سمت شمال بود پیش گرفتیم و بعد از یک ساعت پیمایش به سمت شرق ادامه دادیم و به همان دره ای که آبشار کوچک در آن مشاهده کرده بودیم رسیدیم. در کنار چشمه ای آب گوارایی خوردیم و بعد از خوردن میوه و پر کردن ظروف آب ، همان راه را به سمت شمال شرق ادامه دادیم. بعد از حدود یک ساعت پیمایش دیگر به انتهای دره رسیدیم و ساعت ۱۶:۱۰ به پای ماشین رسیدیم و برنامه پایان یافت.
مجموع پیمایش حدود ۱۷ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۵۴۵ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۵۷۰ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - بیشینه دما حدود ۲۸ درجه وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, قله [ یکشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 19:28 ] [ پوریا باقرزاده ]
جمعه یازدهم خرداد ۱۴۰۳ در یکی از روزهای گرم بهار از شهرکرد با یک دستگاه تاکسی به همراه چهار همنورد دیگر به سمت بخش دوآب صمصامی حرکت کردیم. برنامه تعیین شده صعود به قله چال روغنی بود. چال روغنی منطقه ای است حفاظت شده در دهستان دوآب در بخش دوآب صمصامی که در شهرستان کوهرنگ واقع شده است. پس از رسیدن به روستای دزک سفلی ، در بخش انتهایی روستا از ماشین پیاده شده و در جهت جنوب کوهپیمایی را آغاز کردیم ساعت ۶:۴۰ صبح بود و از همان ابتدای صبح گرمای هوا احساس میشد. هنوز سبزی گیاهان منطقه حفظ شده بود و گون های بلند و متراکم منطقه خودنمایی می کردند. بعد از حدود دو ساعت پیمایش به محلی مناسب برای صبحانه رسیدیم. پس از صرف صبحانه یکی از همنوردان با توجه به حال نامساعدی که پیدا کرده بود به همراه یکی دیگر از همنوردان به روستا بازگشتند و سه نفر از ما راه را ادامه دادیم. پس از یک ساعت پیمایش در جهت جنوب شرق متمایل شدیم و روی یال سنگی منتهی به قله پیش رفتیم. تا اینجای مسیر چشمه های آب در مسیر ما نبودند و کمی دور از از دسترس بودند ولی در صورت ضرورت می توان به سمت آن ها رفت و پس از برداشت آب دوباره به مسیر بازگشت. پس از نزدیک شدن به حدود ۸۰ متری زیر قله باید از مسیر دهلیز خوش مسیری همراه با دست به سنگ مختصر صعود کرد. در نهایت ساعت ۱۱:۵۰ به قله چال روغنی به ارتفاع حدود ۳۲۷۵ متر صعود کردیم. پس از گرفتن چند عکس یادگاری مسیر بازگشت را از همان دهلیز پایین آمده ، تمام اطراف قله دارای مسیر های سنگی و صعب العبور به همراه پرتگاه هست برای همین در انتخاب مسیر بیشتر باید دقت کرد. پس از پایین آمدن از مسیر سنگی وارد پاکوب مشخصی شدیم و در جهت شرق مسیر را ادامه دادیم. پس از حدود یک ساعت پیمایش توانستیم درختانی را مشاهده کنیم که نوید وجود آب در آن جا را میداد. به سمت پایین سرازیر شدیم و ساعت ۱۴ به پای چشمه ای گوارا رسیدیم. عشایر منطقه نیز در محل حضور داشتند و فضای زیر درختان را برای چادر و دام های خود در نظر گرفته بودند. به همین دلیل ما برای صرف نهار کمی فاصله گرفتیم و زیر درخت کوچک گردو نهار را میل کردیم. در اکثر نقاط مسیر آنتن دهی موبایل وجود داشت و دورادور جویای احوال همنوردمان بودیم. پس از استراحت زیر سایه درخت و نفسی تازه کردن ، دوباره کوهپیمایی را از سر گرفتیم. در جهت شمال شرق و در راه مالروی مشخصی پیش میرفتیم. در مسیر تنگ زیبای هرمو را از دور مشاهده می کردیم که فرود از آن نیازمند طناب و تجهیزات دره نوردی است. ساعت ۱۶:۴۰ به روستای فخرآباد رسیدیم. و پس از سوار شدن به داخل تاکسی که از قبل هماهنگ کرده بودیم به سمت روستای دزک رفتیم و دو همنورد دیگر را سوار کردیم. خوشبختانه آن همنورد نیز حالش بهبود پیدا کرده بود. و برنامه ما ساعت حدود ۱۷ به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۱۴ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۹۲۸ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۲۷۵ متر
وضعیت آب و هوا : جمعه آفتابی - بیشینه دما حدود۳۲ درجه
وزش باد حدود ۵ الی ۱۵ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, قله [ شنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 17:21 ] [ پوریا باقرزاده ]
من زندگی را در آفتابی که بر علفزار افتاده بود، یافتم ، در زیر سایه درختی ، در ابر مسافری که از خاک ، آب و آسمان گذر کرده، یافتم.
روز پنج شنبه سوم خرداد هزار و چهارصد و سه ساعت ۶:۳۰ صبح از شهرکرد به سمت روستای "آنالوجه" حرکت کردیم. هدف برنامه ابتدا صعود قله "تاوا" از ارتفاعات رشته کوه دالان کوه بود.
دالانکوه ، رشتهکوهی واقع در زاگرس مرکزی است که در غرب استان اصفهان، خطالرأسی به طول تقریبی ۴۰ کیلومتر دارد. این رشتهکوه، در میان سه شهرستان فریدن، تیران و کرون و چادگان قرار گرفته است. این رشتهکوه هم اکنون تحت سازمان حفاظت محیط زیست با نام منطقه حفاظت شده دالانکوه است. در طول خطالرأس آن، قلههای متعددی با ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر وجود دارد. بلندترین نقطهٔ رشتهکوه دالانکوه ، قله "دارابشاه" نام دارد که ۳۹۴۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در ۸ کیلومتری شرق شهر داران قرار دارد. از دیگر قلههای مهم این رشتهکوه عبارتاند از: مادرشاه، شادی ، نشاط ، احمدرضا و تاوا که آسانترین مسیر برای صعود به قله تاوا از روستای آنالوجه و دشت چالگاو است. مسیر انتخابی ما نیز همین مسیر بود. بعد از رسیدن به روستای آنالوجه و پارک کردن ماشین ، همنوردان با پوشیدن کفش کوهنوردی و آماده سازی کوله های خود ساعت ۸:۲۰ کوهپیمایی را در جهت شمال آغاز کردیم. از طریق راه مالرویی مشخص پیش می رفتیم. البته اهالی منطقه با موتور نیز از آن عبور می کردند. در طول مسیر خرگوش های بی دم (پایکا) بامزه ای نیز مشاهده کردیم که به جذابیت برنامه نیز افزوده بودند. مسیر را در جهت شمال غرب ادامه دادیم و بعد از حدود یک ساعت و نیم پیمایش به دشت پر از گل "چال گاو" و چشمه پرآب آن رسیدیم و صبحانه مختصری در همان محل صرف کردیم.بعد از وعده صبحانه مسیر پاکوب را به سمت شمال شرق پیش گرفتیم و بعد از دور زدن دامنه کوه به سمت شرق متمایل شدیم. هوا بسیار خنک و مطبوع بود و خلوت بودن منطقه نیز حس بسیار خوبی منتقل می کرد. ساعت ۱۲ ظهر به گردنه ای در ارتفاع حدود ۳۴۰۰ متر رسیدیم و در جای مناسبی کوله پشتی های سنگین خود را زمین گذاشته و با کوله حمله ادامه مسیر را طی کردیم. از روی یالی سمت جنوب شرق بالا روی را انجام دادیم. در نهایت ساعت ۱۳:۱۵ به چکاد " تاوا " با ارتفاع تقریبی ۳۶۷۰ متر قدم گذاشتیم. بعد از گرفتن چند عکس یادگاری و خوردن تنقلات ، فرود را از همان مسیر پیش گرفتیم. *در بالای قله و در قست هایی از دشت چال گاو دسترسی به آنتن وجود داشت*. ساعت حدود ۱۴ در محل مناسبی روی همان گردنه نهار را میل کردیم. بعد از وعده نهار مسیر را از طریق پاکوب مشخصی به سمت شمال شرق ادامه دادیم. پس از یک ساعت پیمایش به بالای دره بین دو رشته دالان کوه رسیدیم. از آنجایی که این رشتهکوه از دو خطالرأس موازی تشکیل شده است رشته کوه شمالی از شهر دامنه منطقه فریدن شروع می شود و به روستای احمدرضا و چشمه مرغاب در منطقه کرون ختم می شود و رشته کوه جنوبی از روستای اشجرد شروع و تا روستای آب گرم کشیده شده است و حدفاصل این دو رشته کوه ، دشتهای وسیعی وجود دارد و فضایی شبیه دالان به وجود آوردهاست، به همین دلیل به آن دالان کوه گفته می شود. مسیر تا انتهای دره متأسفانه جاده خاکی دارد و همین امر از بکر ماندن منطقه جلوگیری می کند. بعد از کم کردن ارتفاع و رسیدن به جاده خاکی ، مسیر را جاده را ادامه دادیم تا به چشمه خونسرک رسیدیم و ساعت حدود ۱۷ در همان محل چادر ها را برپا کردیم. باز هم متاسفانه وجود جاده باعث شده بود که تعدادی اهالی مناطق اطراف با موتور و ماشین به این محل بیایند و با سر و صدای زیاد اجازه خواب راحت به ما ندادند. روز جمعه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۳۵ حرکت را از سر گرفتیم و مسیر جاده را همچنان طی میکردیم. وجود سگ های گله باعث شده بود که با احتیاط بیشتر از کنار گله های عشایر منطقه عبور کنیم. ساعت ۸:۳۰ به چشمه دیگری رسیدیم و صبحانه را همان جا خوردیم. بعد از صبحانه مسیر جاده را ادامه دادیم تا به دو راهی رسیدیم که سمت چپ مسیر اصلی بود و تا روستای دوتو ادامه داشت ولی ما مسیر سمت راست را انتخاب کردیم تا از جاده و ماشین هایی که رفت و آمد می کردند نفسی راحت بکشیم. مسیر را به سمت جنوب شرق ادامه دادیم تا به چشمه ای دیگر رسیدیم. بعد از استراحت مفصلی و خوردن تنقلات مسیر دره ای به نام دره میانه را پیش گرفتیم که در وسط آن نیز چشمه دیگر وجود داشت. بعد از حدود ۳۵۰ متر بالاروی به گردنه ای رسیدیم. به صورت تراورسی دامنه کوه را به سمت جنوب ادامه دادیم تا به چشمه ای با نامه " گُری " رسیدیم که آب اندکی از آن جاری بود ولی همچنان قابل استفاده بود. وعده نهار را کنار چشمه صرف کردیم. بعد از نهار مسیر را به سمت جنوب غرب پیش گرفتیم. تعدادی پستی و بلندی را عبور کردیم و بعد از ارتفاع گرفتن حدود ۱۵۰ متر به گردنه ای دیگر رسیدیم که از بالای آن شهر چادگان ، سد زاینده رود و روستا های اطراف از جمله " کلبعلی " به خوبی دیده میشد. مسیر فرود سنگ ریزه ای بود ولی نرم بودن خاک باعث سهولت پایین رفتن ما می شد. بعد از رسیدن به پایین دست کوه مسیر پاکوب مشخصی را به سمت غرب ادامه دادیم تا به چشمه و چند درخت بادام که اطراف آن بود برخوردیم. در آن محل کمی استراحت کردیم. چایی کوهی دم و کمی تنقلات خوردیم و سپس به سمت روستا رهسپار شدیم. ساعت ۱۶ به روستای کلبعلی رسیدیم و برنامه ما به سلامت به پایان رسید.
مجموع پیمایش حدود ۳۶ کیلومتر ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۳۶۱ متر ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۶۷۰ متر مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۱۷۰۰ متر مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۱۹۲۰ متر
وضعیت آب و هوا : پنجشنبه آفتابی - گاهی نیمه ابری جمعه آفتابی
وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی برچسبها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی, قله [ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 19:56 ] [ پوریا باقرزاده ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |