خاک ، آب ، آسمان
 
قالب وبلاگ
نظر سنجی


این بار مقصد را پیمایش بخشی از دامنه‌های شمالی کوهستان جهان بین انتخاب کردیم.

کوه جهان‌بین بخشی از ارتفاعات رشته کوه های زاگرس محسوب می شود که بلندترین ارتفاع آن ۳۳۳۲ متر قله "دالانک" می باشد. به ترتیب در حدود ۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهرکرد و ۵ کیلومتری شهر هفشجان و ۵ کیلومتری غرب جونقان واقع شده است. کوه جهان بین به طول حدود ۳۰ کیلومتر از جنوب تنگ خراجی شروع و تا غرب روستای مصطفی‌آباد امتداد دارد. این کوهستان دارای چشمه ساران فراوانی است. که هر کدام نام به خصوص دارند از جمله: چشمه زنه ، چشمه وقت و ساعت ، چشمه یورتیچه ، چشمه رم رم ، چشمه مگزی ، چشمه لری ، چشمه آب سرده و ... به دلیل کثرت چشمه های این منطقه ، دارای باغات و زمین های کشاورزی زیادی نیز در دامنه‌های این کوه وجود دارد.

روز جمعه در یکی از روزهای مطبوع بهاری ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ به همراه چند تن از علاقمندان به طبیعت از شهرکرد به سمت مقصد با یک دستگاه تاکسی سواری حرکت کردیم. از شهرها و آبادی های مختلفی همچون شهر کیان ، بهرام اباد ، طاقانک و شمس آباد عبور کردیم و حدود ۵ کیلومتر بعد از روستای شمس آباد به چشمه وقت و ساعت رسیدیم.

وقت و ساعت جز چشمه‌های کارستی است که آب آن به صورت تناوبی خشک و پرآب می‌شود. و در فهرست ثبت آثار طبیعی ملی ایران قرار گرفته‌است. علت نامگذاری وقت و ساعت به این دلیل است که آب این چشمه ممکن است برای مدت چند ساعت و در پاییز و زمستان حتی تا چند روز قطع شود به گونه‌ای که هیچ اثری از آب در دهانه چشمه مشاهده نمی‌شود ولی با گذشت مدت زمانی به یک باره آب از دهانه این چشمه شروع به جوشش می‌کند و منظره زیبایی را به وجود می‌آورد.

پس از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان ، کوهپیمایی را ساعت حدود ۶:۴۰ در راستای غرب آغاز کردیم. پاکوب های متعددی در مسیر وجود داشت که ما به تشخیص خود بهترین مسیر را برای بالاروی انتخاب می کردیم. متأسفانه برخلاف سال های گذشته این کوهستان آن هم در این فصل سبزی و طراوت مورد انتظار را نداشت. به هر حال ما با آن چه بود راضی و خوشحال بودیم و از بودن در این طبیعت لذت می بردیم. ساعت ۸:۱۰ برای صبحانه توقفی داشتیم و بعد از آن ادامه پیمایش مسیر را از سر گرفتیم. ساعت حدود ۱۱ به چشمه سرد رسیدیم. ولی با توجه به وجود چند گله گوسفند و سگ های آن ها از رفتن به پای چشمه خودداری کردیم. از بالا دست آن به سمت گردنه زیر تخت صمنبر که ارتفاع تقریبی آن ۲۸۶۰ بود گذشتیم و به سمت پایین ادامه مسیر را طی کردیم. بعد از حدود بیست دقیقه به چشمه پرآب دیگری رسیدیم. ساعت ۱۱:۲۵ در کنار چشمه توقف طولانی انجام دادیم و ناهار را نیز در همین محل صرف کردیم. ساعت ۱۳:۳۵ حرکت را آغاز کردیم و در جهت شمال غربی ادامه دادیم. فراز و فرود های مختلفی را یک به یک گذراندیم. چشمه های متعددی نیز در مسیر وجود داشت که ما را از حمل آب اضافه بی نیاز می‌کرد. ساعت ۱۶:۱۰ به چشمه رم رم رسیدیم. در این محل توقف نکردیم و از زیر آن گذشتیم. جاده خاکی نامناسبی نیز وجود داشت که عده ای با ماشین آفرود و حتی پراید و گاها با موتور در آن رفت و آمد می‌کردند. که از روستای نوآباد می‌توان با وسیله نقلیه به پای این چشمه رسید. در راستای شمالی و داخل دره ای با سنگ های کنگلومرا و ویژگی ظاهری خاصی ادامه مسیر را طی کردیم. در نهایت ساعت ۱۷:۴۵ به گردشگاه چشمه زنه رسیدیم. و بعد از سوار شدن در ماشین به سمت شهرکرد راهی شدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۱۵ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۰۵۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۲۸۶۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۹۲۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۸۷۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه - آفتابی

وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر

کمینه دما حدود مثبت ۸ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۸ درجه


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ پنجشنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ 19:1 ] [ پوریا باقرزاده ]

کوه "خامی" یا "خامین" یا به گویش محلی "خومی" ( به معنای تازه و سرزنده) در استان کهگیلویه و بویراحمد و در نزدیکی شهر باشت یکی از کوههای زیبا رشته کوه زاگرس جنوبی است که در غرب و شمال غرب شهر باشت و مابین باشت و شهرستان گچساران به صورت رشته کوهی ممتد واقع شده است.این منطقه کوهستانی در سال ۱۳۸۰ به عنوان منطقه حفاظت شده مورد حفاظت قرار گرفت. کوه خامی پوشیده از درخت بلوط به شکل جنگل‌های تنک می‌باشد.بلوط، زال زالک، بادام وحشی ، ارس از مهمترین پوشش گیاهی و جنگلی مناطق حفاظت شده کوه خامی است. پلنگ، خرس، کفتار، روباه، جوجه تیغی، کل بز، کبک ، تیهو و گراز از مهمترین گونه‌های حیات وحش این منطقه است.

بلندترین قله كوه خامی ، "کَل وُل" با ارتفاع تقریبی ۳۲۰۰ متر است و این کوهستان حدود ۱۰ قله بیش از سه هزار متری دارد.

این كوه از معدود مناطق كوهستانی ایران است كه چون نقاشی چیره دست تمام زیبایی های طبیعی چون جنگل، چشمه ، آبشارها، علفزارها ،گیاهان معطر، رودخانه ها و حیات وحش را در خود جای داده است.

امسال نیز این کوهستان زیبا ما را فراخواند. روز پنج شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ به همراه یک دستگاه خودرو شخصی از شهرکرد ساعت ۵ بامداد به سمت شهرستان باشت حرکت کردیم. از شهر ها و آبادی های مختلفی همچون: فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ، گندمان ، گدارکبک ، دوراهان ، گردبیشه و سپس سه راهی کوشکی را به سمت چپ و جاده لردگان - یاسوج ادامه دادیم ، از روستای جوانمردی ، باغ بهزاد ، سیله ، چنارمحمودی ، کلواری ، یونکی و سپس از پل قرح جاده را مستقیم پیش گرفتیم از پل کتا عبور کرده و به سمت گردنه پر پیچ و خم به سمت پاتاوه ادامه دادیم. جاده پاتاوه - یاسوج را ادامه داده و کمی بعد از یاسوج و در سراب تاوه در سه راهی به سمت راست و جاده بابا میدان را پیش گرفتیم. از آبادی هایی مختلفی همچون : دشت روم ، سرگچینه ، سادات آباد ، پرزه ، قنات ، تنگ محمد صالح گذشتیم و به بابا میدان رسیدیم. به سمت راست جاده را ادامه دادیم. از روستاهای دزدک کوچک ، دهنو ، تل بندو ، عرب خنیمه گذشتیم و به شهر کوپن رسیدیم از پل پریم (پرین) عبور کردیم که بر روی رودخانه تنگ شیو ساخته شده است.پل پریم (پرین) مربوط به دوران‌های تاریخی ساسانیان است و در مرز شهرستان باشت و شهرستان رستم واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

سپس به روستای شوش علیا رسیدیم و از کنار پمپ گاز جاده را به سمت راست ادامه دادیم.از روستاهای الاکان ، تل مویزی گذشتیم و وارد شهرستان باشت شدیم. از کمربندی شهر گذشتیم و وارد جاده باشت - چرام شدیم. از کنار روستاهای ، آبدگاه ، پنبه زار ، چشمه دره ، نازنگون ، کزنگان عبور کردیم و قبل از روستای تل چگاه سمت چپ ورودی جاده منطقه گردشگری رودرونه را مشاهده کردیم. ابتدای راه هزینه ورودی را پرداخت کردیم (مبلغ ۵۰ هزار تومن) و حدود سه کیلومتر جاده خاکی نسبتا خوبی را جلو رفتیم و ماشین را در جای مناسبی پارک کردیم. بعد از پیاده شدن و پوشیدن کفش ها و آماده شدن همنوردان ساعت حدود ۱۲ ظهر کوهپیمایی را در راستای غرب آغاز کردیم. وارد دره "موهون" شدیم و در پاکوب پیش می‌رفتیم. البته پاکوب ها و سنگچین ها در طول مسیر زیاد بودند و تشخیص اینکه کدام یک مسیر مورد نظر ماست نیاز به دقت داشت. بعد از حدود یک ساعت پیمایش در دره به سمت جنوب غرب متمایل شدیم و بالاروی را آغاز کردیم. گرمای هوا عرقمان را درآورده بود و دما ۳۷ درجه تخمین زده می‌شد. که در این موقع سال برای ما عجیب بود. خوشبختانه ابرها آمدند و کمی نسیم خنک شروع به وزیدن کرد. هر چه جلو می‌رفتیم زیبایی های مسیر چشم نواز تر می‌شدند. ساعت حدود ۱۴ به چشمه معروف "تَر سنگ" یا "تورٌه سنگ" رسیدیم. در کنار چشمه وعده ناهار نیز میل کردیم. بعد از توقفی که داشتیم ساعت ۱۵ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. شیب مسیر کمی بیشتر شد ولی آهسته و پیوسته پیش می‌رفتیم.

مسیر را به سمت بالا ادامه داده و از کنار یادبود مرحوم البرز زارعی نیز گذشتیم. که در سال ۱۳۹۹ در آتش سوزی جنگل های دیل گچساران دارفانی را وداع گفت (روحش شاد). در پاکوب پر پیچ و خمی پیش می‌رفتیم و از کنار صخره‌ها به شکل تراورس عبور کردیم و به سمت جنوب شرق متمایل شدیم. در قسمت هایی از مسیر آنتن دهی موبایل و دسترسی به اینترنت وجود داشت. بعد از رسیدن به دشت سرسبز و پهناوری در ارتفاع تقریبی ۲۲۰۰ متر کمی ارتفاع کم کرده و به سمت محل کمپ پایین رفتیم. ساعت ۱۷:۴۰ به چشمه "آب نو" یا "اُو نو" یا "نوبر" رسیدیم. در محل مناسبی روبروی چشمه کمپ خود را برپا کردیم. طبیعتگردان مختلفی از شیراز ، یاسوج و.. در محل حضور داشتند و منطقه کمی شلوغ بود. شب را در فضای دلنشینی سپری کردیم. رگبار جزئی باران شب هنگام ، گاهی نوازشمان می‌کرد.

روز جمعه ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب بیدار شده و با دیدن آسمان صاف و ستاره ها از نگرانی مان بابت بارندگی کاسته شد. بعد از خوردن صبحانه و آماده سازی کوله حمله کوهپیمایی را ساعت ۵:۳۵ آغاز کردیم. دو نفر از همنوردان با توجه به شرایط توان بدنی خود شب گذشته از صعود به قله انصراف داده بودند. در جهت شمال غرب و در شیب ملایم راه را طی می کردیم. ابرها دوباره پدیدار شدند و چیزی نگذشت که شروع به باریدن کرد. رگبار باران کمی شدید شد و در مدت کوتاهی خیسمان کرد. پوشاک گرتکس و ضد آب ما مناسب نبودند و با توجه به وزش باد کمی احساس سرما نیز می‌کردیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش شدت بارش کاسته شد و گاهی باران متوقف می‌شد. ولی با توجه به شرایط پوشاک تیم و احتمال دادن شروع بارش دوباره از صعود قله انصراف دادیم. و مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. در مسیر بازگشت به همراه دو همنورد دیگر که در حال طبیعت‌گردی و لذت بردن از حال و هوای طبیعت بودند جمعا کمی به گشت و گذار در حوالی منطقه مشغول شدیم. ساعت ۷:۲۰ به محل کمپ برگشته و بعد از جمع آوری وسایل و چادر ها به راه افتادیم. باران با شدت و ضعف دوباره شروع به باریدن کرد. بعد از رسیدن به تابلوی یادبود البرز زارعی مسیر بازگشت را کمی تغییر دادیم و به سمت شرق متمایل شدیم. در پاکوب مشخصی پیش می‌رفتیم. اکثر گروه ها و افراد از این مسیر استفاده می‌کنند.

باران بهاری طراوت خاصی به منطقه داده بود و حال و هوای جان آدمی را صفا و روشنی می‌بخشید.

به قول سهراب سپهری :

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد

با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت

دوست را، زیر باران باید دید

عشق را، زیر باران باید جست

ساعت ۱۰:۱۵ به اقامتگاه بوم‌گردی غریب رسیدیم. محل بسیار کثیف و شلوغ بود و از دیدن این زشتی در میان این همه زیبایی تأسف خوردیم. این محل را به سرعت ترک کرده و به پایین سرازیر شدیم. با توجه به نظر همنوردان که علاقمند به دیدن آبشار خامی بودند مسیر را به سمت جنوب شرق تغییر دادیم و ساعت ۱۱:۳۵ به ابتدای دره رسیدیم. در همان ابتدای مسیر دره توقف کرده و ناهار را صرف کردیم. بعد از وعده غذایی عده ای از همنوردان در محل ماندند و عده ای به سمت آبشار رفتند که رفت و برگشت حدود ۴۰ دقیقه زمان برد. ساعت حدود ۱۳ در جهت شمال شرق مسیر بازگشت را همگی پیش گرفتیم. از کنار شالیزارهای برنج عبور کردیم و بعد از چند فراز و فرود کوتاه ساعت ۱۳:۳۵ به پای ماشین رسیدیم. لباس و کفش ها را عوض کرده و کوله پشتی ها و وسایل را در ماشین گذاشتیم و ساعت حدود ۱۴ به سمت شهرکرد راهی شدیم. ساعت ۱۹:۴۰ به شهرکرد رسیدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۲۰ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۱۹۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۲۲۷۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۲۹۰۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۲۹۰۰ متر

وضعیت آب و هوا :

پنج شنبه - آفتابی از عصر نیمه ابری

جمعه ابری - رگبار باران

وزش باد حدود ۵ الی ۲۵ کیلومتر

کمینه دما حدود مثبت ۱۱ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۳۷ درجه


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی, قله
[ شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 9:58 ] [ پوریا باقرزاده ]

پناه بر دشت ، بر مهربانی بی چشم داشت درخت ، بر شکوه سکوت بیابان ، و بر سایه روشن گذرای ابرها بر کوه ، که ماندنی تر از ماست.

بار دیگر بهانه‌ای یافتیم که قدم به طبیعت زیبای بهاری استان خوزستان بگذاریم. به همراه جمعی از علاقمندان طبیعت جمعه ۸ فروردین ۱۴۰۴ از شهرکرد ساعت ۴ صبح به سمت خوزستان حرکت کردیم. با توجه به نظر راننده از مسیر جاده بازفت منصرف شدیم و جاده لردگان - ایذه را انتخاب کردیم و راه طولانی تر را انتخاب کردیم. از شهر ها و آبادی های مختلفی گذشتیم همچون : فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ، گندمان ، گدارکبک ، دوراهان ، گردبیشه ، کوشکی ، آلونی ، صالحات ، لردگان ، دره شور ، منج ، مشکدوزان ، بیدله ، موزرم ، دهدز ، ایذه ، پیان ، قلعه خواجه ، بابا احمد به لالی رسیدیم. شهر لالی از جنوب به شهرستان مسجدسلیمان، از شرق و جنوب‌شرقی به شهرستان اندیکا، از جنوب غربی به گتوند، از شمال و شمال‌غربی به شهرستان دزفول محدود می‌شود.

سپس به سمت شمال و سپس شمال شرق ادامه جاده را طی کردیم و بعد از چند روستای کوچک همچون قلعه میدان ، کریم آباد و... به روستای "هتی" رسیدیم. در روستا از قبل با نیسان هماهنگ کرده بودیم و ساعت ۱۲:۱۵ سوار نیسان شدیم. جاده خاکی و ناهموار را تا امامزاده "بابا روزبهان" بعد از یک ساعت ماشین سواری طی کردیم. باباروزبهان در بخش هتی شهرستان لالی واقع شده است.

در روستا امکانات رفاهی وجود ندارد و فقط چند جایگاه سیمانی و دو دستشویی و آب آشامیدنی در کنار امامزاده وجود دارد که گردشگران از آن استفاده می‌کردند. آنتن دهی موبایل همراه با اینترنت نیز فراهم بود. بعد از پیاده شدن و آماده شدن همنوردان کوهپیمایی را به سمت دره در راستای شمال شرق شروع کردیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش در کنار آبشار اول رسیدیم و کوله های سنگین را زمین گذاشتیم و یکی از همنوردان از بالا آمدن و دیدن ادامه آبشار ها انصراف داد و کنار کوله پشتی ها ماند. بعد از حدود سی دقیقه چند آبشار دیگر در مسیر بازدید کردیم و در کنار بلند ترین آن ها که حدود ۲۵ متر ارتفاع داشت توقف کردیم. همچنان راه برای دسترسی به آبشار های بالاتر وجود داشت ولی ما با توجه به خطرات مسیر از دیدن آبشار های بالاتر انصراف دادیم. مسیر برگشت را پیش گرفتیم و در کنار آبشار اول ناهار را میل کردیم. بعد از صرف ناهار به سمت جاده خاکی رفتیم. در جهت شمال غرب و بعد از حدود دو کیلومتر پیمایش در محل مناسبی کنار رودخانه پر آبی کمپ روز اول را ساعت ۱۶ برپا کردیم. در سمت شمال شرق ما مجموعه آبشار دیگری وجود داشت که با توجه به وقت کافی که داشتیم از آن نیز بازدید کردیم که حدود ۴۰ دقیقه رفت و برگشت آن طول کشید. به سمت محل کمپ برگشته و بعد از خوردن شام به خواب رفتیم. پیمایش این روز حدود ۶ کیلومتر برآورد شد.

روز شنبه پس از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۱۵ در راستای شمال غرب ادامه مسیر را از سر گرفتیم. از کنار روستای "برآفتاب سیپه" گذشتیم و در راه مالروی عشایر بالاروی را آغاز کردیم. در داخل دره رودخانه جاری بود و ما برخلاف جریان آب حرکت می‌کردیم. ساعت ۷:۴۰ به گردنه رسیدیم و سپس به سمت پایین با شیب ملایم سرازیر شدیم و در کنار رود کوچکی توقف کردیم و صبحانه را میل کردیم. کم بارشی سال گذشته اثر خودش را گذاشته بود و طبیعت سبزی و طراوت بهاری را چندان نداشت. بعد از توقفی که داشتیم ادامه مسیر را پیش گرفتیم. وارد دره "تاک دارخلک" شدیم. رودخانه رفته رفته پر آب می‌شد و صدای خروشان آن به گوش می‌رسید. عشایر نیز در منطقه حضور داشتند و هر یک مشغول اسکان موقت و برپایی سیاه چادرها بودند. حوضچه های متعدد و زلالی آب روح انسان را صفا می‌داد. در جهت جریان آب گاهی سمت سمت راست و گاهی سمت چپ رودخانه مسیر را طی می‌کردیم. ساعت ۱۳:۵۰ به رودخانه پر آب دیگر رسیدیم که در راستای شمال شرق به جنوب غرب جریان داشت. کفش ها را در آورده و عرض رودخانه را طی کردیم. به قبرستان قدیمی برخوردیم و از کنار آن گذشتیم. به سمت غرب متمایل شدیم و در جهت جریان رودخانه به راه افتادیم. پس از حدود یک ساعت پیمایش توقف کردیم. روز جاری حدود ۱۷ کیلومتر پیمایش داشتیم. با توجه به پرس و جو از بومی های منطقه دسترسی به آب در دره ای که قصد پیمایش داشتیم وجود نداشت و ادامه دادن مسیر با در نظر گرفتن خستگی و کمبود آب صلاح نبود. بنابراین در محل مناسبی کمپ روز دوم را ساعت ۱۵:۳۰ برپا کردیم. چایی ، تنقلات و شام را در آخر صرف کرده و شب را سپری کردیم.

روز یکشنبه بعد از بیدار شدن و آماده شدن همنوردان ساعت ۶:۲۰ حرکت را در راستای غرب و سپس شمال غرب داخل دره خشکی ادامه دادیم. هوای دلپذیر بهاری و آواز پرندگان همراه صبحگاه ما شده بود و مسیر را لذت بخش کرده بود. مسیر راه مالروی مشخصی داشت و داخل دره حدود ۴۰ دقیقه پیش رفتیم سپس بالاروی را در شیب نسبتاً تندی آغاز کردیم و به امید پیدا کردن چشمه ای به سمت انبوهی از درختچه های "مورد" رفتیم ولی به جز چند چال آب کوچک چیزی پیدا نکردیم. برای صبحانه در همان محل توقف کردیم و از همان آب ها برای درست کردن چایی استفاده کردیم. مسیر بالاروی را از سر گرفتیم و از کنار درختان بلوط که متأسفانه آفت کرم جوانه خوار زده بودند می گذشتیم. یک چشمه کم آب برخوردیم که آب آن قابل برداشت و سالم بود. پس از برداشتن آب ادامه راه را به سمت شمال غرب پیش می‌رفتیم.پس از پایان یافتن سربالایی ، دامنه کوه را به صورت عرضی شروع به پیمایش کردیم. ساعت ۹ صبح به دشت سبز وسیعی برخوردیم که چند چادر عشایر نیز در آن‌ محل حضور داشتند. از محلی های آن جا در مورد چشمه بعدی پرس و جو کردیم و سپس به راه خود ادامه دادیم. دره های عمیق و کوه های سترگ منطقه چشم انداز زیبایی را پدید آورده بودند. ساعت ۱۰:۵۰ به چشمه با نام "تی" برخوردیم و از آب گوارای آن نوشیدیم. فرصت را غنیمت شمرده و برای آماده کردن ناهار امروز نیز در کنار چشمه توقف کردیم. پس از صرف ناهار و استراحتی که داشتیم ساعت ۱۲:۳۰ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. از کنار چند چادر عشایر گذشتیم که با اصرار پیرمردی مهربان به همراه خانواده اش به صرف چایی ما را دعوت کردند و پس از گپ و گفت و پر کردن بطری دوغ خوشمزه ای که به ما داد دوباره به راه افتادیم. شیب تندی را به سمت گردنه ای دیگر طی کردیم و ساعت ۱۴:۴۰ به گردنه به ارتفاع ۱۶۴۶ متری رسیدیم. پس از نوشیدن آب و خوردن میوه به سمت پایین و دره با شیب تند به راه افتادیم. به جز چند راه بز رو مسیر پاکوب مشخصی نداشت. پس از حدود چهل دقیقه پایین رفتن به پاکوبی ضعیفی در سمت چپ دامنه کوه رسیدیم و همان را پیش گرفتیم. متاسفانه این دره هم خشک بود و به جز دو چشمه کم آب بیشتر مسیر آبی وجود نداشت. هر چقدر پایین می‌رفتیم پاکوب مسیر مشخص تر و پهن تر می‌شد و به سرعت ما می افزود. ساعت ۱۶:۳۵ به روستای خالی از سکنه با نام "گیوه دران" رسیدیم و در نهایت ۱۷:۱۵ به رودخانه منطقه "نارون" رسیدیم. این منطقه جز ذخیره گاه های جنگلی و تحت حفاظت محیط زیست و ثبت ملی نیز شده است. و در دهستان احمدفداله ، بخش شهیون شهرستان دزفول قرار دارد.

حاشیه رودخانه را اداره حفاظت محیط زیست با فنس بسته بود و به جز چند قسمت که تعیین شده بود این منطقه قابل تردد نبود. با راهنمایی یکی از اهالی منطقه در کنار چشمه ای بزرگ و پر آب در همان نزدیکی با نام "حیات الغیب" کمپ شب سوم را ساعت ۱۷:۲۵ برپا کردیم. در این قسمت آنتن دهی موبایل به خوبی وجود داشت. و چند آبادی کوچک نیز در اطراف نیز بودند. شب خوبی را در این محل سپری کردیم. پیمایش روز سوم حدود ۱۸ کیلومتر برآورد شد.

روز دوشنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۱۰ حرکت را در راستای کلی شمال شرق پیش گرفتیم. از عرض رودخانه گذشتیم و به سمت جاده خاکی رفتیم. از کنار روستاهای "پلو" و "سیلو" گذشتیم. با توجه به کم بودن نان موجودمان از یکی از اهالی روستا چند عدد نان اضافه دیگر گرفتیم. بعد از پانزده دقیقه ادامه راه را در پاکوب پیش گرفتیم. و از جاده ای که به سمت "فداله عمران" می‌رفت جدا شدیم.

ساعت حدود ۷:۴۵ صبحانه را در کنار رودخانه میل کردیم. در این محل دسترسی به اینترنت 4G نیز وجود داشت. سپس به سمت شمال غرب متمایل شدیم و در راه مالرو که بیشتر با موتور در آن رفت و آمد می‌کردند ادامه مسیر را طی کردیم. دره آب کافی در آن جریان داشت و ما از آب آن استفاده کردیم. از کنار چند خانه کوچک نیز گذشتیم. ساعت ۱۰:۱۰ پس از رسیدن به گردنه وارد دره دیگر شدیم که شیب ملایمی داشت و در دره آن نیز آب جریان داشت. پس از کمی جلو رفتن به چشمه پرآبی برخوردیم و در همان محل توقفی داشتیم و چایی درست کرده و از طبیعت منطقه استفاده کردیم. ادامه مسیر را طی کردیم و ساعت ۱۱:۱۵ به سه راهی جاده سالندکوه - احمد فداله - چلون برخوردیم. حدود ده دقیقه در جاده پیش رفتیم و سپس به سمت شمال غرب و جاده "چِلون" و "اَلمون" پیش رفتیم. چلون، منطقه ای از توابع بخش سردشت و در دهستان امامزاده سیدمحمود شهرستان دزفول قرار دارد. خانه های روستایی این منطقه بسیار پراکنده بودند و هر یک با فاصله زیاد از هم ساخته شده بودند. ساعت ۱۲ ظهر بعد از چشمه آب و در کنار رودخانه ناهار را میل کردیم. بعد از چرت نیمروز و استراحتی که داشتیم مسیر را بر خلاف جریان رودخانه پیش گرفتیم. گاهی در جاده خاکی گاهی در دامنه های سرسبز کوه پیمایش می‌کردیم. ساعت ۱۵ در کنار یک خانه روستایی و کنار چشمه آب و با اجازه گرفتن از آن خانواده در آلاچیق مزرعه آن ها چادر ها را بر پا کردیم. با توجه به کثیف شدن لباس ها و بدن ها نیاز به شستشو احساس می‌شد. شام را پخته و بعد از شب نشینی کوتاهی که داشتیم زودهنگام به درون کیسه خواب رفتیم. پیمایش روز چهارم حدود ۱۷ کیلومتر

روز سه شنبه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شدیم و بعد از جمع آوری وسایل و خوردن چند دانه خرما به راه افتادیم. سرمای اول صبح باعث شد که با کلاه و کاپشن پلار حدود یک ساعتی مسیر را طی کنیم تا کمی هوا روشن شده و گرم شود. رودخانه رفته رفته خشک شد و دیگر اثری از آب نبود. در جاده خاکی به سمت گردنه بالا می‌رفتیم و در نهایت ساعت ۶:۳۰ به گردنه در ارتفاع تقریبی ۱۷۳۰ متر رسیدیم. "سالند کوه" در غرب و جنوب غرب و کوه هایی با دیواره های عظیم و صخره های خشن در شمال ما خودنمایی می‌کردند. به سمت شمال غرب و داخل دره به سمت پایین ادامه دادیم. در کف دره رودخانه های متعددی جریان داشت. ساعت ۷:۱۵ به صرف صبحانه توقف کردیم. صبحانه مفصلی خوردیم و ساعت ۷:۴۰ به راه افتادیم. در دامنه های شمالی سالند کوه هنوز لکه های برف وجود داشت. سالند کوه یا سالن کوه در شمال خوزستان و در شهرستان دزفول و بخش سردشت واقع شده است و ارتفاع بلندترین نقطه آن حدود ۲۶۶۰ متر است. این کوهستان و منطقه دارای زیستگاه غنی جانوری و گیاهی است. در قسمت هایی از این کوه پاسگاه محیط بانی نیز وجود دارد. پوشش گیاهی آن شامل بلوط ایرانی،کیکم ،بنه ، بادام،زالزالک ،نارون ،انجیر کوهی،گردوی وحشی و انار می باشد.

زیستگاه جانورانی از قبیل پلنگ ،خرس،گرگ،تشی،سنجاب ایرانی،روباه ،کبک ،تیهو و دارکوب نیز هست.

هر چقدر پیش می‌رفتیم به سرسبزی منطقه افزوده می‌شد و زیبایی‌های مسیر دوچندان شده بود. ساعت حدود ۱۰:۱۵ به روستای "سرتنگ المون" رسیدیم.و بعد از احوال پرسی با اهالی روستا و گرفتن اطلاعات و چند عدد نان راهی ادامه مسیر شدیم. ساعت ۱۰:۳۰ به رودخانه پر آب رسیدیم. در همان محل وعده غذایی به عنوان ناهار میل کردیم. ساعت ۱۱:۲۰ حرکت را آغاز کردیم. در راه مالرو و به سمت غرب حرکت می‌کردیم. دامنه‌های کوه را با فراز و فرودهای زیاد طی می‌کردیم.ساعت ۱۲:۴۵ به لوله آبی برخوردیم و از فرصت استفاده کرده و آبی نوشیدیم. گرمای هوا عرقمان را حسابی درآورده بود. در دامنه جنوبی کوه روبروی ما روستای "کیلنج" نیز دیده می‌شد. ساعت ۱۴:۵۵ به یک چشمه آب برخوردیم. با در نظر گرفتن خستگی و احتمال نبودن چشمه دیگر در ادامه مسیر تصمیم به ماندن در همین محل کردیم. در پایین دست یک مزرعه کوچک وجود داشت و در بالا دست یک آلاچیق که مناسب محل کمپ ما بود و چادر ها را همان جا بر پا کردیم.

اکثر درختان این منطقه کاملا سبز شده بودند و طبیعت بهاری را کامل حس می‌کردیم. روز پنجم را با حدود ۱۸ کیلومتر پیمایش به پایان رساندیم.

روز چهارشنبه ساعت حدود ۶ به حرکت افتادیم و بعد از بالا رفتن از شیب تندی متوجه شدیم به اشتباه یال را انتخاب کردیم و بعد از یک فراز و فرود دوباره در مسیر درست قرار گرفتیم. ساعت ۶:۴۵ صبحانه را میل کردیم. بعد از وعده صبحانه بالاروی را از سرگرفتیم. ساعت ۷:۴۵ به گردنه به ارتفاع تقریبی ۱۵۰۰ متر رسیدیم. در پاکوب نامشخصی حرکت می‌کردیم و به سمت پایین سرازیر شدیم. و در جهت جنوب شرق ادامه می‌دادیم. به قسمتی از منطقه رسیدیم که خاک آن شنی بود و سنگ های رسوبی آن عمدتا از نوع ماسه سنگ و آرکوز تشکیل شده بود و زیبایی خاصی را جلوه گر بود. دامنه ها را یک‌ به یک و با فراز و فرودهای متعدد طی می‌کردیم. رود ها و چشمه های فراوانی در این منطقه نیز وجود داشت که باعث شد کمبود آبی را حس نکنیم. در راه مالروی کوچکی پیش می‌رفتیم و سپس به سمت جنوب غرب متمایل شدیم. ساعت حدود ۱۱:۲۰ برای صرف ناهار توقف کردیم. رودخانه پر آبی جریان داشت و از فرصت استفاده کرده و به آب تنی و شستن لباس پرداختیم. دوباره کوهپیمایی را از سرگرفتیم و دامنه های کوه را یک به یک بالا و پایین می‌رفتیم. هوا گرم بود و رطوبت بالایی داشت و باعث کند شدن سرعت ما شده بود. ساعت ۱۴:۴۵ نمایی از رودخانه "دز" و جاده "شوی" مشاهده کردیم. و ساعت ۱۵:۵۰ به جاده تله زنگ - شوی رسیدیم و در کنار چشمه ای با نام "دادا" برخوردیم و بعد از استراحت کوتاه که داشتیم در جهت جنوب شرق و در جاده خاکی حرکت را از سر گرفتیم. موتور های محلی برای جا به جایی گردشگران رفت و آمد داشتند (کرایه هر نفر حدود ۳۰۰ هزار تومن) ولی اجازه رفت و آمد ماشین سواری داده نمی‌شد. آنتن دهی موبایل به همراه اینترنت 4G نیز وجود داشت. از کنار آبادی های مختلفی همچون دهبر ، سربند و.. گذشتیم تا در نهایت ساعت ۱۷:۰۵ به اول روستای شوی رسیدیم. بر روی سنگ ها با اسپری و فلش مسیر را علامت گذاری کرده بودند و بعد از در آوردن کفش ها و عبور از عرض رودخانه در محل مناسبی کمپ را برپا کردیم. پیمایش روز ششم حدود ۱۹ کیلومتر

روز پنج شنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت حدود ۵:۳۰ کوهپیمایی را آغاز کردیم. با توجه به تاریک بودن هوا و ندیدن فلش های مسیر راه بالای روستا را انتخاب کردیم. بعد از بالاروی کوتاهی در مسیر درست قرار گرفتیم. بعد از عبور از روستای "شوی" و باغات انار و زیتون و درختان نخل به سمت شرق و داخل دره حرکت کردیم. مسیر پاکوب مشخصی داشت و با علامت گذاری ها انجام شده می‌توان راه را با کمی دقت درست انتخاب کرد. مسیر در داخل دره و سپس با شیب تندی و از کنار نوارهای صخره‌ای به سمت بالا می‌رفت. در قسمت های خطرناک ایمن سازی های سطحی انجام شده بود و با کمی صبر و احتیاط می‌توان به سلامت از این قسمت عبور کرد. بعد از دو ساعت پیمایش ساعت حدود ۷:۳۰ به آبشار اصلی شوی رسیدیم. منطقه بسیار خلوت بود و با فراغت خیال به مشاهده این آبشار عریض و زیبا مشغول شدیم. در محل مناسبی صبحانه را نیز میل کردیم. ساعت ۸:۲۵ برگشت را از همان مسیر از سر گرفتیم. بعد از یک ساعت و نیم به روستای شوی رسیدیم. و از همان مسیر جاده به سمت "تله زنگ" حرکت کردیم. روستای تله زنگ در تقسیمات کشوری، از توابع شهرستان اندیمشک خوزستان محسوب می شود.

در مسیر یکی از همنوردان با توجه به وضعیت تاول و زخم پا از حمل و نقل موتورها استفاده کرده و خود را به روستا رساند و ما با پای پیاده این مسیر جاده را طی سه ساعت پیمایش کردیم. رودخانه دز با عظمت و جریان پرتلاطم خود نیز دیدنی بود. دز رودخانه‌ای است که از به هم پیوستن چند رودخانه از جمله رودخانه‌ سزار و رودخانه بختیاری در استان لرستان تشکیل می‌شود و پس از ورود به استان خوزستان به رود کارون می‌ریزد. ساعت ۱۱:۴۰ به اول روستای تله زنگ رسیدیم و برنامه کوهپیمایی ما با سلامت و خاطره ای خوش به پایان رسید. در ایستگاه قطار نیز امکانات مانند دستشویی و نمازخانه و بوفه غذا وجود داشت ولی درب آن ها بسته بود. قطار محلی نیز در طول روز در دو نوبت صبح و عصر حرکت می‌کرد (ایستگاه تله زنگ در ایام عید صبح ها ساعت ۸ و عصر ساعت ۱۵) ، قطار های باربری و قطار سراسری تهران - اهواز نیز در این مسیر رفت و آمد داشتند. ما از قطار محلی استفاده کردیم و بلیط آن نفری ۲۰ هزار تومن شد. ازدحام جمعیت بسیار زیاد بود و صندلی برای نشستن پیدا نمی‌شد. و مسیر سه ساعت و نیم تا دورود لرستان را به سختی گذراندیم. در نهایت ساعت ۱۸:۳۵ به ایستگاه راه آهن درود رسیدیم. و از آن جا راهی شهرکرد شدیم.

مجموع پیمایش حدود ۱۱۱ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۴۹۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۱۷۳۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در هفت روز حدود ۴۱۳۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در هفت روز حدود ۴۸۲۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه تا یک‌شنبه آفتابی

دوشنبه تا پنج شنبه نیمه ابری - گاهی رگبار باران

وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر

کمینه دما حدود مثبت ۱۲ درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۷ درجه


موضوعات مرتبط: برنامه های چالشی، برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ جمعه پانزدهم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 23:41 ] [ پوریا باقرزاده ]

فصل بهار است , طبیعت سرشار از جنبش و جریان و جوشش ، در حال تغییر و شکوفایی، بهار یک یادآوری برای همه ما است که تغییر واقعا چقدر می تواند زیبا باشد. باران دلپذیر بهار می بارد و با قلبی آکنده از عشق و امید به فردایی روشن، به استقبال نوروزی دیگر می رویم.

روز جمعه اول فروردین با جمعی از علاقمندان به طبیعت از شهرکرد به سمت ایلام حرکت کردیم. طبق برنامه ریزی های انجام شده قرار بود که روز اول چند اثر باستانی و دو آبشار که در مسیر هست را بازدید کنیم. ساعت ۵ صبح راهی مسیر شدیم. بعد از عبور از آبادی ها و شهرهایی همچون بن ، داران ، الیگودرز ، ازنا ، درود ، خرم آباد ، ویسیان ، قبل از شهرستان معمولان به پل "کله هور" رسیدیم. و برای بازدید از آن از ماشین پیاده شدیم.

در گویش لُری به بُز کوهی «کَل» گفته می‌شود. هنگامی که این جانور خوش‌خُرام از کوه پایین می‌آید بومی‌ها رفتار او را که بسیار تماشایی هم هست، «هُر» می‌نامند. پس "کله هور" به معنای جایی ست که بزهای کوهی را می‌توان دید که از کوه سرازیر می‌شوند.

این پل بر روی رود کشکان ساخته شده و نزدیک به روستای "مملو" و تنگه‌ی شمالی آن است. از آن تنگه راهی هست که به "طرهان"، از بخش‌های شهرستان کوهدشت، راه می‌بَرد.

نشانه‌های سازه‌ای پل کله هور باستان‌شناسان را مطمئن کرده است که بنای آغازین آن در روزگاران دور تاریخی در زمان شهریاری ساسانیان، ساخته شده است. در سده‌ی چهارم ، فرمانروایی از خاندان حسنویه به نام بدر که بر بخش‌های گسترده‌ای از قلمرو مردمان زاگرس‌نشین فرمان می‌راند، پل کله هور را بازسازی کرد.

پس از بازدید از این سازه و گرفتن چند عکس یادگاری ادامه مسیر را پی گرفتیم. بعد از شهرستان معمولان به روستای "اَفرینه" رسیدیم. ماشین را در جای مناسبی پارک کرده و از روی پل اول روستا به سمت جنوب پیاده روی آغاز کردیم بعد از حدود ده دقیقه به آبشار اَفرینه رسیدیم. این آبشار عریض و حدود ده متر ارتفاع دارد. از تلاقی رودهای چمشک و افرینه تشکیل می‌شود. آبشار افرینه سرانجام به رودخانه کشکان می‌ریزد.باران همچنان می‌بارید و حجم رودخانه کمی بالا آمده بود. بعد از دیدن آبشار به سمت ماشین رفته و راهی ادامه مسیر شدیم. به شهر پل دختر رسیدیم و بعد از خوردن ناهار ادامه راه را از سر گرفتیم. به پل گاومیشان رسیدیم که مرز دو استان لرستان و ایلام است. پل تاریخی و بسیار زیبای "گاو میشان" بر روی رودخانه سیمره که بعد از تلاقی با رودخانه کشکان است ساخته شده است و بر طبق نظریات متفاوت وجه تسمیه و نام این پل از "گومیشه" برگرفته شده است؛ گومیشه به معنای محل پرورش گاو است. این پل یکی از قدیمی ترین پل های تاریخی در کشورمان و به دوران ساسانی متعلق است. بعد از بازدید از این سازه به سمت راست جاده حرکت را ادامه دادیم. به روستای کل سفید رسیدیم و برای بازدید از آبشار این منطقه از ماشین پیاده شدیم و در جهت کلی شمال شرق پیاده روی را آغاز کردیم. بعد از حدود ۳۵ دقیقه به آبشار "ماربره" رسیدیم. این آبشار که از نوع آبشارهای کاسه ای است در دره ای قرار دارد که آب آن نیز به این دره می ریزد. آبشار آب چندانی نداشت ولی جلوه زیبایی در دره ای که قرار داشت به وجود آورده بود. بعد از گرفتن چند عکس یادگاری مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. دوباره سوار ماشین شدیم و راهی جاده شدیم. به شهرستان دره شهر رسیدیم و در آن‌جا یکی از دوستان که سردرد داشت به بیمارستان بردیم و بعد از تزریق سرم و بهبود حالش راهی مسیر شدیم. شهرستان دره‌شهر از شرق و جنوب شرقی با شهرستان‌های کوهدشت، رومشکان و پل دختر استان لرستان و اندیمشک خوزستان همجوار است و از شمال، شمال غرب و جنوب غربی به دیگر شهرستان‌های استان ایلام محدود می‌شود. شهر تاریخی ماداکتو (شهر قدیمی دره‌شهر) در امتداد ضلع جنوبی شهر کنونی دره‌شهر واقع شده‌است. بعد از حدود ۴۰ دقیقه به روستای زرانگوش رسیدیم و در خانه ای که از قبل هماهنگ کرده بودیم اسکان یافتیم. باران با گاهی ضعف و گاهی با شدت ادامه داشت. شب را در خانه سپری کردیم. و استراحت خوبی انجام دادیم.

صبح روز شنبه بعد از بیدار شدن و خوردن صبحانه و آماده شدن همنوردان ساعت ۶:۱۰ کوهپیمایی را در جهت جنوب غرب و به سمت تنگ "زرانگوش" آغاز کردیم. نسیم دلپذیر بهاری می‌وزید و جان آدمی را تازه می‌کرد. سرسبزی مسیر ، دیواره های بلند ، ریزش آب از روی دیواره ها همگی بر جذابیت مسیر افزوده بود. بعد از حدود ۳.۵ کیلومتر پیمایش و فراز و فرود هایی که داشتیم به انتهای تنگ رسیدیم. در وسط تنگ جاده خاکی قرار داشت که با ماشین های مناسب می‌توان از آن عبور کرد. مسیر را در جهت شمال غرب و در دامنه های کبیرکوه پیش گرفتیم.

کَبیرکوه یکی از کوه‌های طولانی زاگرس در استان ایلام است.در منابع قدیمی نام آن عظیم‌کوه ذکر شده‌ است.این کوه حدود ۱۷۵ کیلومتر طول دارد. بلندترین قله آن، کان صیفی حدود ۲۸۱۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در شهرستان بدره قرار گرفته‌ است.در امتداد کبیر کوه، کوه‌های کوتاه و بلند دیگری به نام‌های دینار کوه، سیاه کوه، سهند ، سر‌میدان و کمرسفید و اناران وجود دارند که سلسله کبیر کوه را تشکیل می‌دهند.

منطقه کبیرکوه طی مصوبه شماره ۲۱۶ شورای عالی محیط زیست مورخ ۱۳۸۰/۷/۲۵ با مساحت ۱۷٬۹۲۳ هکتار به عنوان منطقه حفاظت شده به مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست پیوسته‌ است.

این منطقه به لحاظ داشتن تنوع ارتفاعی دارای اکوسیستم‌های مختلف بوده که اغلب غیرقابل دسترس هستند و نسبت به سایر مناطق، به صورت بکر و دست نخورده باقی مانده‌اند. با توجه به تنوع و تغییرات شرایط فیزیکی که در سطح منطقه وجود دارد، علاوه بر برخورداری از غنای زیستی دارای ارزش‌های گردشگری و اکوتوریسم بالایی نیز می‌باشد.

تعدادی از گونه‌های گیاهی موجود در منطقه حفاظت شده کبیرکوه عبارتند از: زبان گنجشک، داغداغان، ارژن، آلبالو وحشی، پرسیاوش، اسپند، گوش بره، دافنه، بلوط ایرانی، بروموس، بومادران، بنه، بادام، زالزالک، تمشک، کنگر، پنیرک، ملیکا، شنبلیله و…

در طول مسیر اکثر رودخانه ها آب در آن ها جاری بود ولی ما از آن ها استفاده نکردیم. حدود ساعت ۱۰ صبح به چشمه ای به نام "مورت" رسیدیم که پر آب بود. و در همان محل استراحتی کردیم و وعده غذایی خوردیم. بعد از توقفی که داشتیم مسیر را از سر گرفتیم. چند گردنه و فراز و فرود های دیگر را رد کردیم. ساعت ۱۳:۳۰ به محلی به نام "سراب میسزوون" رسیدیم که آب گوارایی داشت و توقفی در این محل نیز داشتیم. خستگی راه و کوله های سنگین کم کم خودش را در رفتار و گفتار همنوردان نمایان می‌کرد. در امتداد جاده خاکی پیش رفتیم و آخرین گردنه امروز را نیز پشت سر گذاشتیم و به سمت امامزاده راهی شدیم. امامزاده پیرمحمد مربوط به دوره قاجاریه است و در شهرستان بدره، دهستان هندمینی، روستای آبهرپایین واقع شده است. این اثر در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۸۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

این منطقه شلوغ بود و ما مجبور شدیم که برای دوری از سرو صداها به مکان خلوت تری حدود دو کیلومتر جلوتر برویم. چشمه و رودخانه پر آبی نیز در این منطقه وجود داشت. بالاخره ساعت ۱۶:۴۰ در مکان مناسبی چادر ها را برپا کردیم. باد می‌وزید و با پایین رفتن خورشید هوا سرد شد. بعد از خوردن شام ، زودهنگام به درون چادر ها رفته و به خواب رفتیم.

صبح روز یکشنبه با صدای پرندگان از خواب بیدار شدیم. وسایل و چادر ها را جمع آوری کردیم و ساعت ۷:۱۰ در همان راستای شمال غرب ادامه مسیر را پیش گرفتیم. بعد از حدود دو ساعت پیمایش به چند چاه آب برخوردیم که دو تای آن آب مناسب برای درست کردن چایی داشتند و از فرصت استفاده کرده و صبحانه را در همین محل صرف کردیم. بعد از صبحانه کمی جلوتر نیز رودخانه پر آبی وجود داشت که ما از وجود آن بی خبر بودیم. به هر حال در طول برنامه کمبود آب حس نکردیم و همیشه در زمان مناسب به آب برمی‌خوردیم. بعد از عبور از گردنه به سمت روستای "پشت ارشت" پیش رفتیم که در این محل هم گردشگران زیادی حضور داشتند. از چشمه پر آب در این منطقه نیز نوشیدیم و ساعت ۱۲:۳۰ در جای مناسبی ناهار را نیز میل کردیم. چند فراز و فرود دیگر را رد کردیم. تابش آفتاب و گرما گاهی آزاردهنده بود مخصوصا برای این موقع از سال. بعد از عبور از دره ای به دشت پهناوری رسیدیم که همه جای آن سرسبزی و زیبایی بود. به سمت غرب متمایل شدیم و برخلاف جریان رودخانه حرکت می‌کردیم. در مکان مناسبی که پیدا کردیم ساعت ۱۷ چادرها را برپا کردیم. شب را زیر سقف آسمان پرستاره به دورهمی پرخاطره ای گذراندیم.

روز دوشنبه ساعت ۸:۱۵ حرکت را در جهت جنوب شرق و به سمت روستا ادامه دادیم. در جاده خاکی و از کنار پرورش ماهی های فراوانی که وجود داشت گذشتیم و ساعت ۹ به روستای "کلم بالا" رسیدیم. از آن جا با وسیله نقلیه به سمت روستای مهتابی به راه افتادیم. برنامه امروز ما بازدید از آبشار هفت آسیاب بود. ساعت حدود ۱۲ ظهر به روستا رسیدیم و در روستا ، در محل مناسبی برای پختن ناهار توقفی کردیم. بعد صرف ناهار و آماده شدن همنوردان ساعت ۱۴:۳۰ در جهت جنوب غربی کوهپیمایی را آغاز کردیم. مسیر پاکوب مشخصی داشت و آهسته و پیوسته پیش می‌رفتیم. در مسیر گردشگران و دره نوردان مختلفی را مشاهده کردیم که هر یک با هدف خاصی به منطقه آمده بودند. ساعت ۱۵:۲۰ به بالای سر دره ای که به صورت زیگزاگ پایین می‌رفت رسیدیم. کمی پایین رفته و در جای مناسبی که پیدا کردیم کوله های اصلی را پایین گذاشته ، چادر ها را برپا کردیم. با کوله سبک به سمت ادامه مسیر پیش رفتیم. به سمت دامنه پر شیبی حرکت کردیم و در پاکوب بالاروی می‌کردیم. بعد از پانزده دقیقه وارد دره شدیم. دره هفت آسیاب از حوضچه های متعددی تشکیل شده است.در پاکوب حرکت می‌کردیم گاهی به سمت چپ گاهی به سمت راست رودخانه جا به جا می‌شدیم. در نهایت ساعت ۱۶:۲۵ به آبشار رسیدیم. با توجه به لیز بودن سنگ ها با کمی فاصله به دیدن آبشار و مناظر زیبای اطراف مشغول شدیم. علت نام‌گذاری آبشار هفت آسیاب این است که در پایین‌دست آبشار، آثاری به‌جامانده از آسیاب‌های آبی قرار دارد که درگذشته مورداستفاده قرارگرفته‌اند و طبق گفته ساکنین محلی تعداد این آسیاب‌ها درگذشته هفت آسیاب بوده است به همین علت نام این آبشار برگرفته از هفت آسیاب است.

سپس مسیر بازگشت را پیش گرفتیم و به محل کمپ خود بازگشتیم. و روز چهارم به این شکل سپری شد.

روز پنجم برنامه سه شنبه فرارسید و ساعت حدود ۷:۱۵ پیمایش را آغاز کردیم. از پاکوب زیگزاگ مانند و پرشیب بالا رفتیم. دامنه ها و تپه ها را یک به یک پیمایش می‌کردیم. ساعت ۷:۵۵ در کنار برکه فصلی به نام "گوری زالی اوو" به صرف صبحانه مشغول شدیم. بعد از وعده صبحانه حرکت را از سر گرفتیم. از روستای مهتابی تا روستای گاومیشان را پیاده طی کردیم. با توجه به وقت زیادی که داشتیم مشغول به عکاسی با مزارع کلزا که زیبایی منحصر به فردی به منطقه داده بودند ، شدیم. در نهایت ساعت ۱۲ ظهر سوار ماشین شدیم و برنامه به سلامت به پایان رسید.



مجموع پیمایش حدود ۶۷ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۶۲۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۱۴۶۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه ابری همراه با بارندگی - شنبه نیمه ابری

یکشنبه تا سه شنبه آفتابی - وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر

کمینه دما حدود صفر درجه - بیشینه دما حدود مثبت ۲۳ درجه


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ پنجشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 22:59 ] [ پوریا باقرزاده ]

باری دیگر با برنامه ریزی های مستمر قبلی، بار سفر را به همراهی همنوردان از شهرکرد و اصفهان بستیم و برنامه پیمایش از روستای "شترخوس" تا آبشار "چنجوله" را شروع کردیم. بامداد پنج‌شنبه ۱۵ آذر ماه، آغار حرکت ما بود. ساعت ۴:۳۰ صبح از شهرکرد به سمت منطقه "دیناران" با دو دستگاه ماشین سواری حرکت کردیم. بعد از گذشتن از شهرها و آبادی های مختلف همچون: شهرک کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، خراجی ، شلمزار ، کاج ، وارد روستای رستم آباد شدیم و پس از گذشتن از پل فلزی رودخانه به سمت منطقه دیناران ادامه مسیر را پیش گرفتیم. از روستاهای عباس آباد ، روپینه ، گردپینه ، چشمه سلیمان ، لاخشک عبور کرده و ساعت ۶:۱۵ صبح به روستای "لُشْتَر" رسیدیم.

لشترگوروئی، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اردل و در دهستان دیناران واقع شده است. فاصله روستا تا شهر اردل حدود ۵۵ کیلومتر است.

از قبل با یک دستگاه نیسان هماهنگ کرده بودیم که جاده خاکی از لشتر تا شترخوس را با آن ادامه دهیم. با حدود یک ساعت و نیم تاخیر نیسان به روستا رسید و بعد از سوار شدن همنوردان ساعت ۷:۴۵ حرکت کردیم. جاده خاکی ناهموار و صعب العبور این منطقه را فقط با نیسان و ماشین های آفرود مناسب می توان عبور کرد. نیسان سواری ما با دیدن زیبایی‌های منطقه لذت بخش و مفرح شده بود. بعد از گذر از جاده پر پیچ و خم و چالشی آن و گذر از روستای "بادره"، ساعت حدود ۹:۳۰ صبح به روستای "شترخوس" رسیدیم. شترخوس نیز در دهستان دیناران واقع شده است. و دارای دو خانوار است.

روبروی آبشار که در ابتدای مسیر بود صبحانه را صرف کردیم. این آبشار را به اسم های مختلف می‌شناسند از جمله آبشار شترخوس ، آبشار دره "سمی" ، آبشار "بادره" ، یا آبشار "اُوْدی" . بعد از صرف صبحانه کوهپیمایی را رأس ساعت ۱۰:۲۵ آغاز کردیم. جهت کلی پیمایش در راستای جنوب شرق ادامه داشت. پاکوب مسیر مشخص نیست و باید در انتخاب مسیر دقت فراوانی انجام داد. مسیر گاهی در امتداد رودخانه بازفت و گاهی با ارتفاع گرفتن در دامنه‌های کوه ادامه داشت. پس از فراز و فرودهایی که داشتیم ، ساعت ۱۳ برای صرف ناهار توقف کردیم. بعد از استراحت و خوردن وعده غذایی ادامه مسیر را پیش گرفتیم.

قسمت هایی از مسیر با توجه به خاک سست و لغزنده ای که داشت باید با احتیاط عبور می‌کردیم. بعد از دو ساعت پیمایش به سمت شرق متمایل شدیم. در طول مسیر به چشمه آبی برخوردیم که اب آن قابل استفاده بود.

کوه "گَره" و "هفت چشمه" در دوردست نمایان شدند. کوه های پوشیده از برف و با عظمت ، طبیعت بکر منطقه ، مناظر خیره کننده و روح افزایی را پدید آورده بودند. کم کم به سمت جاده خاکی که در بالا دست وجود داشت حرکت می‌کردیم. در جاده به سمت روستای "ده دلی" ادامه مسیر را پیش گرفتیم. ساعت ۱۵:۳۰ به روستا رسیدیم.

روستای ده دلی از توابع بخش مرکزی شهرستان اردل و در دهستان دیناران قرار دارد. برای این روستا و روستای "سرقلعه" سال ۱۳۹۷ جاده ای خاکی احداث کردند. و در حال حاضر برق رسانی و نصب دکل مخابراتی نیز در دست اقدام بودند که برای مردم روستا نوید بخش هست.

در ابتدای روستا به اهالی آن برخوردیم و بعد از سلام و احوال پرسی و گرفتن اطلاعات از مسیر ، یکی از ساکنان همراه ما شد و جای مناسبی برای کمپ شبانه ما پیشنهاد داد. ساعت ۱۶ به محل کمپ رسیدیم و چادرهای خود را برپا کردیم. شب خاطره انگیزی را سپری کردیم.

جمعه صبح بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۱۵ حرکت را از سر گرفتیم. شب گذشته یکی از اهالی روستا (لقمان احمدی) پیشنهاد داد که راهنمای مسیر ما باشد و با توجه آشنایی بومی ها نسبت به منطقه از این پیشنهاد استقبال کردیم. صبح زود به گروه ما پیوست و ما ادامه مسیر را با راهنمایی ایشان پیش گرفتیم. مسیر آبشار را هم می‌توان از کف دره پیمایش کرد و هم از طریق پاکوب مشخصی از دامنه‌های کوه عبور کرد. مسیر ما از دامنه‌های کوه بود و در راستای جنوب شرق ادامه داشت. ساعت ۸:۳۰ به آبشاری در مسیر برخوردیم که با نام "مرهوا" یا آبشار تنگ " کُوْرا " معرفی شد. صبحانه را در همین محل میل کردیم. پس از توقفی که داشتیم ادامه مسیر را از سر گرفتیم.

در دوردست و در دامنه های کوه گره چند آبشار کم اب دیگر نیز مشاهده کردیم که در ماه اسفند تا اوایل ماه اردیبهشت پر آب هستند. همین طور بالاروی ما ادامه داشت تا ارتفاع تقریبی ۲۲۰۰ متر پیش رفتیم. در نهایت ساعت ۱۰:۴۰ به پای آبشار "چنجوله" رسیدیم. آبشار طبقاتی هست و چند آبشار کوچک نیز بالا دست جریان دارند. ارتفاع خود آبشار حدود ۷۰ متر تخمین زده می‌شد. چند عکس یادگاری با آبشار و مناظر اطراف گرفتیم. و سپس راه برگشت را پیش گرفتیم.

مسیر برگشت را از کف دره انتخاب کردیم. مسیر چالش خاصی نداشت. چند بار از عرض رودخانه عبور کردیم. با استراحت های منظم و متوالی مسیر را طی کردیم و ساعت حدود ۱۴ به روستا رسیدیم. ناهار مفصلی میل کردیم و سپس سوار نیسان که در خود روستای ده دلی منتظر ما بود شدیم. در قسمت های خاصی از روستای ده دلی آنتن دهی موبایل وجود داشت ولی در اکثر مسیر تماس ممکن نبود.

ساعت ۱۸:۳۰ به روستای لشتر رسیدیم و بعد از جمع آوری وسایل سوار وسایل نقلیه شخصی شدیم و راهی دیار خود شدیم.

مجموع پیمایش حدود ۲۵ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۲۳۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۲۰۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۱۴۹۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۱۳۷۰ متر

وضعیت آب و هوا :

تمام روز ها آفتابی - کمینه دما منفی ۱ - بیشینه دما مثبت ۱۸ درجه

وزش باد حدود ۲ الی ۵ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی
[ یکشنبه هجدهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 16:30 ] [ پوریا باقرزاده ]

سکوت سحرگاه شهر را با نگاهی سرشار از امید و قلبی آکنده از عشق و به شوق قدم زدن در دل طبیعت دوباره با صدای رفتنمان در هم آمیختیم تا راهمان رفتنی شود و یاد با هم بودنمان ماندنی.

روز پنج شنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ به همراه جمعی از دوستداران طبیعت از شهرکرد و از اصفهان به سمت استان کهگیلویه و بویراحمد حرکت کردیم. بعد از عبور از شهرها و آبادی های مختلف همچون : فرخشهر ، سفید دشت ، فرادنبه ، بروجن ،‌گندمان ، گدارکبک ، دوراهان ، گردبیشه و از سه راهی کوشکی به سمت جاده لردگان - یاسوج ادامه دادیم‌. از باغ بهزاد ، سیله ، چنارمحمودی ، کلواری و قرح عبور کرده و وارد گردنه پر پیچ و خم شده و از تونل ها عبور کردیم. بعد از روستای بنستان به دوراهی رسیدیم که تابلوی درب کلات امامزاده محمود را نشان می‌داد پس به سمت راست جاده را ادامه دادیم از چند آبادی کوچک دیگر عبور کردیم و در نهایت ساعت ۹ صبح به روستای درب کلات رسیدیم و ماشین ها را داخل محوطه امامزاده محمود پارک کردیم.

درب کلات امامزاده محمود، روستایی از توابع بخش پاتاوه شهرستان دنا در دهستان سادات محمودی در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع گردیده است.روستای درب کلات یا امامزاده محمود طیار یکی از قدیمی ترین روستا های ایران است.

صبحانه را در همان محل میل کردیم و ساعت ۹:۵۰ کوهپیمایی را آغاز کردیم. در جهت کلی شمال غربی پیمایش می کردیم. ابتدا وارد دره ای زیبا با انبوه درختان بلوط شدیم. درختان منطقه عمدتاً بلوط هستن ولی درختان دیگری نیز یافت می‌شوند از جمله کیکم، بادام کوهی، بن آب، انجیر کوهی، بن، کلخنک، سپیدار. مسیر پاکوب مشخصی داشت و به صورت زیگزاگ به کف دره می‌رسید. تپه های کوچکی را یک به یک رد می‌کردیم. در مسیر دو چشمه آب وجود داشت که آب آن ها کم بود و قابل استفاده نبود.

بعد از یک ساعت و نیم پیمایش رودخانه خرسان در دیدگاه ما پدیدار شد. هم جهت با رودخانه حرکت می‌کردیم. کوهستان سترگ ریگ نیز با بارش های روز های گذشته سفید پوش شده بود و جلوه زیبایی به وجود آورده بود. ساعت ۱۲:۳۰ به روستای گاهکده رسیدیم.

روستای گاهکده در دهستان رودشت شهرستان لردگان در ۷۰ کیلومتری مرکز شهرستان قرار دارد.

به منظور بازدید از آبشارها بلافاصله وارد دره شدیم. از چند آبشار اولیه دره بازدید کردیم و از همان مسیر دوباره بازگشتیم. استراحتی انجام دادیم و تنقلات مختصری خوردیم. بعد از وقفه ای که داشتیم کوهپیمایی را از سر گرفتیم. کمی بعد از روستا داخل جاده خاکی ادامه دادیم و بعد به سمت پایین و کنار رودخانه ادامه مسیر دادیم. مسیر مالرو بین روستا ها بود. بعد از سی دقیقه و بعد از عبور از پل کابلی به روستای فاج رسیدیم. از یکی از اهالی روستا مسیر پیش رو را پرس و جو کردیم. مسیر پیش رو صخره ای بود و باید با دقت زیادی مسیر را انتخاب کرد. قسمتی از مسیر را ما به اشتباه به سمت بالا ادامه دادیم که در نهایت سه نفر از اهالی روستای نزدیک برای نشان دادن مسیر درست به پیش ما آمدند و مسیر را تا روستای دورک نشانمان دادند. یک پل کابلی هم برای اهالی این روستا در حال ساختن بودند. ساعت ۱۵:۳۰ بود و ادامه مسیر را پیش گرفتیم. بعد از فراز و فرودهایی که داشتیم ساعت ۱۷:۱۵ به روستای ورکاب رسیدیم. محل مناسبی برای کمپ پیدا کردیم و چادر ها را برپا کردیم.

شب پرخاطره ای را سپری کردیم.

روز جمعه ساعت ۵:۳۰ از خواب بیدار شدیم و بعد از خوردن ناشتایی و جمع آوری چادرها و وسایل ساعت ۶:۳۰ حرکت را از سر گرفتیم. هوای باطراوت پاییزی و دل انگیز صبحگاهی انرژی مضاعفی به انسان می‌داد. بعد از حدود یک ساعت پیمایش به روستای مونوم رسیدیم. به نظر روستا خالی از سکنه می‌رسید و فقط یک نفر از اهالی آن را دیدیم. بعد از روستا در محلی برای صبحانه توقف کردیم. ادامه مسیر به سمت روستای آتشگاه می‌رسید. بعد از یک ساعت پیمایش دیگر به روستا رسیدیم و جوش و خروش آب در ابتدای دره آتشگاه به گوش می رسید.

مسیر جاده ای آتشگاه، از لردگان سپس روستاهای میلاس ، سردشت و از کنار رودخانه خرسان عبور کرده که نهایتا به روستای آتشگاه ختم می شود.نام آتشگاه طبق گفته ها هیچ ارتباطی به آتشگاه زرتشتیان ندارد.

وارد کوچه های باریک و سنگی روستا شدیم و سپس داخل دره ، برخلاف جریان رودخانه حرکت را شروع کردیم. و در امتداد آن ادامه می‌دادیم.

بیشتر مسیر کوهپیمایی بود و فقط در قسمت هایی نیاز به دست به سنگ شدن بود که آن ها نیز توسط اهالی ایمن سازی شده بودند.

چند آبشار این دره را نیز بازدید کردیم و سپس از همان مسیر بازگشتیم. داخل روستای آتشگاه ماشین کرایه کردیم و بعد از ۴۵ دقیقه ما را تا روستای گاهکده رساند.

از آن جا تا درب کلات را نیز طی دو ساعت و نیم پیمایش کردیم و در نهایت ساعت ۱۶ به امام زاده رسیدیم.

مجموع پیمایش حدود ۲۷ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۳۰۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۱۸۰۰ متر

وضعیت آب و هوا :

تمام روز ها آفتابی - کمینه دما مثبت ۱ - بیشینه دما مثبت ۱۸ درجه

وزش باد حدود ۳ الی ۵ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی
[ شنبه دهم آذر ۱۴۰۳ ] [ 18:26 ] [ پوریا باقرزاده ]

سبزه کوه یکی از کوهستان های مهم استان چهارمحال و بختیاری است که در جنوب شرق شهرستان ناغان واقع شده است. در دامنه شمالی آن از شمال شرق به سمت شمال غرب رودخانه سبزه کوه نیز جریان دارد.

بلندترین قله این کوهستان به ارتفاع تقریبی ۳۵۷۰ متر ثبت شده است.

روز جمعه ۲۷ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۴ صبح از شهرکرد به وسیله خودروهای شخصی همنوردان به سمت شهرستان ناغان حرکت کردیم بعد از گذشتن از شهرک کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، خراجی ، شلمزار ، گهرو ، زوردگان ، به داخل ناغان حرکت کردیم و سپس به سمت منطقه سبزکوه ادامه دادیم. بعد از هنرستان فنی حرفه ای ناغان متوجه خاک‌ریز وسط جاده شدیم و بعد از دور زدن خاکریز و ادامه دادن جاده آسفالت متوجه علت بسته بودن جاده شدیم که ریزش قسمتی کوه باعث مسدود شدن مسیر شده بود. با چاره اندیشی و بررسی شرایط تصمیم گرفتیم که از همان مسیر به سمت گهرو برگشته و سپس از جاده بلداجی به سمت گندمان و سپس وستگان و از آن جا به سمت مقصد خود یعنی روستای چهارطاق برسیم. ساعت ۷:۴۵ به روستا رسیده و از وسایل نقلیه خارج شدیم. از داخل روستا عبور کردیم و به سمت جنوب غرب ادامه دادیم. رودخانه سبزکوه این موقع سال بسیار کم آب است و به راحتی می‌توان از آن عبور کرد ولی برای عبور ما از پل چوبی استفاده کردیم و به سمت دیگر خود را رساندیم. تپه کوچکی را بالا رفته و به سمت دره بادام تلخ پیش رفتیم. در طول مسیر درخت های سرو کوهی یا اُرُس جلوه زیبایی به طبیعت بخشیده بودند. مسیر پاکوب مشخصی داشت. پس از حدود ۳۰ دقیقه پیمایش به دو راهی رسیدیم و دره سمت راست را انتخاب کردیم و به سمت غرب تغییر مسیر دادیم. متأسفانه درون دره ها آبی جاری نبود و چشمه ها یا خشک شده بودند یا آب آن ها گنداب شده بود. همچنان درون پاکوب مسیر ادامه می‌دادیم. در مکان مناسبی صبحانه دیر هنگام را صرف کردیم. پس از وعده صبحانه به سمت جنوب غرب متمایل شدیم و با فراز و فرودهایی پیش می‌رفتیم. پوشش گیاهی منطقه به خصوص گون ها بسیار متراکم بود و برای در امان ماندن از تیغ های گیاهان از درون رودخانه خشک شده ادامه می‌دادیم. ساعت ۱۱:۳۵ در ارتفاع ۲۷۶۰ توقف کرده و برای ادامه برنامه مشورتی کردیم. با توجه به محدود بودن زمان و کمبود آب و شرایط گروه تصمیم به برگشت کردیم. ساعت ۱۴ در محل مناسبی ناهار را صرف کردیم. و پس از وقفه ها و استراحت های متعدد در نهایت ساعت ۱۶:۳۰ به روستای چهارطاق رسیدیم. و پس از سوار شدن راهی شهر و دیار خود شدیم.

مجموع پیمایش حدود ۱۲ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۱۰۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه : ۲۷۶۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه از ظهر هوا نیمه ابری گاهی آفتابی

وزش باد حدود ۵ تا ۱۵ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی
[ سه شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:20 ] [ پوریا باقرزاده ]

دشت هایی چه فراخ

کوه هایی چه بلند

در گلستانه چه بوی علفی می آمد

من در این آبادی، پی چیزی می گشتم

پی خوابی شاید،

پی نوری، ریگی، لبخندی

پشت تبریزی ها غفلت پاکی بود، که صدایم می زد.

روز ۲۰ مهر ۱۴۰۳ طبق هماهنگی های انجام شده ساعت ۳:۵۰ بامداد از شهرکرد با یک دستگاه مینی‌بوس بنز به سمت بخش ناغان حرکت کردیم.

بعد از عبور از شهرک کیان ، بهرام آباد ، طاقانک ، شمس آباد ، خراجی به سمت جاده شلمزار ادامه داده و سپس به سمت گهرو و در ادامه از روستای زوردگان و تالاب چغاخور و تالاب سولگان عبور کرده و وارد ناغان شدیم. از ناغان باید به سمت روستاهای دهنو و باجگیران و سپس وارد گردنه باجگیران شده و پس از جاده پر پیچ و خم ، از گل سفید ، دوپلان و رحیم آباد عبور کرده و به دو راهی جاده آسفالت سرتنگ محمود می‌رسیم و به سمت راست می پیچیم. ساعت ۶:۲۰ به شهرک "سرتنگ محمود" می‌رسیم و از مینی بوس پیاده می شویم.

"سرتنگ محمود"، روستایی از توابع بخش ناغان ، شهرستان کیار و در دهستان مشایخ در استان چهارمحال و بختیاری واقع گردیده است. به علت خطر رانش زمین در محل قدیم روستای سرتنگ محمود به محل امن تری در بالادست انتقال داده شده و به شهرک تبدیل شده است.

پس از معارفه و تعیین وظایف توسط سرپرست برنامه ، کوهپیمایی را در جهت کلی شمال غرب آغاز می کنیم. از بین درختان بلوط عبور کرده و خود را به تنگه می‌رسانیم. در ابتدای تنگه صبحانه را صرف کردیم. بعد از وقفه ای که داشتیم ساعت ۷:۴۰ مسیر را به سمت شمال شرق و از طریق راه مالروی مشخصی و در جهت جریان رودخانه ادامه دادیم. هوا بسیار مطبوع و دلپذیر هست و از هر لحظه ای که در این طبیعت قدم برمی‌داریم قدردان هستیم. پس از سه بار عبور از عرض رودخانه به سمت سمت چپ دامنه کوه رفته و بالاروی را به سمت شمال غرب شروع می کنیم. شیب متوسطی را رد می‌کنیم و وارد جاده خاکی که به سمت روستای "اَرجُل" ادامه دارد می‌رویم. ساعت ۹:۳۰ به روستای ارجل رسیده و از داخل روستا عبور کرده و در داخل دره پهنی در جهت شمال غرب پیمایش انجام می‌دادیم.

"ارجل"، روستایی از توابع بخش مركزی شهرستان اردل ، در دهستان دیناران و در دامنه‌ی کوه "هفت چشمه" واقع شده است.

ساعت ۹:۵۵ به چشمه گوارایی در کنار باغات روستا رسیدیم و در همان محل توقف و استراحتی مفصل انجام دادیم. ساعت ۱۰:۳۵ حرکت را از سر گرفتیم. در جهت شمال و در پاکوب مشخصی ادامه می‌دادیم. سی دقیقه از پیمایش نگذشته بود که به کنار رودخانه "آبسرده" رسیدیم. در جاده خاکی که یک سمت آن به شیلات و یک سمت به روستای "شوران" می‌رسید، برخلاف جریان رودخانه پیمایش می‌کردیم. ساعت ۱۱:۵۰ بود که به شالیزارهای منطقه رسیدیم و با توجه به بدمسیر بودن این سمت دامنه ، از عرض رودخانه عبور کرده و به دامنه سمت راست خود را رساندیم. در محل مناسبی برای نهار توقف کردیم. پس از صرف نهار ساعت ۱۳:۴۵ حرکت را از سر گرفتیم. در جهت غرب و سپس در جهت کلی شمالی کوهپیمایی را ادامه دادیم. آسمان آبی با لکه ابرهای سپید و توپولو ، رودخانه ، شالیزار ها و رنگ سرخ خاک تلفیق این همه زیبایی منظره بی بدیلی پدید آورده بود. در نهایت ساعت ۱۴:۴۰ به روستای "کری چهاربنیچه" رسیدیم.

"کری چهاربنیچه" نیز روستایی از توابع دهستان دیناران است. بنیچه به معنای ریشه است و چهار بنیچه یعنی گرفته شده از چهار ریشه. چهار برادر //منطقهٔ کری چهار بنیچه نام چهار طایفه چهار برادران وابسته به هم در چهار روستای نزدیک به هم است.

چشمه پر آبی در بالای روستا جریان داشت که تمام شیلات ها و باغات این قسمت را تأمین می‌کرد. ساعت حدود ۱۶:۲۰ مینی بوس به روستا رسید و بعد از سوار شدن همنوردان به سمت شهرکرد رهسپار شدیم.

مجموع پیمایش حدود ۱۳ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۷۰۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه : حدود ۲۰۵۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۴۰۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۵۹۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه آفتابی - میانگین دما ۲۵ درجه

وزش باد حدود ۵ الی ۱۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, پاییز, طبیعتگردی
[ یکشنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۳ ] [ 15:56 ] [ پوریا باقرزاده ]

بار دیگر طبیعت سخاوتمندانه ما را فراخواند و طبق اعلام برنامه گروه کوهنوردی پیام زردکوه شهرکرد برای بازدید از دریاچه گهر واقع در استان لرستان ، نام نویسی کردیم.

دریاچه گهر، یک جواهر درخشان با ویژگی‌های طبیعی منحصربه‌فرد، درست در دلِ اشترانکوه قرار دارد و به «نگین اشترانکوه» مشهور است.

این دریاچه در ارتفاع تقریبی ۲۳۳۵ متر از سطح دریا قرار گرفته‌است. به طور میانگین سالانه در حدود ۷۰٬۰۰۰ گردشگر اقدام به بازدید از این منطقه می‌نمایند. و دیگر خبری از بکری منطقه وجود ندارد. هر جایی که قدم گذاشتیم پر از زباله و تخریب انسان ها بود و پر از آلودگی های مختلف بود.

گهر شامل ۲ بخش به نام‌های گهر بزرگ (کله گهر) و گهر کوچک (کره گهر) می‌باشد. دریاچه گهر بزرگ حدود ۱۷۰۰ متر درازا و ۴۰۰ تا ۸۰۰ متر پهنا و ۴ تا ۲۸ متر ژرفا دارد. ساحل این دریاچه به جز قسمت مدخل دریاچه (ضلع غربی) و قسمت مقابل‌اش (ضلع شرقی) که ساحلی ماسه‌ای دارد و برای شنا مناسب است در سایر نقاط دارای ساحلی صخره‌ای است که برای شنا مناسب نیست. در قسمت پایین دریاچه، جنگلی انبوه وجود دارد که در شرف نابودی است. در قسمت بالای آن نیز جنگلی انبوه وجود دارد که این جنگل هم در معرض خطر نابودی است. دریاچه گهر کوچک هم که سالیان پیش خشک شده است.علت افزایش حجم آب خروجی دریاچه وجود چشمه‌های در قسمت تحتانی آن است. آب اصلی تأمین‌کننده دریاچه از طریق رودخانه ورودی آن یعنی رودخانه تاپله است.

دریاچه گهر چند مسیر برای دسترسی دارد. بهترین مسیر برای عموم طبیعت‌گردان ، مسیر دورود و مسیر الیگودرز است.

پیاده روی دریاچه گهر از سمت شهرستان دورود حدود ۱۴ کیلومتر (۶ ساعت) و از سمت شهرستان الیگودرز حدود ۸ کیلومتر (۳ ساعت) می‌باشد.

مسیر مورد نظر ما مسیر الیگودرز بود و از طریق جاده الیگودرز - شول آباد وارد جاده خاکی شدیم که حدود ۲۰ کیلومتر جاده خاکی ناهموار پیش روی ما بود و پس از یک ساعت و نیم به انتهای جاده خاکی که با مینی بوس ممکن بود رسیدیم. پس از پیاده شدن ، عده ای همنوردان اقدام به کرایه الاغ کردند و کوله های خود را به آن ها سپردند. ساعت حدود ۹ صبح کوهپیمایی را آغاز کردیم. در جهت شمال غربی در پاکوب مشخصی حرکت می‌کردیم. در مسیر چند چشمه وجود داشت که حتی در این موقع از سال می‌توان از آب آن ها استفاده کرد. پس از طی مسیر کوتاهی وارد قسمت جنگلی مسیر شدیم که عمده پوشش آن را درختان بید تشکیل می‌داد. در قسمت شمال هم می‌توان سنبران بلندترین قله اشترانکوه را به خوبی مشاهده کرد. ساعت ۱۲:۳۰ به دریاچه گهر رسیدیم. و انبوهی از جمعیت نیز در کنار دریاچه حضور داشتند که چادر و تارپ های بزرگ برپا کرده بودند. ما نیز چادر های خود را برپا کردیم و نهار را همان جا صرف کردیم.پس از استراحت مفصلی که انجام دادیم. تصمیم گرفتیم پیاده روی یک ساعتی دور دریاچه داشته باشیم. قدم زدن در این قسمت از مسیر بسیار لذت بخش و روح افزا بود. در قسمت هایی رنگ فیروزه ای و شفاف آب مناظر بدیعی بوجود آورده بود.از طریق پاکوب مسیر و از کنار نیزار ها عبور کرده و خود را به آن طرف دریاچه که اکثراً از مسیر درود به آن سمت می آیند خود را رساندیم. پاسگاه محیط بانی ، دستشویی ، شیر آب ، مغازه و امکانات کافی این‌ سمت دریاچه وجود داشت. بعد از تماشا و گشت و گذار در منطقه با نزدیک شدن غروب خورشید مسیر بازگشت را از همان مسیر پیش گرفتیم.

روز جمعه صبح ۲۳ شهریور ۱۴۰۳ بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها از همان مسیر روز گذشته به پای مینی بوس بازگشتیم. مسیر بازگشت چون سربالایی بود کمی زمان بیشتری صرف‌ شد. ساعت ۱۱ صبح سوار مینی‌بوس شده و به سمت شهرکرد رهسپار شدیم.

مجموع پیمایش حدود ۱۵ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۳۳۵ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۶۷۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۴۵۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۴۰۰ متر

وضعیت آب و هوا :

تمام روز ها آفتابی - کمینه دما مثبت ۱۵ - بیشینه دما مثبت ۳۵ درجه

وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, تابستان, طبیعتگردی, گهر
[ یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳ ] [ 9:10 ] [ پوریا باقرزاده ]

طبق هماهنگی های انجام شده روز ۲۹ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۵ صبح با یک دستگاه تاکسی از شهرکرد به مقصد روستای "دِه چشمه" حرکت کردیم.بعد از عبور از روستای ده چشمه ابتدای "پیرغار" پیاده شدیم.

روستای ده چشمه در فاصله دو کیلومتری شهر فارسان و حدود چهل کیلومتری شهرکرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد.

"پیرغار" نام غاری آهکی و تاریخی ست که در این منطقه قرار دارد . منطقه گردشگری پیرغار، از گذشته برای مردم منطقه دارای اهمیت فراوان بوده، به حدی که عبادتگاه مردم به حساب می‌آمده و امروزه نیز مردم به نشانه احترام و تبرک در آن شمع روشن می‌کنند. این کار در زمان‌هایی مانند عید نوروز که عیدی ست برای پاسداشت طبیعت و آمدن بهار بیشتر انجام می‌شود. چشمه‌های متعدد این منطقه در نهایت با سرازیر شدن از کوه آبشار زیبایی به نام "آبشار پیرغار" را می‌سازند که یکی دیگر از جاذبه‌های دیدنی این گردشگاه به حساب می‌آید.

ساعت ۶ بامداد کوهپیمایی را به سمت غرب و در امتداد جاده خاکی پیش گرفتیم. در مسیر باغات متعددی وجود داشت که نشان دهنده چشمه های آب فراوانی است که در منطقه وجود دارند. پس از سی دقیقه به منطقه ای که با نام "چال نمد" معروف است رسیدیم ولی در محل استراحت نکردیم و از آن جا گذشتیم. به سمت جنوب شرق متمایل شدیم و پس از یک ساعت پیمایش به منطقه ای دیگر که با نام "چالغوز" معروف است رسیدیم و صبحانه را در همان محل میل کردیم. چالغوز از سمت غرب به کوهستان سالداران و توسط صخره‌های‌ سترگ احاطه شده است. پس از وعده صبحانه به سمت شرق و از روی یال کوتاهی ارتفاع گرفتیم و پس از چهل دقیقه به چشمه "خین میشون" رسیدیم.که درختان کهنسال گردو در آن محل استراحتگاه خوبی برای علاقمندان طبیعت پدید آورده بودند. پس از پر کردن بطری های آب از چشمه به سمت پایین فرود را آغاز کردیم و به سمت شمال شرق حرکت را ادامه دادیم. پس از یک ساعت به حاشیه رودخانه "بردنکان" (برنکون) رسیدیم. این رودخانه از ‌روستای ده چشمه تا تنگ درکش ورکش ادامه دارد و باغات ، زمین های کشاورزی ، شیلات و صنایع مختلف را تأمین می کند. در امتداد رودخانه و در جهت جنوب شرقی پیمایش را ادامه دادیم. متأسفانه بعضی از باغات و زمین های کشاورزی قانون رعایت حاشیه رودخانه را حفظ نکرده بودند و راه را بسته بودند و ما به دفعات مجبور به تغییر مسیر شدیم و پس از دو ساعت پیمایش به روستای "گوشه" رسیدیم. گوشه، روستایی از توابع بخش جونقان است. در کنار باغات روستا مکان مناسبی پیدا کردیم و وعده نهار را میل کردیم و به استراحت پرداختیم. ساعت ۱۵ آماده از سر گرفتن پیاده روی شدیم. در کنار جاده آسفالت پیمایش می کردیم و پس از ۱۵ دقیقه به روستای "چغاهست" رسیدیم که این روستا نیز از توابع بخش جونقان است. همچنین باغات فراوانی در این قسمت وجود داشت.پس از سی دقیقه پیمایش در کنار باغات قبل از روستای "راستاب" رسیدیم و در همان محل منتظر تاکسی که از قبل هماهنگ کرده بودیم نشستیم.و در نهایت ساعت ۱۶ برنامه ما به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۱۹ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۹۸۲ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۵۲۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۶۳۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۶۴۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه آفتابی - بیشینه دما حدود ۳۷ درجه

وزش باد حدود ۵ الی ۱۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, تابستان, طبیعتگردی
[ چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳ ] [ 22:32 ] [ پوریا باقرزاده ]

اردیبهشت سال ۱۴۰۱ به قصد پیمایش منطقه پشتکوه فریدون شهر و صعود به قله دری راهی منطقه شدیم و قصد صعود از یال جنوب شرقی داشتیم ولی عده ای از دوستان حدود ۲۰۰ متری یال آخری انصراف دادند و ما هم به قصد احترام از ادامه دادن صعود منصرف شدیم. و این قله زیبا و صعود ناتمام آن در ذهن من نقش بست. تا اینکه تیر ۱۴۰۳ دوباره فرصتی پیش آمد و برنامه ریزی مجدد برای صعود قله دری را انجام دادیم.

"دری" نام قله ای است در رشته کوه "شاهان کوه" که با یک یال تیغه ای و سخت گذر به خط الراس شاهان کوه متصل شده و شرقی ترین قله این خط الراس محسوب می شود این قله در ۳۷ کیلومتری جنوب غربی فریدون‌شهر و در جنوب روستای سرداب بالا و در شمال شرق روستای کمران با ارتفاع تقریبی ۳۸۶۵ متر قرار دارد. با نام‌های " وری " و " دودکشان " نیز معروف است.

برای صعود به کوه دری دو مسیر وجود دارد ، یکی تیغه ی شمالی و دیگری تیغه ی جنوب شرقی که هر دو مسیر سخت گذر بوده و نیاز به مهارت های اولیه سنگنوردی دارد.

سه شنبه پنجم تیر ساعت ۵ بامداد از شهرکرد به سمت روستای سرداب بالا حرکت کردیم. از چالشتر ، نافچ ، پیربلوط ، ارجنک ، مرغملک و شهر سودجان عبور کردیم و بعد از پل سودجان جاده را مستقیم ادامه دادیم و وارد جاده قلعه سرخ که در دهستان عشایر از توابع شهرستان فریدون شهر قرار دارد ، شدیم. بعد از عبور از روستاهای زیادی از جمله باغ ناظر ، قلعه سرخ ، میدانک دوم ، میدانک اول ، سرداب پایین ، ساعت ۷:۳۰ به روستای سرداب بالا رسیدیم و جاده خاکی بعد از روستا تا قسمت زیادی در نزدیکی تنگ دودکشان ادامه داشت و با ماشین شخصی به راحتی قابل تردد بود. منتهی راننده تاکسی از ادامه راه امتناع کرد و ما کمی بعد از روستا پیاده شدیم. بعد از آماده شدن همنوردان ساعت ۷:۴۵ کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب آغاز کردیم. در امتداد جاده و بر خلاف جریان رودخانه حرکت می کردیم. با پیمایش حدود یک ساعت می توان به سرچشمه آب رسید. در منطقه نیز چند چادر عشایر حضور داشتند. بعد از اتمام جاده وارد پاکوب مشخصی به سمت تنگ دودکشان شدیم. در داخل تنگ نیز راه مالروی بسیار خوبی وجود داشت که شیب زیاد آن را قابل تحمل می کرد. بعد از یک ساعت پیمایش به آخر تنگ رسیدیم و چشمه آب گوارایی را مشاهده کردیم که به سمت آن رفتیم. بعد از چشمه کمی به سمت غرب متمایل شدیم و یال پر شیب دیگری را بالا رفتیم از یال تا گردنه به ارتفاع ۳۵۵۰ متر پاکوب نیز وجود داشت.ساعت ۱۲:۱۵ بعد از رسیدن به خط الراس کوله پشتی های سنگین خود را زمین گذاشته و با کوله حمله به سمت قله دری که در سمت جنوب شرق ما بود حرکت کردیم. بعد از یک ساعت پیمایش به اولین مسیر سنگی برخوردیم و با سنگچین هایی که در مسیر بود تا حدودی مسیر بهتر را پیدا می کردیم. مسیر خط الراس کاملا تیغه ای بود و با احتیاط و دقت از آن عبور کرده و در نهایت ساعت ۱۴:۳۵ قله دری صعود شد. بعد از کمی استراحت از همان مسیر فرود را آغاز کرده و بعد از گذشت دو ساعت در ساعت ۱۶:۳۰ به محل کوله پشتی های خود رسیده و کمی نان و کتلت برای تجدید قوا میل کردیم و بعد از استراحت که داشتیم به سمت پایین و جنوب غرب حرکت کردیم. ساعت ۱۷:۱۰ در محل سرسبزی، کنار چشمه آب چادر را برپا کردیم و شب مانی اول را در ارتفاع تقریبی ۳۲۵۰ متر گذراندیم.

روز چهارشنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ساعت ۶:۳۵ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. صبح نسبتاً سردی بود و در این موقع سال قابل انتظار نبود. مسیر را به سمت غرب در منطقه پشتکوه موگویی ادامه می دادیم.

پشتکوه موگویی یکی از دهستان های شهرستان فریدون‌شهر در استان اصفهان ایران است.که در فروردین ۱۴۰۰ با تصویب هیئت دولت به شهرستان فریدون شهر اضافه شد.ساکنین این منطقه از لرهای بختیاری باب موگویی و شاخه چهارلنگ بختیاری هستند.

پشتکوه منطقه ای بسیار زیبا، کوهستانی و سرسبز است و طبیعت شگفت انگیز و روح نوازی در دل خود جای داده است.

این منطقه بسیار زیبا که به سه بخش پشت کوه موگویی اول تا سوم تقسیم می گردد، از ده ها روستای کوچک تشکیل یافته و جمعیت قابل توجهی از خانوارهای عشایر بختیاری را نیز در فصل ییلاق، پذیرایی می کند. از فریدون‌شهر تا انتهای پشت کوه دوم (پشندگان)، جاده آسفالته بسیار مناسبی وجود دارد و امکان مسافرت با خودروی سواری را به راحتی فراهم می سازد. پس از آن نیز تا روستای دورک در پشت کوه سوم، جاده در بیشتر مناطق دارای زیرسازی نسبتا خوبی است. این منطقه از سمت روستای میدانک دوم و جاده معروف گولونی و گردنه کیوارستان نیز قابل دسترسی است.

بعد از یک ساعت پیمایش توقف کردیم و صبحانه را در محل مناسبی خوردیم. بعد از وعده صبحانه به سمت شمال غرب ادامه دادیم.در مسیر آنتن دهی موبایل به خوبی وجود داشت و حتی اینترنت نسل چهارم قابل دسترس بود. بعد از فراز و فرود های زیاد و عبور از چشمه های متعدد در نهایت به جاده خاکی رسیدیم که این جاده تا روستای مصیر ادامه داشت. عشایر زیادی در منطقه حضور داشتند و هر کدام با مهربانی و سادگی از ما استقبال می کردند. ساعت ۱۲:۱۰ در کنار چشمه ای استراحت کرده و نهار را همان جا میل کردیم. بعد از وعده غذایی حرکت را از سر گرفتیم. در مسیر جاده آبادی های کوچکی نیز وجود داشتند از جمله یوزستان ، شاهان ، شادکوه ، هیزم و چهل جریب که عمدتاً دو الی چهار خانوار بیشتر در آن ها زندگی نمی کردند. در مسیر جاده همچنان ادامه می دادیم تا در ساعت ۱۶:۱۵ تصمیم به اتراق در نزدیکی چهل جریب گرفتیم و کمپ شب دوم را در ارتفاع تقریبی ۳۰۰۰ متر برپا کردیم.

بعد از استراحت و خواب مفصلی که داشتیم روز پنج شنبه ساعت ۷:۱۵ حرکت را به سمت جاده خاکی دیگر در سمت شمال پیش گرفتیم. این جاده به سمت گردنه "در میلگون" ادامه داشت. در تمام مسیر نیز چشمه و رود های فراوانی جاری بودند و از نظر تامین آب مشکلی وجود نداشت. گردنه را تا ارتفاع تقریبی ۳۲۸۰ متر بالا رفتیم و پس از آن به سمت پایین سرازیر شدیم. آن طرف گردنه نیز عشایر زیادی حضور داشتند. ساعت ۸:۳۰ توقفی داشتیم و صبحانه را خوردیم. در امتداد رودخانه پر آب دره حرکت می کردیم. متأسفانه با احداث جاده های غیرضروری طبیعت منطقه را بسیار آسیب زده بودند. و جالب اینکه همچنان جاده جدید دیگری نیز در دست احداث بود. پیش‌تر هم در روستای "مصیر" که جاده احداثی آن به دلیل خاک سست به همراه شیب تند دره با بارندگی‌هایی که همه‌ خاک و سنگ را به داخل رودخانه یَلان تخلیه می‌کرد اکنون بدون استفاده مانده است.

بعد از پیمایش حدود ۳ ساعت در جاده وارد دره "خدنگستان" شدیم ، که بعد از چندین سال از احداث تونل آب هنوز بخشی از جاده آن نیز قابل استفاده بود که البته در بعضی قسمت ها فروریخته بود و با احتیاط باید عبور می کردیم. بعد از پیچ و تاب های زیاد به کف دره رسیدیم و برخلاف جریان رودخانه ای که از آن چیزی باقی نمانده بود به سمت جنوب پیش رفتیم. در دو طرف دره گله های بز اهلی نیز رفت و آمد می کردند که خطر ریزش سنگ را دوچندان می کردند. بعد از ۴۰ دقیقه پیمایش ساعت ۱۳:۱۵ به آبشار خدنگستان رسیدیم که حتی با وجود تأسیسات تونل هنوز زیبایی خود را حفظ کرده بود. در کنار آبشار آب تنی نیز انجام دادیم ، آب بسیار سرد آن خستگی کوهنوردی چند روزه ما را از تن بیرون کرد. بعد از توقفی که کنار آبشار داشتیم مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. ساعت ۱۴ زیر سایه درخت چناری به خوردن نهار مشغول شدیم و استراحت کافی نیز کردیم. ساعت ۱۵:۱۵ حرکت را از سر گرفتیم. گرمای هوا گاهی طاقت فرسا می‌شد و ما به ناچار به زیر سایه درختان معدودی که باقی مانده بودند پناه می‌بردیم. ساعت ۱۶:۱۰ در محل مناسبی تصمیم به ماندن کردیم و کمپ شب سوم را برپا کردیم.

بعد از پختن غذا و خوردن شام به خواب رفتیم تا روز دیگری را آغاز کنیم.

جمعه چهارمین و آخرین روز برنامه ما بود و ساعت ۶:۱۰ پیمایش را آغاز کردیم. تا آخر دره حدود یک ساعت باقی مانده بود و حجم آب رودخانه بیشتر بود. به دفعات عرض رودخانه را طی کردیم تا بالاخره به انتهای دره رسیدیم بعد از عبور از رودخانه به روستای "همستان" رسیدیم.

قصد عبور از دامنه‌های کوه را به سمت شمال شرق و مقصدمان آبشار "پونه زار" داشتیم که وجود شیلات ها و حصارکشی های زیادی که در سر راه زده بودند کار را سخت کرده بود. با توجه به خستگی روز های گذشته و زمان بر بودن مسیریابی با توجه به این شرایط تصمیم به بالاروی در امتداد جاده خاکی به سمت شمال کردیم. صبحانه را در کنار چشمه ای در کنار جاده میل کردیم. بعد از صبحانه از روی خوش اقبالی ماشین نیسان در جاده خاکی در حال تردد دیدیم که بعد از دست تکان دادن و نگه داشتن آن و صحبت با راننده راضی شد که ما را تا آبشار پونه زار ببرد بعد از ۱۵ دقیقه ماشین سواری به درب ورودی پارکینگ آبشار پونه زار رسیدیم.

از ماشین پیاده شده و به سمت آبشار رفتیم. در مسیر متوجه شدیم که مسئولین برای ایمنی گردشگران مسیر پیاده‌روی تا پای آبشار را با فنس مسدود کرده اند. ما بی توجه به این موارد به سمت پایین سرازیر شدیم و بعد از حدود ۱۵ دقیقه پیمایش نمای آبشار را مشاهده کردیم. عکس یادگاری ثبت کردیم و دوباره به سمت بالا حرکت کردیم. در این منطقه آنتن دهی موبایل ضعیف بود و در بیشتر نقاط سیگنال آنتن وجود نداشت. بعد از استراحتی که در کنار چشمه ای در بالا دست آبشار داشتیم به سمت جاده آسفالت حرکت کردیم و در ساعت ۱۱ در کنار جاده به انتظار تاکسی که از قبل هماهنگ کرده بودیم نشستیم و برنامه ما به سلامت به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۶۱ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۱۵۳ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۸۶۵ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در چهار روز حدود ۳۷۶۳ متر

مجموع کاهش ارتفاع در چهار روز حدود ۳۸۵۴ متر

وضعیت آب و هوا :

تمام روز ها آفتابی

وزش باد حدود ۵ الی ۵۰ کیلومتر

افراد حاضر در برنامه:

پوریا باقرزاده

ناصر فوقانی

شهرام شمسی پور


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, قله, طبیعتگردی
[ پنجشنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۳ ] [ 23:21 ] [ پوریا باقرزاده ]

روز دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ همراه چهار همنورد با یک دستگاه تاکسی از شهرکرد به سمت شهر دستنا حرکت کردیم.

دستنا از توابع شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری است. در گذشته با نام دشت آناهیتا شهرت داشت و طبیعتی بی نظیر دارد.

بعد از رسیدن به دستنا همچنان جاده را ادامه دادیم تا بعد از ورزشگاه این شهر وارد جاده خاکی شدیم و کمی در جاده خاکی با ماشین جلو رفتیم و در ساعت ۶:۳۰ از ماشین پیاده شده و کوهپیمایی را آغاز کردیم. به سمت جنوب غرب و داخل جاده که تا اواسط تنگ "لوویز" ادامه داشت پیمایش را ادامه دادیم. بعد از حدود چهل دقیقه در کنار چشمه ای که اطراف آن باغات زیادی وجود داشت توقف کردیم و وعده صبحانه را در آن محل خوردیم. بعد از صبحانه در جهت غرب مسیر را ادامه دادیم. از همان ابتدای صبح هوا گرم و جریانات هوا راکد بود. تقریباً هر سی دقیقه الی یک ساعت به چشمه ای بر می‌خوردیم و از جهت تأمین آب مشکلی نداشتیم. ساعت ۱۰:۵۰ به گردنه با ارتفاع تقریبی ۲۹۵۰ متر رسیدیم. در سمت جنوب شرق قله برف پیر و کل ناصر و در سمت شمال قله هزار گزی واقع شده بودند و از روی گردنه امکان صعود به هر کدام میسر بود. بعد از استراحت و خوردن تنقلات مسیر مالروی مشخصی را به سمت پایین پیش گرفتیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش به چند چشمه که کنار یکدیگر قرار داشتند رسیدیم و تصمیم به خوردن نهار در این محل گرفتیم. بعد از استراحت طولانی که داشتیم ساعت ۱۴ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. به سمت شمال غرب و با شیب ملایم به سمت پایین ادامه دادیم. چشمه های متعددی در مسیر وجود داشت که ما را از حمل آب بی نیاز می‌کرد. بعد از یک ساعت و نیم پیمایش به باغی که درختان گردو ، بادام ، هلو و.. داشت رسیدیم و برای فرار از گرما ، با کسب اجازه از صاحب باغ زیر درختان نشستیم. با استراحت طولانی دیگر و خوردن تنقلات و گپ و گفت زمان را سپری کردیم. لازم به ذکر است که در اکثر نقاط آنتن دهی موبایل وجود ندارد و در بعضی نقاط خاص فقط امکان تماس بود. در این سمت نیز تا قسمت های زیادی جاده خاکی وجود داشت و با ماشین شخصی امکان عبور و مرور بود. حرکت را همچنان به سمت شمال غرب و داخل جاده ادامه دادیم. مسیر جاده دارای سربالایی زیادی بود و منطقی نبود که آن مسیر را انتخاب کنیم بنابراین تصمیم به انتخاب مسیر داخل دره شدیم که پاکوب مشخصی نداشت. بعد از یک ساعت پیمایش به جاده خاکی دیگر رسیدیم که با مسیر مد نظر ما همخوانی داشت و همان را پیش گرفتیم. با عبور از باغات و زمین های کشاورزی مختلف در نهایت به تنگ معروف "درکش ورکش" رسیدیم. و با هماهنگی قبلی که انجام داده بودیم تاکسی ساعت ۱۷:۳۰ در محل حاضر شد و برنامه ما پایان یافت.

مجموع پیمایش حدود ۱۶ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۹۵۳ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۹۵۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۹۰۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۰۰۰ متر

وضعیت آب و هوا :

دوشنبه آفتابی - بیشینه دما حدود ۳۲ درجه

وزش باد حدود ۳ الی ۱۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ پنجشنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 10:24 ] [ پوریا باقرزاده ]

من زندگی را در آفتابی که بر علفزار افتاده بود، یافتم ، در زیر سایه درختی ، در ابر مسافری که از خاک ، آب و آسمان گذر کرده، یافتم.

روز پنج شنبه سوم خرداد هزار و چهارصد و سه ساعت ۶:۳۰ صبح از شهرکرد به سمت روستای "آنالوجه" حرکت کردیم. هدف برنامه ابتدا صعود قله "تاوا" از ارتفاعات رشته کوه دالان کوه بود.

دالان‌کوه ، رشته‌کوهی واقع در زاگرس مرکزی است که در غرب استان اصفهان، خط‌الرأسی به طول تقریبی ۴۰ کیلومتر دارد. این رشته‌کوه، در میان سه شهرستان فریدن، تیران و کرون و چادگان قرار گرفته‌ است. این رشته‌کوه هم‌ اکنون تحت سازمان حفاظت محیط زیست با نام منطقه حفاظت‌ شده دالان‌کوه است. در طول خط‌الرأس آن، قله‌های متعددی با ارتفاع بیش از ۳۰۰۰ متر وجود دارد. بلندترین نقطهٔ رشته‌کوه دالان‌کوه ، قله "داراب‌شاه" نام دارد که ۳۹۴۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در ۸ کیلومتری شرق شهر داران قرار دارد. از دیگر قله‌های مهم این رشته‌کوه عبارت‌اند از: مادرشاه، شادی ، نشاط ، احمدرضا و تاوا که آسان‌ترین مسیر برای صعود به قله تاوا از روستای آنالوجه و دشت چال‌گاو است.

مسیر انتخابی ما نیز همین مسیر بود. بعد از رسیدن به روستای آنالوجه و پارک کردن ماشین ، همنوردان با پوشیدن کفش کوهنوردی و آماده سازی کوله های خود ساعت ۸:۲۰ کوهپیمایی را در جهت شمال آغاز کردیم. از طریق راه مالرویی مشخص پیش می رفتیم. البته اهالی منطقه با موتور نیز از آن عبور می کردند. در طول مسیر خرگوش های بی دم (پایکا) بامزه ای نیز مشاهده کردیم که به جذابیت برنامه نیز افزوده بودند. مسیر را در جهت شمال غرب ادامه دادیم و بعد از حدود یک ساعت و نیم پیمایش به دشت پر از گل "چال گاو" و چشمه پرآب آن رسیدیم و صبحانه مختصری در همان محل صرف کردیم.بعد از وعده صبحانه مسیر پاکوب را به سمت شمال شرق پیش گرفتیم و بعد از دور زدن دامنه کوه به سمت شرق متمایل شدیم. هوا بسیار خنک و مطبوع بود و خلوت بودن منطقه نیز حس بسیار خوبی منتقل می کرد. ساعت ۱۲ ظهر به گردنه ای در ارتفاع حدود ۳۴۰۰ متر رسیدیم و در جای مناسبی کوله پشتی های سنگین خود را زمین گذاشته و با کوله حمله ادامه مسیر را طی کردیم. از روی یالی سمت جنوب شرق بالا روی را انجام دادیم. در نهایت ساعت ۱۳:۱۵ به چکاد " تاوا " با ارتفاع تقریبی ۳۶۷۰ متر قدم گذاشتیم. بعد از گرفتن چند عکس یادگاری و خوردن تنقلات ، فرود را از همان مسیر پیش گرفتیم. *در بالای قله و در قست هایی از دشت چال گاو دسترسی به آنتن وجود داشت*. ساعت حدود ۱۴ در محل مناسبی روی همان گردنه نهار را میل کردیم. بعد از وعده نهار مسیر را از طریق پاکوب مشخصی به سمت شمال شرق ادامه دادیم. پس از یک ساعت پیمایش به بالای دره بین دو رشته دالان کوه رسیدیم. از آن‌جایی که این رشته‌کوه از دو خط‌الرأس موازی تشکیل شده است رشته کوه شمالی از شهر دامنه منطقه فریدن شروع می شود و به روستای احمدرضا و چشمه مرغاب در منطقه کرون ختم می شود و رشته کوه جنوبی از روستای اشجرد شروع و تا روستای آب گرم کشیده شده است و حدفاصل این دو رشته کوه ، دشت‌های وسیعی وجود دارد و فضایی شبیه دالان به وجود آورده‌است، به همین دلیل به آن دالان کوه گفته می شود.

مسیر تا انتهای دره متأسفانه جاده خاکی دارد و همین امر از بکر ماندن منطقه جلوگیری می کند. بعد از کم کردن ارتفاع و رسیدن به جاده خاکی ، مسیر را جاده را ادامه دادیم تا به چشمه خونسرک رسیدیم و ساعت حدود ۱۷ در همان محل چادر ها را برپا کردیم. باز هم متاسفانه وجود جاده باعث شده بود که تعدادی اهالی مناطق اطراف با موتور و ماشین به این محل بیایند و با سر و صدای زیاد اجازه خواب راحت به ما ندادند.

روز جمعه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۳۵ حرکت را از سر گرفتیم و مسیر جاده را همچنان طی می‌کردیم. وجود سگ های گله باعث شده بود که با احتیاط بیشتر از کنار گله های عشایر منطقه عبور کنیم. ساعت ۸:۳۰ به چشمه دیگری رسیدیم و صبحانه را همان جا خوردیم. بعد از صبحانه مسیر جاده را ادامه دادیم تا به دو راهی رسیدیم که سمت چپ مسیر اصلی بود و تا روستای دوتو ادامه داشت ولی ما مسیر سمت راست را انتخاب کردیم تا از جاده و ماشین هایی که رفت و آمد می کردند نفسی راحت بکشیم. مسیر را به سمت جنوب شرق ادامه دادیم تا به چشمه ای دیگر رسیدیم. بعد از استراحت مفصلی و خوردن تنقلات مسیر دره ای به نام دره میانه را پیش گرفتیم که در وسط آن نیز چشمه دیگر وجود داشت. بعد از حدود ۳۵۰ متر بالاروی به گردنه ای رسیدیم. به صورت تراورسی دامنه کوه را به سمت جنوب ادامه دادیم تا به چشمه ای با نامه " گُری " رسیدیم که آب اندکی از آن جاری بود ولی همچنان قابل استفاده بود. وعده نهار را کنار چشمه صرف کردیم. بعد از نهار مسیر را به سمت جنوب غرب پیش گرفتیم. تعدادی پستی و بلندی را عبور کردیم و بعد از ارتفاع گرفتن حدود ۱۵۰ متر به گردنه ای دیگر رسیدیم که از بالای آن شهر چادگان ، سد زاینده رود و روستا های اطراف از جمله " کلبعلی " به خوبی دیده میشد. مسیر فرود سنگ ریزه ای بود ولی نرم بودن خاک باعث سهولت پایین رفتن ما می شد. بعد از رسیدن به پایین دست کوه مسیر پاکوب مشخصی را به سمت غرب ادامه دادیم تا به چشمه و چند درخت بادام که اطراف آن بود برخوردیم. در آن محل کمی استراحت کردیم. چایی کوهی دم و کمی تنقلات خوردیم و سپس به سمت روستا رهسپار شدیم. ساعت ۱۶ به روستای کلبعلی رسیدیم و برنامه ما به سلامت به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۳۶ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۳۶۱ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۶۷۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۱۷۰۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۱۹۲۰ متر

وضعیت آب و هوا :

پنج‌شنبه آفتابی - گاهی نیمه ابری

جمعه آفتابی

وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی, قله
[ شنبه پنجم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 19:56 ] [ پوریا باقرزاده ]

عظمت کوه ، صلابت دشت ، خورشیدی بی دریغ و صدای شر شر جویبار ها و چشمه ها و رحمت وسیع طبیعتی بی نظیر، هر بار اشتیاقی پر شور درون ما روشن می کند که آغاز هر بار زیر پا کوبیدن سنگ ها و سختی شان است. این بار مقصد را پیمایش بخشی از دامنه‌های شمالی کوهستان جهان بین انتخاب کردیم.

کوه جهان‌بین بخشی از ارتفاعات رشته کوه های زاگرس محسوب می شود که بلندترین ارتفاع آن ۳۳۳۲ متر قله "دالانک" می باشد. به ترتیب در حدود ۲۰ کیلومتری شمال شرقی شهرکرد و ۵ کیلومتری شهر هفشجان و ۵ کیلومتری غرب جونقان واقع شده است. کوه جهان بین به طول حدود ۳۰ کیلومتر از جنوب تنگ خراجی شروع و تا غرب روستای مصطفی‌آباد امتداد دارد. این کوهستان دارای چشمه ساران فراوانی است. که هر کدام نام به خصوص دارند از جمله: چشمه زنه ، چشمه وقت و ساعت ، چشمه یورتیچه ، چشمه رم رم ، چشمه مگزی ، چشمه آب سرده و ... به دلیل کثرت چشمه های این منطقه ، دارای باغات و زمین های کشاورزی زیادی نیز در دامنه‌های این کوه وجود دارد.

روز پنج شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۵:۳۵ از شهرکرد به سمت هفشجان حرکت کردیم و بعد از قطب صنعتی هفشجان ساعت ۶:۱۵ در کنار قنات " سُرسُری " پیاده شدیم. کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب و از طریق جاده خاکی پیش گرفتیم. با توجه به بارندگی شب گذشته ، زمین گلی بود و باعث لیز شدن کف کفش ها میشد. بعد از حدود یک ساعت و نیم پیمایش به باغ معروف به " سید حجت " رسیدیم و صبحانه را همان جا میل کردیم. بعد از صبحانه مسیر ما به سمت جنوب شرق متمایل شد و در دشت های پر از گیاه و گل و هوای معتدل بهاری کوهپیمایی را ادامه می دادیم. بعد از عبور از گله ای گوسفند و احوال پرسی با چوپان آن ، بومیان هم از بارش های امسال راضی بودند. بعد از ۷ کیلومتر پیمایش به دشت " یورتیچه " و چشمه آن رسیدیم و در آن جا استراحت کوتاهی کردیم. مسیر همچنان به سمت جنوب شرق پیش گرفتیم و بعد از فراز و فرود به چشمه " امیرعلی " رسیدیم و استراحتی کردیم و چایی و کیک تناول کردیم. ادامه مسیر را از زیر دامنه قله "نا" هفشجان و به سمت جنوب شرق پیش گرفتیم. در مسیر کمی رگبار باران از آسمان فروریخت ولی چند دقیقه ای بیشتر ادامه نداشت. مسیر را از کنار لاله های واژگون که دیگر خشک شده بودند و طراوتی نداشتند عبور کردیم. به سمت شرق و پایین سرازیر شدیم تا در نهایت به چشمه بسیار پرآب " رُم رُم " رسیدیم. کمی پایین تر در کنار باغی نهار را میل کردیم. بعد از نهار مسیر را به سمت روستای " نوآباد " از سر گرفتیم. در کنار رودخانه و در جهت آب حرکت می کردیم. از مرغ داری های منطقه عبور کردیم و در جاده خاکی به سمت شمال شرق می‌رفتیم. در آخر جاده تاکسی که کرایه کردیم سوار شدیم و برنامه در ساعت ۱۴:۴۰ به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۱۹ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۰۳۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۸۰۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در یک روز حدود ۱۰۷۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در یک روز حدود ۱۱۳۰ متر

وضعیت آب و هوا :

پنج‌شنبه آفتابی - گاهی نیمه ابری

وزش باد حدود ۵ الی ۳۰ کیلومتر

افراد حاضر در برنامه:

پوریا باقرزاده

ناصر فوقانی


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ شنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 18:41 ] [ پوریا باقرزاده ]

"شنلی" کوهی است در منطقه وردشت سمیرم و در جنوب شهرستان دهاقان در استان اصفهان واقع شده است.نام شنلی برگرفته از وجود سطح‌های صاف و پر از شن در ارتفاعات این کوه می‌باشد. مردم محلی این کوه را با نام "شندون" می شناسند. روستاهای بودجان ، آستانه چشمه سرد ، ورق ، پیراسفنه در اطراف این کوه قرار دارند. این منطقه ییلاق عشایر قشقایی نیز هست و از اواسط اردیبهشت وارد این منطقه می‌شوند. در چشم انداز های دور می‌توان رشته کوه دنا را از بلندای این کوه مشاهده کرد. کوهستان کلار در شمال غربی و قله سولک در سمت جنوب و در سمت جنوب شرقی رشته کوه سورمند (علی جوق) و در شرق قله بل اقلید فارس نیز قابل مشاهده هستند. گشت و گذار در دامنه ها و دشت این کوه بسیار زیبا و فرح بخش است و در فصل بهار پوشیده از گونه های نادر انواع گل و گیاه می‌باشد از جمله لاله های واژگون ، لاله آتشین ، آلاله ، زنبق و ...

برای صعود به این قله مسیر های متعدد من جمله مسیر جنوبی از روستای ورق و از روستای پیراسفنه ، شرقی از کمپ عشایر و شمال شرق از منطقه آستانه وجود دارد.

مسیر انتخابی ما با توجه به فصل بهار مسیر شمال شرقی بود.

روز جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ به اتفاق چهار همنورد دیگر ساعت ۵:۳۰ صبح از شهرکرد عزیمت کردیم. بعد از عبور از شهرهای مختلف از جمله فرخشهر ، سفیددشت ، فرادنبه ، بروجن و نقنه به سمت جاده سمیرم حرکت کردیم و بعد از عبور از روستاهای پیراسفنه ، ورق به سمت چشمه سرد و روستای آستانه حرکت ادامه دادیم و در ساعت ۷:۳۰ به پای کار رسیدیم. گردشگران زیادی به منطقه آمده بودند و از این روز زیبا نهایت لذت را می‌بردند.

بعد از آماده شدن همنوردان کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب آغاز کردیم. مسیر پاکوب مشخصی دارد. بعد از عبور از سد خاکی بعد از حدود ۴۰ دقیقه به چشمه پر آبی رسیدیم و صبحانه را در همان محل میل کردیم. مجدد کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب و روی یالی پهن ادامه دادیم. در مسیر یک چشمه آب دیگر نیز برخوردیم . دیدن دشت های پر از گل لاله واژگون ، رقص ابر ها و آسمان آبی و طراوت آب و هوا جان تازه ای به آدمی میداد و لذت وصف ناشدنی به همراه داشت. کمی به سمت جنوب متمایل میشدیم و مسیر خط الراس را پیش می‌گرفتیم تا اینکه مه غلیظی ما را در برگرفت و بعد از حدود پنج دقیقه ادامه دادن روی خط الراس متوجه شدیم که از مسیر کمی منحرف داریم می شویم و به جای اینکه به سمت غرب که مسیر اصلی ماست برویم به سمت شرق متمایل می شویم و بعد از متوجه شدن به موقع این خطا ، مسیر را به سمت غرب تصحیح کردیم. در مسیر یک‌ کوهنورد از استان اصفهان نیز وقتی صدای ما را شنید در همان شرایط مه گرفتگی با صدا زدن به سمت ما آمد و در مسیر رفت و برگشت همراه ما شد. در نهایت ساعت ۱۰:۳۰ به چکاد اصلی شندون (شنلی) به ارتفاع حدود ۳۳۲۵ متر قدم گذاشتیم. بعد از استراحت کوتاهی و خوردن تنقلات مسیر بازگشت را پیش گرفتیم. بعد از حدود یک ساعت از شرایط مه گرفتگی کاسته شد. آنتن دهی در بالای کوه به خوبی وجود داشت.

مسیر بازگشت را برای تنوع از داخل دره انتخاب کردیم که البته با توجه به گون های بلند و مسیر شنی پیشنهاد نمی شود. ساعت ۱۳ به چشمه اصلی رسیدیم و باران هم نم نم شروع شده بود. برای صرف نهار داخل ساختمان نیمه کاره در کنار چشمه شدیم و یک ساعتی به خوردن غذا و چایی مشغول شدیم. کوهپیمایی را از سر گرفتیم و ساعت ۱۴:۴۰ به پای ماشین رسیدیم و برنامه به سلامت و خوشی پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۱۴.۵ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۴۲۵ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۳۳۲۵ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه آفتابی - گاهی نیمه ابری از بعد از ظهر رگبار باران

افراد حاضر در برنامه:

پوریا باقرزاده

ناصر فوقانی

محمد محمودیان

شهروز شمسی پور

رضا کریمیان


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی, قله
[ چهارشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 17:28 ] [ پوریا باقرزاده ]

شهرستان باستانی دلفان در میان رشته کوه‌های زاگرس در شمال غربی استان لرستان قرار دارد و به مرکزیت شهر نورآباد است‌. دلفان یکی از مناطق استان لرستان است که قدمت آن به نیمه نخست هزاره پیش از میلاد می‌رسد.

این شهرستان از شمال به شهرستان نهاوند، از غرب به صحنه و هرسین، از جنوب غرب به شهرستان هلیلان و از جنوب به کوهدشت و چگنی و از شرق به شهرستان سلسله محدود می‌شود.

رشته کوه‌های دلفان عبارتند از: رشته کوه گرین در شمال شهرستان که است و همچون سدی بزرگ، شهرستان دلفان را از نهاوند و صحنه جدا کرده‌است. رشته کوه مهم دیگر دلفان رشته کوه مانگنی است که در حقیقت بخشی از رشته کوه بزرگ سفید کوه است و از تنگه گاوشمار در جنوب دلفان تا تنگه گیزه رود در غرب این شهرستان ادامه دارد و مناطق جنوبی دلفان را از شهرهای کرمانشاه، کوهدشت و شهرستان دوره چگنی جدا می‌سازد. سرکشتی نیز دیگر رشته کوه زیبا و دیدنی دلفان است که به موازات سفید کوه در جنوب دلفان کشیده شده‌است، اما طول و ارتفاع آن از سفید کوه کمتر است. مهراب کوه، کوه پری، منگا ول، چال غلام، بزکن و سلاسل و گل عناوو از دیگر کوه‌های دلفان هستند.

حوزه‌های آبریز دلفان را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد که عبارتند از: حوزهٔ آبریز گاماسیاب که کم وسعت‌ترین حوزه آبریز در دلفان بوده و تنها بخش بسیار کوچکی از دهستان خاوه جنوبی را شامل می‌شود. دیگر حوزهٔ آبریز دلفان حوزهٔ آبریز کشکان است که علاوه بر دهستان میربگ جنوبی، بخش‌هایی از دهستان میریگ شمالی و خاوه جنوبی را شامل می‌شود، اما وسیع‌ترین حوزه آبریز در این شهرستان متعلق به آبریز سیمره می‌باشد که به دلیل توپوگرافی خاص منطقه که عمدهٔ شیب زمین شمال شرقی – جنوب غربی است، موجب شده‌است که بیشتر رودها و روان آب‌های دلفان به سمت غرب جریان داشته و به رودخانه سیمره بریزند. این حوزهٔ آبریز شامل شهر نورآّباد، بخش کاکاوند و دهستان‌های نورعلی، خاوه شمالی و بخش وسیعی از دهستان‌های میربگ شمالی و خاوه جنوبی را شامل می‌شود.

از مهم‌ترین رودهای دلفان می‌توان به رودهای خاوه و گچنه که پس از عبور از شهر نورآباد، رودخانه ی بادآور را به وجود می‌آورند و در نهایت به گیزه رود در غرب دلفان می‌ریزد ، همچنین رودخانه‌های حسن گاویار (چم زکریا)، تیزآب و رود سرخگون زوُوَر و کنگاوری از دیگر رودهای دلفان هستند؛ از مهم‌ترین سراب‌های دلفان می‌توان به سراب قمش، عبدالحسینی، حسین‌آباد، مرادآباد، گلامبحری، نیاز، آب دوغ، دولیسکان، غسلگه، سربیشه، مورینه، دم قلمه و … اشاره کرد.

روز چهارشنبه ظهر ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ از شهرکرد به سمت روستای بابابزرگ که از توابع شهرستان دلفان و در ۵۳ کیلومتری شهر نورآباد لرستان واقع شده است حرکت کردیم. ساعت ۲۱:۳۵ به مقصد رسیدیم و در کنار امامزاده در زیر جایگاه مخصوصی که برای گردشگران ساخته بودند چادر را برپا کردیم. صبح روز پنج شنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری وسایل و چادر ، ساعت ۶ کوهپیمایی را به سمت جنوب غرب آغاز کردیم. ابتدا حدود بیست دقیقه در جاده خاکی پیش رفتیم سپس به سمت چپ خود و در دامنه کوه و از طریق راه مالرو مشخصی ادامه دادیم. بالاروی را تا ارتفاع ۱۷۵۰ متر ادامه دادیم و سپس از طریق گردنه ای کوچک به سمت دشت بزرگ و سرسبزی سرازیر شدیم. در تمامی طول مسیر چشمه ، روان‌آب و رودهای فراوانی وجود داشت که آب اکثر آن ها قابل شرب بود. مسیر را به سمت جنوب شرق و از داخل جاده ای خاکی ادامه دادیم. در سمت چپ خود دیواره های سنگی از جنس کنگلومرا مشاهده کردیم که مناظر زیبایی را پدید آورده بودند. بعد از رسیدن به اولین آبادی مسیر را می توان از دو طریق ادامه داد :

اولین مسیر : از طریق جاده خاکی مستقیم به سمت روستای زیور پایین رفت و سپس به سمت روستای سرمرنگ و آبشار سوله و سپس روستای گردکانه و به آبشار داله لان رسید. دومین مسیر : که ما انتخاب کردیم ، از طریق دامنه‌های جنوبی کوه مانگنی و از طریق پاکوب ها و مسیر های مالرو و با فراز و فرود های کوچک مستقیم به پای آبشار سوله در ساعت ۱۴:۳۵ رسیدیم. در تمام مسیر اکثر دره ها آب داشتند و در بعضی نقاط آبشار های کوچکی نیز وجود داشت. پس از گرفتن چند عکس یادگاری با آبشار طبقاتی سوله ، مسیر را به سمت شمال شرق پیش گرفتیم. بعد از حدود سی دقیقه پیمایش به روستای سرمرنگ رسیدیم و به جز چند مغازه خواربار فروشی در روستا امکانات رفاهی برای گردشگران وجود نداشت از فرصت استفاده کرده و نوشابه لیمونادی خریدیم و گلویی تازه کردیم. مسیر را اجباراً باید از طریق جاده خاکی به سمت روستای گردکانه ادامه می‌دادیم. گردکانه روستایی از توابع دهستان میربگ جنوبی، در بخش میربگ در شهرستان دلفان است. پس از حدود دو ساعت پیمایش به اول پاکوب مسیر آبشار داله لان رسیدیم که ما را به پایین دست مهراب کوه کوچک می‌برد.

مهراب‌کوه ،کوهی با ارتفاع حدود ۲۴۰۰ متر در ۵۴ کیلومتری شهر نورآباد مرکز شهرستان دلفان واقع گردیده است. این کوه از دو نیمه مهراب گوجر یعنی کوچک و مهراب کلن به معنی بزرگ تشکیل شده که هر یک از آنها مملو از درختان سبز و کهنسال بلوط ، گردو، سماق، زالزالک، آلو، انگور، انجیر، سیب و گلابی وحشی و غیره می باشد. از این کوه سترگ به عنوان یک کوه پر از رمز و راز و افسانه‌ای یاد می‌کنند. با وجود غارهای تنگ قلا، داله لان، غار باغ سیری جان و ده‌ها غار کوچک و بزرگ جایگاهی برای اختفای گنجینه سلاطین بوده است.

با توجه به اینکه چند گروه به ظاهر طبیعت‌گرد قبل از ما در آن جا مستقر شده بودند و با موسیقی گوش خراش و سر و صدای زیادی که تولید می کردند تصمیم گرفتیم بالاتر و در کنار چشمه ای چادر شب مانی دوم را برپا کنیم. در آنجا با استقبال یکی از کشاورزان مهربان منطقه هم آشنا شدیم که اطلاعات مفیدی در اختیار ما گذاشت.

در ساعت حدود ۹ شب نیز عده ای نیز وارد منطقه شدند و حدود ۵۰ متری ما چادر زدند و تا صبح با سر و صدای زیاد اجازه خواب راحت به ما ندادند. صبح روز جمعه بعد از بیدار شدن و جمع آوری چادر ساعت ۶ به سمت شرق حرکت آغاز کردیم. به سمت دهلیز منتهی به گردنه مهراب کوه رفتیم کمی ابتدای مسیر را به اشتباه رفتیم و با راهنمای اشتباه یکی از گروه های آن جا بیشتر گمراه شدیم. در نهایت سنگچین ابتدای مسیر را پیدا کردیم و بالاروی را به سمت شمال ادامه دادیم با توجه به اینکه مسیر باریک میشد و نیاز به دقت زیاد و کمی دست به سنگ داشت کوله های سنگین خود را زمین گذاشتیم و مسیر را ادامه دادیم. پیدا کردن مسیر در لا به لای سنگ ها و پرتگاه های این کوهستان کمی زمان بر بود ولی در نهایت مسیر درست را پیدا کرده و به سمت آبشار پیش رفتیم ساعت ۶:۳۵ به پای آبشار رسیدیم و از عظمت و زیبایی دیواره ها و طبیعت این کوهستان حیرت کرده بودیم و دیدن این همه زیبایی بسیار لذت بخش بود. داله لان به زبان لکی و در فارسی به معنی لانه عقاب است. کمی استراحت کرده و از همان مسیر برگشتیم و بعد از برداشتن کوله پشتی های خود به سمت شرق و از طریق پاکوب مشخصی ادامه دادیم. وارد دره ای بکر و خلوت شدیم که پاکوب هایی در دو طرف مسیر داشت ولی در قسمت انتهای دره پاکوب ها شسته شده بودند و تصمیم گرفتیم به سمت جنوب شرق متمایل شویم و شیبی تند را صعود کنیم تا به راه مالرو بالادست خود برسیم. بعد از رسیدن به پاکوب مسیر را همچنان به سمت شرق و داخل دره ای زیبا و پر آب ادامه دادیم که البته جاده ای خاکی نیز در آن وجود داشت و البته جاده هم به خاطر سیل فروردین سال ۹۸ بسیار تخریب شده بود و غیرقابل استفاده بود. به رودخانه کم آبی رسیدیم و پس از عبور از آن به سمت جاده خاکی ادامه دادیم ، این جاده نیز به روستای بابابزرگ نیز ختم می شود ولی با توجه با نامناسب بودن وضعیت جاده کمتر کسی از آن برای رفتن به بابابزرگ اقدام می کند. جاده را به سمت شمال پیش گرفتیم. پس از حدود یک ساعت به ابتدای دره ای سمت شمال شرق رسیدیم که مسیر پاکوب نسبتاً خوبی در ابتدا داشت. داخل دره ادامه دادیم و بعد از حدود ۴۰ دقیقه به جای رسیدیم که پاکوب های این مسیر نیز از بین رفته بودند و مجبور می‌شدیم گاهی از کف دره و برخلاف جهت رودخانه و گاهی در پاکوب های نصف و نیمه حرکت کنیم. البته چالش خاصی به همراه نداشت. مسیر را همچنان به سمت شمال شرق ادامه دادیم تا در نهایت ساعت حدود ۱۳:۳۵ به روستای کن خان معصوم در دامنه کوه بزکن رسیدیم. پس از کرایه ماشین و سوار شدن به سمت خرم آباد حرکت کردیم و ساعت حدود ۱۵ به خرم آباد رسیدیم و برنامه ما به سلامت به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۴۳ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۳۴۵ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۱۸۸۵ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۲۰۰۰ متر

مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۱۷۰۰ متر

وضعیت آب و هوا :

چهارشنبه و پنج‌شنبه و جمعه آفتابی

وزش باد حدود ۵ الی ۱۵ کیلومتر

افراد حاضر در برنامه:

پوریاباقرزاده

ناصر فوقانی


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ چهارشنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 11:38 ] [ پوریا باقرزاده ]

لرستان سرزمین قله‌های سر به‌ فلک‌ کشیده، چشمه‌های جوشان و آبشار‌های بلند است. که طبیعت زیبایش ما را بر آن داشت که بار دیگر قدم در این استان بگذاریم.

روز یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ به وسیله اتوبوس های ترمینال شهرکرد به سمت خرم آباد حرکت کردیم. بعد از حدود ۶ ساعت بعد از عبور از شهرهایی چون بن ، داران ، بویین و میاندشت ، الیگودرز ، ازنا و درود به شهر خرم آباد رسیدیم. در همان محل یک دستگاه تاکسی کرایه کرده و خود را به ابتدای تنگ شبیخون رساندیم.

در سمت شمال شهر خرم آباد، یکی از دیدنی ترین مناطق استان لرستان قرار دارد. تنگ شبیخون خرم آباد که در میان کوه های کمرسیاه و سفیدکوه محصور شده است. اگر از سمت خرم آباد و از طریق جاده الشتر به سمت کرمانشاه بروید از میان تنگ شبیخون عبور می کنید. از مرکز این تنگه رودخانه "آب رباط" جاری است و با دریافت آب چشمه‌های بی‌شمار داخل دره تشکیل رودخانه "خرم‌رود" یا به قول اهالی (گلال خورمووه) را می‌دهد و در نهایت در ۳۵ کیلومتری جنوب خرم‌آباد در محلی به نام (دو آب) به کشکان رود می‌ریزد.

این تنگ گویا سهم عمده‌ای در جابه جایی تردد انسان‌ها در طول تاریخ داشته است.ذوجود یک تپه باستانی (تپه سنگر ماهی‌بازان؛ متعلق به هزاره دوم و نخست پ.م) در کنار یک چشمه آب طبیعی به همین نام و نزدیکی (۵۰ متر) به یک معدن نمک اهمیت این تنگه در هزاره‌های پیش از میلاد را نشان می‌دهد.

بعد از حدود ۳۰ دقیقه پیمایش و عبور از رودخانه خرم رود محل مناسبی پیدا کرده و چادر را برپا کردیم. از ساعت حدود ۹ شب بارش باران آغاز شد و تا حدود ۲ صبح رگبار ها ادامه داشت.

صبح روز دوشنبه بعد از بیدار شدن و جمع آوری چادر و وسایل ساعت ۶:۳۰ کوهپیمایی را به سمت شمال آغاز کردیم. پاکوب هایی در مسیر وجود داشت که باید با دقت انتخاب میشد. مسیر را در دامنه‌های تنگ شبیخون ادامه داده تا به آبشار این تنگ رسیدیم که با توجه به فصلی بودن آن ، آبی نداشت و فقط چشمه ای کم آب در بستر آن جریان داشت. مسیر را به سمت شمال غرب پیش رفتیم. واقعاً نام مخمل کوه شایسته این منطقه است. سرزندگی این کوه پوشیده از گلسنگ، هر انسانی را به وجد می‌آورد. مخمل کوه از چین‌خوردگی جوان محسوب می‌شود که در دوران سنوزوئیک یا نوزیستی (جدیدترین دوره زمین‌شناسی) تشکیل شده است. مخمل کوه بخشی از رشته‌کوه‌های زاگرس شرقی است و بافتی رسوبی دارد. جوانی و گلسنگ موجودی ترکیبی خاصل از هم‌زیستی قارچ و جلبک است که ریشه، ساقه و برگ ندارد. این موجودات خزه‌گونه از ریسه تشکیل شده‌اند و روی خاک نمی‌رویند؛ بلکه روی تخته‌سنگ‌ها و تنه درختان دیده می‌شوند. این قارچ خزه‌ها هنگامی که خیس و مرطوب باشند به رنگ سبز روشن در می‌آیند. گلسنگ‌ها دلیل نام‌گذاری مخمل کوه هستند. صخره‌ها و سنگ‌های این کوه در فصل بهار با بارش‌های منطقه مملو از گلسنگ‌های تازه و سبز رنگ می‌شوند و ظاهری مخمل‌گونه به خود می‌گیرند. هنگامی که ظاهر مخمل کوه تیره و سیاه می‌شود، بومیان منطقه از آن با نام «کوه کمر سیاه» یا به زبان لری «کمرسی» یاد می‌کنند.

مسیر را با فراز و فرود های متعدد ادامه داده و بعد از عبور از گردنه ای بعد از حدود سه ساعت پیمایش ، روستای پیری جد نمایان شد. پیری جد، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خرم‌آباد و در دهستان رباط واقع شده است. به سمت روستا و در دامنه های مخمل کوه همچنان ادامه می دادیم. شرجی بودن هوای این ساعت از ظهر باعث تعریق شدید ما شده بود. هر قسمت از مسیر پر بود از چشمه های متعدد و ما را از حمل آب بی نیاز می کرد. در طی این مدت برنامه اکثر نقاط آنتن دهی موبایل وجود داشت.

این قسمت از مخمل کوه بسیار پر رفت و آمد است و طبیعت‌گردان زیادی حتی در طول هفته از این منطقه بازدید می کنند. مسیر پر بود از پاکوب های متعدد و آثار تخریب طبیعت به وسیله آتش و زباله و کمی آزار دهند بود. مسیر را به سمت هفت حوض ادامه داده و بعد از گرفتن چند عکس یادگاری به سمت جنوب و داخل دره ای زیبا رفتیم که هدف ما فقط کنجکاوی بود و جزئی از مسیر ما نبود. دره مذکور را پیمایش کردیم و دوباره به مسیر اصلی خود بازگشتیم. به سمت شمال غرب ادامه داده و بر خلاف رودخانه دره "دریجه" پیمایش می کردیم. رفته رفته از دامنه های مخمل کوه فاصله گرفته و متمایل به سمت شمال و شمال غرب و به سمت تنگ حسن راهی شدیم. در طول مسیر چشمه ها ، حوضچه ها ، جویبار ها ، رود ها و آبشارهای کوچکی را مشاهده کردیم که زیبایی مسیر را دو چندان کرده بودند. ساعت حدود ۱۲:۳۰ به ابتدای تنگ حسن رسیدیم و در کنار رود کوچکی نهار را میل کردیم. بعد از استراحت کوتاهی ادامه مسیر را پیش گرفتیم . از کنار آبادی تنگ حسن و باغات و مزارع کشاورزی مردم منطقه عبور کرده و در دامنه های مخمل کوه حرکت می کردیم. ساعت حدود ۱۵ به مزارع روستای حیدرآباد رسیدیم و بعد از عبور از عرض رودخانه آن به جاده خاکی منتهی به "تنگ پیازه" برخوردیم. ساعت حدود ۱۶ به ابتدا تنگ پیازه رسیدیم و در محل مناسبی کمپ روز دوم خود را بر پا کردیم. از ساعت حدود ۲ تا ۴ صبح روز سه شنبه رگبار شدید باران همراه با رعد و برق ما را از خواب بیدار کرد. شدت باران به حدی بود که آب از بالا و کف چادر نفوذ می کرد. روز قبل برای جلوگیری از فاسد شدن غذاها ، آن ها را در آب خنک قرار داده بودیم و اطراف آن را سنگچین کرده بودیم ولی صبح سه شنبه با توجه به شدت باران ، رودخانه نیز طغیان کرده بود و غذاها را با خودش برده بود.

صبح سه شنبه هوا صاف بود و چیزی مانع از ادامه دادن ما در این هوای مطبوع و دلپذیر نبود. با توجه به محدود بودن مواد غذایی تصمیم گرفتیم که از پیمایش تنگ پیازه صرف نظر کرده و تا عصر خود را به ترمینال خرم آباد برسانیم. ساعت ۷ صبح شده بود و مسیر را همچنان به سمت شمال غرب پیمایش می کردیم. بعد از عبور از گردنه ای به سمت دریاچه سد خاکی سراب چنار حرکت کردیم.

سد خاکی سراب چنار در منطقه بسطام و روستای سراب چنار شهرستان سلسله بین جنگل‌های شگفت‌انگیز بلوط قرار گرفته است. دهستان بسطام یكی از دهستان های شهرستان سلسله استان لرستان می باشد كه دارای ۲۵ روستا است كه روستای سراب چنار مركزیت دهستان بسطام را دارد.

ساعت حدود ۸ صبح به محل مناسبی در کنار دریاچه رسیدیم و صبحانه را میل کردیم. بعد گرفتن چند عکس یادگاری در کنار دریاچه مسیر را از سر گرفتیم. این قسمت از مسیر فراز و فرود های کوچک ولی متعددی داشت و پر از چشمه های آب گوارا بود. و البته آبشار های کوچکی نیز در مسیر پدید آمده بودند. بارش های شب گذشته باعث سبزی گلسنگ‌ها شده بودند و جلوه‌های زیبایی را به وجود آورده بودند.

در نهایت ساعت ۱۳ به منطقه معروف به کموترلو رسیدیم و مسیر پاکوب مشخصی حدود سی دقیقه تا آبشار داشت. در کنار آبشار نهار را میل کرده و استراحت کوتاهی نمودیم. مسیر برگشت را به سمت روستای چم تگله در سمت شمال شرق پیش گرفتیم و ساعت حدود ۱۴ به روستا رسیدیم. بعد کرایه تاکسی و برگشت به سمت ترمینال خرم آباد ساعت ۱۵:۳۰ رهسپار شهرکرد شدیم و برنامه با خاطرات خوش و به سلامت پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۴۱ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۲۴۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۱۶۷۰ متر

مجموع ارتفاع صعود شده در دو روز حدود ۱۶۲۷ متر

مجموع کاهش ارتفاع در دو روز حدود ۱۲۶۵ متر

وضعیت آب و هوا :

یکشنبه ابری - همراه با رگبار باران

دوشنبه آفتابی

سه شنبه آفتابی - گاهی نیمه ابری (بارش باران در صبحگاه)

وزش باد حدود ۵ الی ۳۰ کیلومتر

افراد حاضر در برنامه:

پوریا باقرزاده

ناصر فوقانی

زهرا کاویانی


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ چهارشنبه بیست و دوم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 12:49 ] [ پوریا باقرزاده ]

اُوجِ بُغاز، روستایی از توابع شهرستان شهرکرد بخش لاران و در دهستان مرغملک واقع شده است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۶ نفر (۲۵خانوار) بوده است.

روستای اوج بغاز در ۵۰ کیلومتری شهرکرد بین مرغملک و سودجان قرار گرفته است وقتی بعد از راهدارخانه مرغملک به طرف سودجان می رویم در میانه ی راه تابلوی سبز رنگ بزرگی را می بینیم که روی آن نوشته شده اوجِ بُغاز ، از جاده ی اصلی خارج می شویم و به سمت چپ می رویم و وارد یک جاده ی آسفالت می شویم و بعد از طی مسیری حدود ۵ کیلومتر روستا در مقابل چشمانمان نمایان می‌شود.

آبشار اوج بغاز در دامنه تنگ شرشری قرار گرفته که در اوایل فصل بهار آب حاصل از ذوب برف در این تنگ در جریان می باشد و حاصل آن آبشار واقع در این تنگ است که حدود ۸ متر ارتفاع تخمین زده می شود. آبشار اوج بغاز دائمی نمی باشد و فصلی است.

روز جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ به اتفاق همنوردان از شهرکرد و اصفهان با یک دستگاه مینی بوس بنز از شهرکرد ساعت ۵:۴۵ راهی مقصد شدیم پس از رسیدن به روستای دولت آباد خاکی حدود یک کیلومتر بعد از روستا جاده خاکی سمت چپ را ادامه داده و در نهایت روبروی تنگ پیاده شدیم و ساعت ۷:۲۰ کوهپیمایی را آغاز کردیم مسیر را به سمت جاده ای در جنوب غرب ادامه دادیم تا بعد از حدود ۳۰ دقیقه به آبشار رسیدیم صبحانه را در بالا دست آبشار میل کردیم. هنوز در دامنه‌های کوه چوبین و تنگ شرشری برف کم و بیش وجود داشت و ذوب شدن برف ها و جاری شدن آب روان ها و رودهای متعدد باعث گلی‌بودن مسیر شده بود. مسیر را برخلاف جریان رودخانه و به سمت جنوب شرق ادامه دادیم. گل های رنگارنگی چون گل حسرت جلوه زیبایی به طبیعت منطقه بخشیده بودند. چشمه های متعدد در مسیر ما را از حمل آب بی نیاز کرده بود و از اب گوارای آن ها بسیار لذت بردیم. بعد از حدود ۴ ساعت پیمایش به گردنه ای نزدیک قله شنستون در ارتفاع حدود ۲۹۲۰ رسیدیم. بعد از آن وارد دره ای در سمت شرق شدیم و پس از حدود ۳۰ دقیقه به محل مناسبی کنار چشمه برخوردیم و نهار را در همان جا میل کردیم. بعد از استراحت مفصلی ، مسیر را به سمت جنوب شرق همچنان پیش گرفتیم. پاکوب مشخصی ‌وجود داشت همان را ادامه دادیم که بعد از حدود یک ساعت با توجه به فاصله گرفتن از رودخانه و زیبایی‌های مسیر ، تصمیم گرفته شد که دوباره به پایین دست رفته و در کنار رودخانه پیمایش را ادامه دهیم. آبشارهای کوچکی نیز در مسیر وجود داشت که زیبایی های خاص خود را داشتند. به سمت راست رودخانه رفتیم و در ساعت ۱۵:۱۰ به آبشار بیدکان رسیدیم. پس از گرفتن چند عکس یادگاری و خوردن تنقلات و چایی و استراحت مسیر را به سمت سد خاکی بیدکان پیش گرفتیم. پس از رسیدن به سد به سمت جاده خاکی در سمت شرق ادامه دادیم. خودرو های سواری تا انتهای این جاده می توانستند رفت و آمد کنند ولی مثل اینکه راننده مینی بوس ما از این کار امتناع کرده بود و ما اجباراً حدود ۴ کیلومتر درون جاده پیش رفتیم تا در نهایت ساعت ۱۸ به تاسیسات رسیدیم و مینی بوس در آن جا به انتظار ما بود و برنامه به سلامت و دل خوش به پایان رسید.

مجموع پیمایش حدود ۱۹ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۲۴۰۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۹۲۰ متر

وضعیت آب و هوا :

جمعه آفتابی - وزش باد حدود ۵ الی ۱۵ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ شنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 22:0 ] [ پوریا باقرزاده ]

منطقه حفاظت شده کوهستان خامی، با مساحت حدود ۲۵٬۶۷۱ هکتار مابین شهرستان گچساران و شهرستان باشت در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع شده‌ است. این منطقه کوهستانی در سال ۱۳۸۰ به عنوان منطقه حفاظت شده مورد حفاظت قرار گرفت. کوه خامی پوشیده از درخت بلوط به شکل جنگل‌های تنک می‌باشد.بلوط، زال زالک، بادام وحشی ، ارس از مهمترین پوشش گیاهی و جنگلی مناطق حفاظت شده کوه خامی است. پلنگ، خرس، کفتار، روباه، جوجه تیغی، کل بز، کبک ، تیهو و گراز از مهمترین گونه‌های حیات وحش این منطقه است.
بلندترین قله كوه خامی ، "کل ول" با ارتفاع حدود ۳۲۰۰ متر است و این کوهستان حدود ۱۰ قله بیش از سه هزار متری دارد.
كوه خامی دارای طبیعتی بكر، زنده و اقلیم معتدل كوهستانی است.
این كوه از معدود مناطق كوهستانی ایران است كه چون نقاشی چیره دست تمام زیبایی های طبیعی چون جنگل، چشمه ، آبشارها، علفزارها ،گیاهان معطر، رودخانه ها و حیات وحش را در خود جای داده است. این همه زیبایی ما را بر آن داشت همچون سال ۱۴۰۲ بار دیگر پا به طبیعت بکر این منطقه بگذاریم. طبق برنامه ریزی انجام شده روز چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳ ساعت سه صبح با یک دستگاه ماشین سواری شخصی شهرکرد را به مقصد روستای گناوه لری ترک کردیم. گناوه روستایی زیبا در ۲۰ کیلومتری شمال گچساران واقع است. وجود کوه‌های سربرافراشته خامی و کنار و که‌کوه و کوه پهزمون و کوه کله‌کارد نیز به نوبهٔ خود جذابیت دوچندانی به این روستا بخشیده‌ است.این روستا یکی از قدیمی ترین روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد بشمار می رود.قدمت آن حدود ۲۷۰۰ سال برآورد شده است. ساعت ۱۰:۱۵ به روستا رسیدیم و پس از پارک کردن ماشین کنار خانه یکی از اهالی روستا و آماده شدن همنوردان ساعت ۱۰:۳۰ کوهپیمایی خود را آغاز کردیم. مسیر را به سمت شمال شرق پیش رفتیم که جاده‌ای ماشین رو بود و تا حدود ۶ کیلومتر را می شود با ماشین ادامه داد. طبیعت زیبای منطقه و هوای معتدل بهاری بسیار روح نواز بود. در طول مسیر یکی از لوله های آب روستا سوراخ شده بود و ما از فرصت استفاده کرده و از آب آن برداشته و نهار را در کنار آن میل کردیم. بعد از آن چشمه ای در مسیر در روز اول پیدا نکردیم. دره ای را به سمت شمال غرب ادامه دادیم و پس از پیمایش حدود ده کیلومتر ساعت ۱۵ به علت کم خوابی شب گذشته ، خستگی و ناهموار بودن مسیر پیش رو ، تصمیم به اتراق در محل مناسبی گرفتیم. شب نسبتاً سردی را سپری کردیم. که با توجه به ماهیت منطقه کوهستانی دور از انتظار نبود.
صبح روز پنج شنبه پس از بیدار شدن و جمع آوری چادر و وسایل ساعت ۶:۳۵ کوهپیمایی را از سر گرفتیم. مسیر دارای پاکوب مشخص ، همراه با سنگچین های منظم بود که تا گردنه به ارتفاع حدود ۲۲۰۰ متر ادامه داشت. کمی قبل از گردنه چشمه های آب جاری شده بودند که بسیار آب آن ها گوارا و خنک بود. پس از پیمودن شیب تند گردنه عمده مسیر به صورت سراشیب بود که تا روستای مارین ادامه پیدا می کرد. مسیر بعد از گردنه پر از چشمه های آب بود که رودخانه ای وسط دره "مریز" تشکیل داده بودند. در مسیر سنگچین های نامنظمی وجود داشت که بالعکس آن سوی گردنه ، گمراه کننده بودند و باید با دقت زیاد پاکوب مناسب را تشخیص داد. که همین امر باعث گمراهی هم نوردان شد و قسمتی از مسیر را جدا شده و به دنبال سنگچین ها مسیر اشتباه را انتخاب کردند. پس از جدایی موقت دوباره بهم پیوستیم. ادامه مسیر را همچنان به سمت شمال غرب پیش رفتیم. به دفعات به این سو و آن سوی رودخانه رفت و آمد می کردیم که در قسمتی از مسیر به یک گراز وحشی همراه با بچه‌هایش در ۵۰ متری خود برخورد کردیم که در بین بوته ها و درختان در حال تغذیه بودند که وجود ما باعث برهم خوردن آرامش آن ها شد و با صداهای عجیب به ما هشدار می‌داد. با احتیاط از آن جا فاصله گرفته و مسیر را ادامه دادیم. از اواسط دره پاکوب مسیر مشخص تر می شد و سبزی و طراوت طبیعت منطقه در حال فزونی بود و ما از هر لحظه از تماشای آن لذت می بردیم. آب رودخانه کم کم فرو می‌نشست و دسترسی ما به آب تمیز محدود می شد. از دره قلات عبور کرده و حدود ساعت ۱۵ به باغات روستای مارین رسیده در آن جا یکی از اهالی منطقه را ملاقات کردیم که اطلاعات مفیدی از منطقه و مسیر به ما داد. مسیر را در بستر رودخانه ای که از بین باغات انار و لیمو و انگور گذر می کرد ادامه دادیم. برای آسان تر شدن پیمایش کفش ها را درآورده و صندل و دمپایی ها را پوشیدیم. بعد از حدود ۴۰ دقیقه پیمایش به آبشاری برخوردیم که حدود دو متر ارتفاع و حجم زیاد آب با جریان هیدرولیک خطرناک داشت که در مورد آن به ما هشدار داده بودند. مسیری باریک سمت راست تنگه وجود داشت ، با احتیاط از آن عبور کردیم که البته وقت زیادی هم از ما گرفت. پس از عبور از قسمت دشوار مسیر ، ادامه مسیر چالش خاصی نداشت و پس از بیست دقیقه از تنگه خارج شدیم و به منطقه چرزو و باغات آن رسیدیم. بخشی از آب روستای مارین پس از خروج از روستا در منطقه ی چرزو ، باغ های آن را آبیاری و فضایی بسیار زیبا را در این منطقه فراهم می کند.چرزو تنها ۴ کیلومتر از روستای دیل فاصله دارد. مسیر جاده خاکی را پیش گرفتیم که با توجه به عدم وجود چشمه تصمیم گرفتیم به سمت امام زاده علی که سمت چپ دره واقع شده بود حرکت کنیم. محلی که این امامزاده قرار دارد دارای آب آشامیدنی ، همراه با سرویس دستشویی و حیاطی بزرگ برای برپایی چادر و آتش روشن کردن است. ساعت ۱۸ چادر ها را در همان محوطه برپا کردیم. شام را پخته و کنار آتش میل کردیم و به علت خستگی رپزی که سپری کردیم ، زودهنگام به درون کیسه خواب های خود رفتیم.
صبح روز جمعه با چهچهه‌ی بلبل و پرندگان دیگر از خواب برخواستیم ، هوای مطبوع و دلپذیری بود. صبحانه را در همان محل میل کردیم و پس از جمع آوری وسایل و چادر ها ساعت ۶:۴۵ کوهپیمایی را آغاز کردیم. آثار تاریخی همچون گوردخمه ها توجه ما را جلب کرد که نشان دهنده قدمت زیاد این منطقه بود. آواز پرندگان همچنان بدرقه و همراه ما بود، مسیر جاده خاکی را به سمت جنوب غرب پیش می‌رفتیم تا در قسمتی به دوراهی تنگه‌ی دیل برخوردیم و تصمیم گرفتیم که مسیر تنگه را ادامه دهیم که دارای پاکوب مشخصی بود و چندباری هم عبور از عرض رودخانه داشت که بدون مشکل از آن عبور کردیم. پس از حدود یک ساعت پیمایش به روستای دیل رسیدیم. دیل روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویر احمد که از چند قسمت تشکیل شده که شامل: ده بی بی کریمه، ده مشایخ، ده برج، تیتلک(اسلام آباد)، بنگرون دون، ده تکیه، پای کوه تشکیل شده است. فضای روستای دیل بسیار تمیز و چشم نواز بود و دارای کوچه های سنگ فرش شده و باغات انار و نارنج و لیمو و مرکبات دیگر ، که به زیبایی آن افزوده بود. پس از عبور از روستای دیل مسیر را به سمت شمال و از طریق دامنه‌های تپه‌ ماهور منطقه ادامه دادیم.در طول مسیر یک چشمه آب برخوردیم که برای نوشیدن قابل استفاده بود. پس از پیمایش حدود ۱۱ کیلومتر به منطقه "هرجون" که یکی از مناطق دیدنی روستای اسپر به شمار می رود رسیدیم که دارای آثار باستانی با قدمت بسیار است. آثار به جا مانده از سنگ های آسیاب و تراشیدن آن ها ومیدان وسیع دایره ای و محل اسقرار آن مشخص است که این آسیاب به وسیله اسب یا قاطر می چرخیده و آثار به جا مانده از شهر ویران آن حکایت از تمدنی منظم و پیشرفته دارد. آبشار فصلی زیبا و جذاب هرجون در بالا دست این منطقه قرار گرفته و آب این آبشار با سرعت زیاد بدون هیچ مانعی در حوضچه ای که ایجاد کرده می‌ریزد. ساعت ۱۲ به پای آبشار رسیدیم و پس از گرفتن چند عکس یادگاری در حوضچه های آن آب تنی کردیم تا خستگی و گرمای آزار دهنده کمی از تنمان خارج شود. سپس خود را از طریق پاکوب مشخصی که سمت راست آبشار وجود داشت رساندیم که تا روستای اسپر ادامه داشت.
روستای زیبای اسپر در ۴۵ کیلومتری شمال شهرستان گچساران قرار دارد. در شرق روستای اسپر کوه خامی و روستای مارین ٬ غرب آن روستای شامبراکان و آرو ٬ شمال کوه زرد و جنوب آن کوه دیل وروستای دیل قرار دارد. ساعت ۱۳:۳۰ به روستا رسیدیم و پس از اجازه گرفتن از اهالی روستا در کنار گلزار شهدا و زیر سایه درختان لیمو نهار را میل کردیم. اهالی این روستا مهمان نوازی و لطف کردند و با ماست محلی از ما پذیرایی کردند و برای پیدا کردن تاکسی کمک زیادی به ما نمودند. پس از رسیدن تاکسی و سوار شدن پس از حدود ۳۰ دقیقه ماشین سواری و عبور از جاده و گردنه پر پیچ و خم دیل ما را به روستای گناوه لری رسانده و البته پرداخت هزینه نامعقول ۳۰۰ هزار تومان که برای این مسافت عادلانه نبود. هر چند ما آن را پرداخت کردیم. ساعت ۱۵ سوار ماشین سواری خود شدیم و مسیر برگشت را پیش گرفتیم.


مجموع پیمایش حدود ۴۲ کیلومتر
ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۱۲۰۰ متر
ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۲۲۰۰ متر
مجموع ارتفاع صعود شده در سه روز حدود ۲۰۱۵ متر
مجموع کاهش ارتفاع در سه روز حدود ۲۳۲۳ متر

وضعیت آب و هوا :
چهارشنبه آفتابی
پنج‌شنبه آفتابی - گاهی نیمه ابری
جمعه آفتابی
شنبه آفتابی

وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های کوهپیمایی، برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ چهارشنبه پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 2:49 ] [ پوریا باقرزاده ]

زندگی منشوری است هزاران رنگ و گردش ایام زندگی لحظاتی خوش را در اتصالمان به طبیعت برایمان به ارمغان آورده است. اگرچه هر کدام در سینه و هر کدام در گذشته و حالمان ، درد هایی داریم ، اما راهمان که یکی می شود سفرمان که شروع می شود تمامی خاطرات گذشته را زمین می گذاریم و لحظات شیرین و لبریز از احساس خوب سفر با تمام روح و جسممان لمس می کنیم. این بار بهانه مان از سفر پیمایش مناطقی از شهرستان خشت استان فارس بود. خشت به فاصله ۵۵ کیلومتری جنوب غربی کازرون واقع شده است. قدمت این دیار حداقل به اوایل دوران اسلامی می رسد که از توابع شهر بیشاپور به شمار می رفت.بخش خشت دارای ۳۰ روستا است. خشت را با نخلستان های زیبا و خرمای معروف کبکاب می شناسند.همچنین درختان جنگلی از جمله ارژن، بنه، اهلوک یا آلوک، کُنار و بلوط نیز به وفور در کوهستان های این ناحیه یافت می شود.

طبق برنامه ریزی های انجام شده روز چهارشنبه ۱ فروردین سال ۱۴۰۳ ساعت ۲۳ از شهرکرد به وسیله یک دستگاه مینی بوس بنز به مقصد استان فارس عزیمت کردیم. بعد از عبور از روستاها و شهرهای مختلف از مسیر بابامیدان و عبور از شهرهای مصیری و نورآباد ممسنی و.. در نهایت پنج شنبه ۲ فروردین ساعت حدود ساعت ۸:۳۰ صبح به روستای امامزاده علی از توابع شهرستان خشت رسیدیم. در همان محل مکان مناسبی پیدا کرده و صبحانه را میل کردیم. بعد از آماده شدن همنوردان ساعت ۹:۳۵ کوهپیمایی را به سمت تنگ جیز یا نام دیگر آن تنگ بارون زنی آغاز کردیم. فاصله این تنگ تا شهر خشت ۴ کیلومتر است. برای تسهیل عبور گردشگران از همان ابتدا تا آخر چشمه بارون زنی را به وسیله پله ها و پل های فلزی ایمن کردند. در تمام طول مسیر آثار برجا مانده در "تنگ جیز" یادگار روزگاران کهن است.درون تنگ چند حوض با جویبارهای سنگی و دیوارهای سنگچین شده نشان از کارهای شگفت روزگار ساسانی دارد.

آب چشمه‌ از فراز کوه با جویبار های کوچک رو به سوی دره سرازیر می‌باشد. پیرامون قندیل‌های خزه بسته را درختان بادام کوهی و انجیر کوهی و درختان دیگر فراگرفته و از سقف قندیل بسته ، آب فرو ‌می‌چکد. برای آن که همانند قطرات باران پایین می‌ریزد ، به آن «باران‌زنی» می‌گویند.

بعد از بازدید از چشمه به سمت کف دره سرازیر می شویم و گاهی از پاکوب و گاهی از داخل آب باید عبور می کردیم پس از حدود یک ساعت و نیم پیمایش دره کم کم باز می شود و به محلی با چشمه ای جاری برخوردیم و بعد از استراحت و خوردن تنقلات مسیر را ادامه دادیم و در امتداد جویبار حرکت کردیم و در نزدیکی چشمه "کلوکی" نهار را میل کردیم‌ که آب آن برای نوشیدن قابل استفاده است. مسیر را به سمت شمال غرب ادامه دادیم و بعد از عبور از چند محل سکونت عشایر منطقه به محلی به نام بی بی سبز رسیدیم که از آن جا نیز آب چشمه ای وجود داشت و بطری های آب را پر کردیم و مسیر را هم همچنان به سمت شمال غرب ادامه دادیم و با فراز و فرود های مختلف در نهایت ساعت ۱۶:۴۵ به بالای تنگ هامون رسیدیم که محل مناسبی نیز برای کمپ وجود داشت و آبی بالاتر جریان داشت که برای آشامیدن به نسبت مناسب بود. چادر ها را در همان محل برپا کردیم و شب را با هوایی مطبوع و بهاری سپری کردیم.

صبح روز جمعه با چهچهه‌ی بلبل کُلکمری و آواز کبک و تیهو و پرندگان دیگر از خواب برخواستیم و چادر ها را در همان محل گذاشته و با کوله سبک به سمت تنگ هامون حرکت کردیم ، دیواره های بلند و خزه ها و پوشش گیاهی سبز منطقه جلوه‌های زیبایی بخشیده بود و بسیار روح نواز بود. کف دره آبی جریان داشت که آب آن کیفیت خوبی داشت و از آن استفاده کردیم. بعد از حدود ۴۵ دقیقه پیمایش به ابتدای تنگ رسیدیم و بعد استراحت کوتاهی از همان مسیر دوباره به سمت کمپ خود برگشتیم. صبحانه مفصلی میل کردیم. بعد از جمع کردن چادر ها و وسایل مسیر را همچنان به سمت شمال غرب ادامه دادیم و با عبور از دامنه ها و پستی و بلندی های فراوان به محلی به نام "کوه درختی" رسیدیم که دارای نخلستان و درخت های لیمو و بهار نارنج بود و از طبیعت آن لذت بردیم. در کنار منبع آبی که وجود داشت فرصت را غنیمت شمرده و غذایی نیز میل کردیم. رگبار باران گاهی به استقبالمان می آمد که البته لطافت هوای بهاری را دوچندان کرده بود. مسیر را از طریق راه مالروی مشخصی ادامه دادیم و در نهایت به جاده خاکی در سمت شمال که وسایل نقلیه می توانستند از آن عبور کنند وارد شدیم و آن را نیز ادامه دادیم. در مسیر باغات و نخلستان های اندکی وجود داشت که البته این منطقه جز شهرستان وحدتیه استان بوشهر محسوب می‌شدند‌. بعد از گذر از باغات بالاخره رودخانه شاپور را مشاهده کردیم که پر آب و خروشان بود. جاده خاکی را به سمت شرق ادامه دادیم و در ساعت حدود ۱۷ در محل مناسبی کمپ شب دوم را برپا کردیم. بارش باران تا پاسی از شب ادامه داشت و اکثر همنوردان بعد از خوردن شام به درون چادر رفتند تا از شلاق باد و باران در امان بمانند.

روز شنبه بعد از برخواستن و جمع کردن وسایل و چادر ها ساعت ۷ صبح کوهپیمایی را آغاز کردیم. حرکت را برخلاف جریان رودخانه ادامه دادیم. در مسیر چشمه آبی وجود نداشت و به ناچار بعضی ها از آب رودخانه که بسیار آلوده بود نیز برای درست کردن چایی استفاده کردند.

مسیر پیش رو به نام راه شاهی معروف است که پر از آثار و کنده کاری های دوران قدیمی بود و در بعضی نقاط پله های دست کنده وجود داشت که باعث شگفتی همه شده بود. در نهایت به محلی رسیدیم که می توانستیم پل فلزی ما بین روستای چیتی و روستای بورکی را ببینیم. برای رسیدن به آن طرف رودخانه چند راه وجود داشت که ما عبور از گدار رودخانه را ترجیح دادیم و با در نظر گرفتن شدت جریان و عمق آب رودخانه و با احتیاط از آن عبور کردیم و با ادامه دادن مسیر آن طرف رودخانه خود را به جاده خاکی رساندیم و برای مشکل تامین آب آشامیدنی به سمت روستای بورکی ادامه دادیم.

بعد از پر کردن بطری های آب و مهمان نوازی اهالی با صفا و خونگرم روستا مسیر را از طریق جاده ای خاکی و غیرقابل استفاده ای به سمت شمال ادامه دادیم و در جهت دره ای زیبا که رودخانه ای در آن جریان داشت ادامه دادیم. روز گرمی بود و بعضی از همنوردان را کلافه کرده بود و مشکل تامین آب نیز وجود داشت که این عوامل باعث شد که در ساعت حدود ۱۵ از ادامه مسیر پیش بینی شده صرف نظر کرده و مسیر را کوتاه کرده و به سمت مقصد نهایی یعنی روستای شهباز خانی حرکت کنیم. جاده را به سمت جنوب ادامه داده و با عبور از نخلستان های وسیع و باغات میوه و صیفی جات کشاورزان زحمت کش منطقه به امام زاده محمد رسیدیم و در امتداد جاده آسفالت ادامه داده تا در ساعت ۱۷:۳۰ به روستای شهباز خانی رسیدیم و بعد از صحبت و اجازه گرفتن از صاحب یکی از منازل اهالی روستا ، پشت دیوارهای خانه محل مناسبی را پیدا کرده و چادر ها را در آن جا برپا کردیم. مهمان نوازی آن خانواده بسیار دلگرم کننده بود و برای تأمین آب و مایحتاج گروه چیزی کم نگذاشتند.

روز یکشنبه از همان ابتدای صبح بارش باران آغاز شد و ما بعد از خوردن صبحانه و جمع آوری وسایل در کنار گاراژ خانه جمع شدیم و مینی بوس که شب گذشته در "کنارتخته" آمده بود و خوابیده بود به انتظار آن نشستیم و در نهایت ساعت حدود ۸ صبح به محل مورد نظر آمد و بعد از سوار شدن راهی شهرکرد شدیم.

مجموع پیمایش حدود ۴۷ کیلومتر

ارتفاع پایین ترین نقطه: حدود ۴۰۰ متر

ارتفاع بالاترین نقطه صعود شده: حدود ۸۲۰ متر

وضعیت آب و هوا :

پنج‌شنبه آفتابی

جمعه ابری همراه با رگبار باران

شنبه آفتابی

یکشنبه ابری همراه با بارش باران

وزش باد حدود ۵ الی ۲۰ کیلومتر


موضوعات مرتبط: برنامه های طبیعت گردی
برچسب‌ها: کوهپیمایی, بهار, طبیعتگردی
[ دوشنبه ششم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 22:27 ] [ پوریا باقرزاده ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

شرح گزارش برنامه های طبیعتگردی اجرا شده
گزارش نویس : پوریا باقرزاده

دسته های وبلاگ
بازدیدکنندگان